• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صابئه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: صابئه.


صابئ یا صابِئه (به کسر باء) از واژگان قرآن کریم نام یک دین از ادیان الهی است.
به صورت جمع سه بار در قرآن کریم ذکر شده و هر سه درباره صاحبان ادیان یاد شده است.
درباره دین و عقاید صابئان اقوال مختلفی وجود دارد؛ برخی آنها را ستاره‌پرست، شماری آنها را قومی از یهود، افرادی آنها را قومی از نصارا خوانده‌اند.
عده‌ای آنها را پیرو شریعت حضرت نوح (علیه‌السلام) و گروهی آن‌ها را از اهل کتاب که پایبند زبور هستند، خوانده‌اند.
به نظر نگارنده دین صابئان مانند دین یهود و نصاری، دین توحید بوده است.
آن‌ها پیغمبری و شریعتی داشته و پس از پیامبرشان به‌تدریج به بت‌پرستی و پرستش کواکب گراییده‌اند.



صابِئه نام یک دین از ادیان الهی است.
به صورت جمع سه بار در قرآن مجید یاد شده و هر سه در ردیف صاحبان ادیان که لازم است.


به مواردی از صابِئه که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - الصَّابِئِینَ‌ (آیه ۶۲ سوره بقره)

(اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ‌ هادُوا وَ النَّصاری‌ وَ الصَّابِئِینَ‌ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ)
(كسانى كه به پیامبر اسلام ايمان آوردند، و كسانى كه به آيين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان یحیی‌] هركدام كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده، و كارى شايسته انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلّم است.)


۲.۲ - الصَّابِئُونَ‌ (آیه ۶۹ سوره مائده)

(اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ‌ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ‌وَ النَّصاری‌ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ)
(كسانى كه به پيامبر اسلام ايمان آوردند، و كسانى كه به آيين يهود گرويدند و صابئان [پيروان يحيى‌] و نصارى، هر كدام كه به خداوند يگانه و روز بازپسين، ايمان بياورند، و كارهاى شايسته انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه اندوهگين مى‌شوند.)


۲.۳ - الصَّابِئِینَ‌ (آیه ۱۷ سوره حج)

(اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ‌ هادُوا وَ الصَّابِئِینَ‌ وَ النَّصاری‌ وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ اَشْرَکُوا اِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ)
(به يقين كسانى كه به پيامبر اسلام ايمان آوردند، و كسانى كه به آيين يهود گرويدند و صابئان [پيروان يحيى‌] و نصارى و مجوس و مشرکان، خداوند در ميان آنان روز قیامت داورى مى‌كند؛)
از آیه اول و دوم که مسلمانان و صاحبان دیانت‌های گذشته نقل شده به‌دست می‌آید: صابئان از اهل توحید و در ردیف یهود و نصاری واقع‌اند، ولی جمله‌ («وَ الَّذِینَ اَشْرَکُوا») در آیه سوم این مطلب را تضعیف می‌کند، زیرا ممکن است دسته به‌خصوصی از اهل شرک بوده باشند. اما جمله‌ («مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ...») در دو آیه اول مؤید مطلب اول است و وجود «وَ الَّذِینَ اَشْرَکُوا» در آیه سوم لازم نگرفته که صابئین‌ حتما از آنان باشند چه مانعی دارد که بگوئیم در ردیف (الّذین‌ هادوا و النّصاری و المجوس) ‌هستند.
خلاصه: می‌شود یقین کرد که صابئان در اصل اهل توحید بوده و در ردیف یهود و نصاری‌اند. نیز در عصر نزول قرآن قومی مشهور و دارای افراد کثیر بوده‌اند وگرنه قرآن اعتنائی به آنها نمی‌کرد و در ردیف یهود و نصاری نمی‌شمرد.
به نظر نگارنده دین صابئان مانند دین یهود و نصاری دین توحید بوده و آنها پیغمبری و شریعتی داشته و پس از پیامبرشان به‌تدریج به بت‌پرستی و پرستش کواکب گراییده‌اند. پیامبرشان از جمله پیامبرانی است که در قرآن مجید نامی از او به میان نیامده ولی به آنها اشاره شده است‌.
(مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ) (سرگذشت گروهى از آنان را براى تو باز گفته، و سرگذشت گروهى را براى تو بازگو نكرده‌ايم؛)
دلیل این نظر عقاید و اعمالی است که از آنها منقول است و نیز اعتنا کردن قرآن بشان آنها و شمردن در ردیف دیانت‌هاست. و مؤیدات دیگری که نقل خواهیم کرد.



فرید وجدی در دائرة المعارف ذیل کلمه صابئه می‌نویسد: آنها قومی‌ هستند که دینشان عبادت ملائکه است. به عقیده آنها عالم را خالقی است حکیم و منزّه از صفات حادث. می‌گویند ما از وصول به او عاجزیم و به وسیله ملائکه به حضرتش تقرب می‌جوئیم.
استاد ما عاذیمون و هرمس چنین ارشاد کرده: ما به ملائکه تقرب می‌جوئیم و توکل می‌کنیم. آنها ارباب و معبود و وسیله و شفیعان ما نزد خداوند هستند. خداوند رب الارباب است و معبود معبودان. بر ما فرض است که نفس خویش از چرک شهوات پاک کرده و دارای اخلاق نیکو باشیم. ملائکه اسباب ایجاد و اختراع‌اند. فیض را به موجودات پائین افاضه می‌کنند. بعضی از آنها مدبّر کواکب سبع سیّاره هستند. نسبت روح مدبّر به آنها نسبت روح به جسد است.... می‌گوید: صابئه سه نماز می‌خوانند. غسل جنابت و غسل مسّ میّت می‌کنند، خوردن گوشت خوک و سگ و نیز گوشت کبوتر و هر پرنده چنگال‌دار را حرام می‌دانند، از شرب مسکر و از ختنه کردن نهی شده‌اند. اصنام و هیاکلی به‌نام جواهر روحانی و اشکال کواکب سماوی ساخته‌اند.


۳.۱ - در تفاسیر

در تفسیر المیزان درباره سه نماز صابئه از آثار الباقیه ابوریحان بیرونی نقل کرده: نماز اولی هشت رکعت است وقت طلوع آفتاب.
دوم پنج رکعت وقت ظهر و در هر رکعت سه سجده دارند و یک نماز نافله در ساعت دوم روز و نافله دیگر در ساعت نهم از روز دارند.
سوم: نمازی است که در ساعت سوم شب می‌خوانند.
نماز را با طهارت می‌خوانند و از جنابت غسل می‌کنند، ختنه نمی‌کنند، زیرا به آن مامور نشده‌اند. اکثر احکام آنها در مناکح و حدود مثل مسلمین. و در نجس شدن با مسّ میّت و امثال آن شبیه به تورات است. و نیز از ابوریحان نقل کرده: بانی مذهب آنها یوذاسف است او در زمان طهمورث پادشاه ایران در هند به تبلیغ برخاست و خلق کثیری به‌ وی گرویدند. گاهی هرمس را (که از زعمای آنهاست) همان ادریس دانسته‌اند که در تورات اخنوخ است و به گمان بعضی یوذاسف همان هرمس می‌باشد.
در تفسیر المیزان از آنها نقل کرده: آفتاب، ماه، عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل با روح مدبّری که دارند نظام مشهود را تدبیر می‌کنند. میان خدا و این عالم واسطه‌اند، عبادت آنها انسان را به خدا مقرّب می‌کند. باید برای آنها اصنام و مجسمه‌هائی ساخت و با پرستش آن مجسمه‌ها به‌خود آنها مقرّب شد. اهل تاریخ گفته‌اند: آنکه این مذهب را بنیان گذاشت یوذاسف منجّم بود که در هند ظاهر شد و به مذهب صابئه دعوت‌ کرد، مذهبش در اقطار زمین مثل روم، یونان، بابل و غیره شایع شد و خلق کثیری داخل آن شدند. آنها خدا را در الوهیّت یکتا می‌دانند نه در عبودیّت و خدا را با نفی توصیف می‌کنند نه با اثبات. می‌گویند: عاجز نیست، جاهل نیست، مرگ ندارد، ظلم و جور نمی‌کند و اینها را اسماء حسنی به‌طور مجاز می‌دانند که به اسم حقیقی قائل نیستند. از این مطالب می‌شود به صحت نظر نگارنده که در ابتدا گفته شد پی برد.
اگر گویی: در این‌صورت آنها اهل کتاب‌اند و باید مثل اهل کتاب و اهل ذمّه با آنها رفتار کرد، چنانکه حساب مجوس چنین است؟ گوییم: جواب این عن‌قریب خواهد آمد. باید دانست که حکومت‌های اسلامی با صابئی‌ها مثل بت‌پرستان رفتار نکرده‌اند. مثلا در عیون اخبار الرضا در ضمن مذاکره آن حضرت با اصحاب ملل گفتگوی آن بزرگوار با عمران صابی نقل شده که وی سؤالات مفصلی درباره توحید و صفات باری تعالی از امام (علیه‌السّلام) کرده، بالاخره مجاب شده و اسلام آورده است. این مذاکره روشن می‌کند که صابئان در آن زمان آزادی مذهب داشته‌اند.
ابواسحق حرانیّ صابی که کاتب خلیفه عباسی و عزّالدوله دیلمی بود، گویند مقام ارجمندی از علم داشت مرحوم سیّد رضی او را مرثیه گفته است. فرید وجدی در حال او می‌نویسد: عزّالدوله اصرار کرد که اسلام آورد، قبول نکرد. ماه رمضان را با مسلمانان روزه می‌گرفت. آیات قرآن را بسیار عالی حفظ کرده بود و در نامه‌هایش از آن اقتباس می‌کرد. نواده همین شخص را نقل می‌کنند که ابوالحسن هلال بن محسن نام داشت و در دین جدش بود، سپس به اسلام گرویده، هکذا پسر او محمد بن‌ هلال.
اینها در دینشان آزاد بودند و کسی با آنها کاری نداشته است در مجمع البیان ذیل آیه ۶۲ بقره فرموده: همه فقهاء اهل سنّت اخذ جزیه را از صابئین جایز می‌دانند، ولی در نزد شیعه جایز نیست که آنها اهل کتاب نیستند. از الخلاف شیخ طوسی نقل شده که ادعای اجماع کرده بر اینکه احکام اهل کتاب بر صابئین جاری نیست. (برای تفصیل بیشتر به جواهر الکلام و جامع المقاصد مسئله نکاح کتابیّه رجوع شود.)
در تفسیر برهان از علی بن ابراهیم نقل شده که امام (علیه‌السّلام) فرمود: صابئون قومی‌اند نه مجوس، نه یهود، نه نصاری، نه مسلمان. آنها گروهی‌اند که کواکب و نجوم را پرستش می‌کنند.
المیزان آن‌را از تفسیر قمی نقل کرده است ولی ظاهرا نظر امام (علیه‌السّلام) به وضع آن زمانشان بوده، نه به اصل دینشان و شاید فتوای عدم اخذ جزیه که نقل شد در اثر آن است که دینشان بسیار آلوده و کاملا توام با شرک شده است.
راغب اصفهانی در مفردات گوید: صابئون قومی بودند بر دین حضرت نوح (علیه‌السّلام).


مخفی نماند: در شوشتر و دزفول عده‌ای هستند که آنها را صبی و صابی گویند. پسران را ختنه نمی‌کنند. یک زن بیشتر نمی‌گیرند، طلاق را جز به حکم حاکم جایز نمی‌دانند. به آب روان علاقه زیاد دارند. بیشتر رسوم مذهبی خود را در کنار آب روان انجام می‌دهند.
در کشور عراق نیز عده‌ای از آنها وجود دارند. و شاید اگر تحقیق شود در دنیا و مخصوصا در هندوستان بیشتر وجود داشته باشند. عده کثیری از آنها در حرّان که از شهرهای بین- النهرین است وجود داشته‌اند.


۴.۱ - دیدگاه نویسندگان معاصر

آقای یحیی نوری در کتاب «اسلام و آراء و عقائد بشری یا جاهلیت و اسلام» شرح مفصلی درباره آئین صابی و کتب مقدسه آنها نگاشته‌اند و در ضمن چنین اظهار می‌دارند:
«سکنی گزیدن صابی‌ها در سرزمین کلده و بین النهرین، موجب‌ شد که: گروهی آئین کلدانی را به اشتباه آئین صابی بدانند و یا صابی‌ها را ستاره‌پرست تفسیر کنند! و یا صابی‌ها را با حنفاء و پیروان ابراهیم (که در آن دیار و در حرّان کم و بیش وجود داشتند و از لحاظ اعتقاد به مبدا و معاد و احکام و اغسال نیز تشابهی با هم داشتند) یکی پندارند و یا حنفاء را «صابی‌های ابراهیمی» بخوانند و یا حرّانی‌ها را که ضمن شرح آئین حنفیه از عقائد آنها بحث نمودیم، صابی بخوانند!» و در پاورقی نیز مطلب ذیل را ابراز می‌دارند: «برخی معتقدند که: حرانی‌ها در زمان مامون برای آنکه خود را اهل کتاب بشمار آورند و تحت شرائط «ذمّه» واقع شوند نام صابی را بر خود نهادند و قبل از آن سابقه ندارد.
پروفسور خولسون آلمانی در کتاب «صابیه و صابیسم» می‌نویسد: «میان صابیان واقعی با صابی‌های بطائح و بین النهرین و صابی‌های دروغی حرّان باید فرق گذاشت چه از سال ۸۳۰ میلادی به این‌طرف برخی از مورخین حرّانی‌ها را نیز صابی خوانده و حال آنکه حرّانی‌ها صابی دروغین هستند. دسته اول یا جماعت «مندائیان» (که: مغتسله و صابی‌های بطائح و بین النهرین نیز خوانده می‌شوند) صابیان حقیقی هستند و دسته دوم بت‌پرستان سریانی می‌باشند که در حران اقامت داشتند و هنگامی‌که مامون خلیفه عباسی در آخرین جنگ خود با رومیان شرقی از ولایت حرّان می‌گذشت. از آئین آنها پرسید و از جواب‌های آنها استنباط کرد که باید بت‌پرست باشند. به آنها تا مراجعت مهلت داد و گفت: تا مراجعت من باید به آئین اسلام و یا یکی از آئین‌های اهل کتاب درآئید وگرنه شما را خواهم کشت، لذا این گروه نام صابی را به دروغ بر خود گذاردند و از آن تاریخ مورخین به شبهه افتادند. این واقعه را ابن ندیم نیز در الفهرست نقل می‌کند.
صابی‌های ساکن در کنار کارون و کنار دجله و فرات خود را پیروان‌ حضرت یحیی بن زکریا می‌دانند و در ملاقاتی‌که آقای دکتر احمد توانا در چند سال قبل با روحانی بزرگ صابئین «شیخ عبداللّه خفاجی» در اهواز داشتند وی قسمت‌هائی از دو کتاب کنزا ربا و کنزا سدره (به معنی گنج فراوان و گنج سی پاره) برای ایشان می‌خواند و می‌نویسد که محتوی بشارات بسیاری در مورد پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده است و هم‌چنین در آن ذکر شده که آن حضرت دامادی خواهد داشت که مورد ظلم قرار خواهد گرفت و دخترش در جوانی خواهد مرد.
دانشمندان گمان کرده‌اند که منظور از کلمه کتاب در آیه‌ (یا یَحْیی‌ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ) (اى يحيى! كتاب الهى را باقوّت بگير) تورات است در صورتی‌که کتاب مستقل دیگری است که صابئین بدان معتقدند.
در جواب این سؤال که چرا با وجود این بشارات به پیامبر اسلام ایمان ندارید و مسلمان نمی‌شوید اظهار داشت که ما ایمان داریم و معتقدیم که آن پیامبر برای شما مبعوث گردیده و شما را به بهشت رهنمائی خواهد کرد، همچنان‌که ایمان به حضرت یحیی (علیه‌السّلام) ما را به بهشت خواهد آورد.



با توجه به تحقیقات مذکور معلوم خواهد شد که علت اینکه اهل تسنن با صابی‌های حرانی به عنوان اهل کتاب رفتار کرده‌اند و شیعیان به استناد به عقائد شرک‌آمیز آنان، آنها را در زمره مشرکین دانسته‌اند واقعه تاریخی مذکور بوده است و نتیجتا صابئین حقیقی که در قرآن در ضمن اهل کتاب آمده‌اند معتقد به دین الهی بوده‌اند و صابئین حرانی ستاره‌پرست و مشرک بوده‌اند.



به صورت جمع سه بار در قرآن کریم ذکر شده و هر سه درباره صاحبان ادیان یاد شده است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۹۷-۱۰۳.    
۲. راغب اصفهانی،حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۵.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۵۹.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۲.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۹۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۹۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۹۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۲.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۶۹.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۹.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۹۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۶۷.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،ج۷، ص۱۲۳.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۴.    
۱۶. حج/سوره۲۲، آیه۱۷.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۴.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۰۵.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۵۸.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۹۳.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۷.    
۲۲. غافر/سوره۴۰، آیه۷۸.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۶.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۹۵.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۷۸.    
۲۶. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۵۰.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۲.    
۲۸. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۴، ص۳۱۸.    
۲۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۵.    
۳۰. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ۳۸۴.    
۳۱. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۳۰.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۹۴.    
۳۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۵.    
۳۴. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۳۸۹.    
۳۵. مریم/سوره۱۹، آیه۱۲.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۶.    
۳۷. حج/سوره۲۲، آیه۱۷.    
۳۸. مائده/سوره۵، آیه۶۹.    
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صابئ»، ج۴، ص۹۷-۱۰۳.    






جعبه ابزار