شیخ جعفر شوشتری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جعفر شوشتری (۱۲۳۰-۱۳۰۳ق)، معروف به شیخ جعفر شوشتری، از مجتهدان و واعظان مشهور
شیعه در
قرن سیزده و چهاردهم هجری قمری بود.
وی از شاگردان
صاحب جواهر،
شیخ انصاری،
علی بن جعفر کاشف الغطاء،
حسن بن جعفر کاشف الغطاء،
صاحب فصول و
اسماعیل کاظمی، فرزند
صاحب مقابیس بود. او در
نجف تحصیل و به
درجه اجتهاد رسیده، سپس به
ایران برگشت و به فعالیتهای علمی، تبلیغی و
وعظ و منبر اشتغال داشت. از او تالیفاتی برجای مانده که به کتاب
الخصایص الحسینیه و
منهج الرشاد میتوان اشاره کرد.
شیخ جعفر شوشتری در سال
۱۲۳۰ق در شهر شوشتر متولد شد. این تاریخ، از نوشته میرزا محمد همدانی بر میآید كه قدیمیترین شرححال او را به نام (
غنیمة السفر) نوشته است، وی در این كتاب، كه در
۱۳۰۳ق نوشته، عمر آن مرحوم را هفتاد و سه سال بیان میكند.
شیخ جعفر، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به
نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود كه
شیخ مرتضی انصاری در رأس
حوزه علمیه نجف اشرف بود.
در سال
۱۲۵۵ق به شوشتر بازگشت، رساله عملیه
منهج الرشاد را نوشت، و حسینیهای در شوشتر بنا كرد.
اساتید شیخ كه در كتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است از:
۱. شیخ
اسماعیل کاظمی، فرزند
صاحب مقابیس.
۲. شیخ محمد حسن
صاحب جواهر.
۳. شیخ مرتضی انصاری.
۴. شیخ
علی بن جعفر کاشفالغطاء.
۵. شیخ
حسن بن جعفر کاشفالغطاء، صاحب انوار الفقاهه.
۶. شیخ
راضی نجفی.
۷. شیخ محمد حسین
صاحب فصول.
فقهای بسیاری از محضر شیخ كسب فیض نمودهاند كه نام چند نفر از آنان را ذكر میكنیم.
۱.
میرزا محمد همدانی.
۲. مرحوم
سید عبدالصمد جزایری.
۳.
آقا میرزا ابراهیم.
۴. آخوند
ملا احمد نراقی.
۵. مرحوم شیخ
علی بن محمدرضا کاشفالغطاء.
آثاری از شیخ بر جای مانده كه هر كدام، دلیلی بر علو مقام علمی و عملی آن عالم ربانی است. از آن جمله:
۱. منهج
الرشاد.
۲.
الخصایص الحسینیه: این كتاب، در پی رویای صادقه شیخ بوده است.
۳.
دمع العین.
۴.
لوائح اللواحین.
۵.
فیوضات مسعودیه.
۶.
الدر النضید فی خصایص الحسین الشهید.
۷. اصول دین.
۸.
مجالس المواعظ.
۹.
فواید المشاهد و نتایج المقاصد.
محدث نوری در (دارالسلام)، به نقل از خود آن مرحوم آورده كه: بعد از فراغ از تحصیل و حصول
درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت و مشغول به
تبلیغ احكام بودم و چون در
وعظ و منبر مهارتی نداشتم،
ماه رمضان از
تفسیر صافی، و ایام عاشورا از روی كتاب
روضة الشهدا ملا حسین کاشفی قرائت میكردم. سال اول به این منوال گذشت و
محرم رسید. شبی فكر نمودم تا كی از روی كتاب بخوانم. در این خیال رفتم كه دیگر از كتاب در منبر مستغنی شوم. ملول شده به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا (كربلا) هستم و همان موقعی است كه
حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) در آن سرزمین نزول اجلال فرموده. (من در خیمه آن حضرت رفته،
سلام كردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند، و به
حبیب بن مظاهر اسدی فرمود كه: فلانی میهمان ماست، اما از آب چیزی نزد ما نیست، ولی آرد و روغن داریم، بر خیز و طعامی برای او تهیه كن. در آن دم، حبیب بر خاسته طعامی درست نموده، آورده جلو من گذاشت. من چند لقمه كوچكی از آن طعام تناول كردم و از خواب بیدار شدم. اینک از بركت آن طعام به اخبار مصایب و لطایف و كنایات آثار
ائمه (علیهمالسلام) مطلع گشتهام.
شیخ، در
زهد و تقوای خود، راه سلوک شرعی یعنی تبعیت محض از
آیات قرآن و كلمات خاندان وحی را پیش چشم داشت. لذا با صوفیان بشدت در تعارض و تضاد بود، چرا كه آنان با راههای خود ساخته بدعتآلود، مردم را از راه
حق منحرف میكنند.
اما بیان رسا و بلیغ شیخ در مواعظ و بیانات منبری كه از
تقوا و زهد والای او نشات میگرفت، آنچنان به او شهرت واعظ بخشیده كه فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده است. در واقع، اگر بدانیم كه پیامبر هدف از
بعثت را تتمیم
مکارم اخلاق مردم میداند، آنگاه به ارزش وعظ و خطابه آگاه میشویم، بویژه آنگاه كه سخن از دل برآید و لاجرم بر دل نشیند. و بیان شیخ، اینگونه بود.
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (قدس سره) فقیهی نامدار بود كه دقتنظر را به سلاست بیان و شهرت و نفوذ فراوان جمع كرده بود و در این مقام، رساله (منهج
الرشاد) او كافی است.
سفر تاریخی شیخ به
ایران، در سال
۱۳۰۲ق بود، در كتاب (غنیمة السفر) شرح مفصل وقایع این سفر تاریخی آمده است، و در اینجا خلاصهای از آن را نقل می كنیم: پس از ورود شیخ به
شهر ری، جماعتی از علمای بزرگ
تهران و امنای شاه و سایر طبقات به دیدار او شتافته، درخواست كردند كه ایشان به تهران بیاید، شیخ پذیرفت و در تهران بر مرحوم حاج ملا علی كنی وارد شد، و در مسجد مروی به اقامه جماعت و وعظ و
ارشاد پرداخت.
شیخ، در اول
ماه شوال همان سال به سوی
خراسان رفت. در خراسان بیمار شد، با این حال، در
مشهد، به نماز جماعت حاضر میشد و مردم را موعظه میكرد.
اقامت شیخ در خراسان یک ماه نكشید و دوباره به تهران بازگشت. ورود او به تهران، اول محرم الحرام بود. دهه اول و قسمتی از دهه دوم را در تهران منبر رفت. در این ایام، صدر اعظم و بسیاری از مردم به دیدار شیخ رفتند. شاه نیز به دیدن او رفت و احوال او و سفر خراسان او را پرسید.
شیخ در جواب فرمود: (دوست داشتم زیارت من، مثل زیارت اعراب بادیهنشین باشد كه جان خود را در كف دست گرفته، از راههای دور، با تحمل زحمت و مشقت به حرمهای ائمه اطهار (علیهمالسلام) مشرف میشوند، در حالی كه پیاده و پابرهنه هستند، توشه راه آنها
سویق (غذای ساده جو) و رفیق آنها توفیق است. اما بیماری مرا از این توفیق محروم ساخت و من مجبور شدم بر روی تخت بیماری به زیارت بروم.) شاه پیشنهاد كرد كه شیخ در تهران بماند. شیخ در جواب فرمود: (دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب (صلواتاللهعلیه) به تیره تراب سپرده شود.) شاه كه بیماری شیخ را دریافت، پزشكان را نزد او فرستاد تا حال او قدری بهبود یابد. امرای كشور، هدایای زیادی برای شیخ فرستادند كه هیچكدام را نپذیرفت، شیخ، تهران را به قصد نجف ترک گفت.
مرحوم
سید محمدحسین جزایری در ملحقات تذكره شوشتری می نویسد: وفات شیخ جعفر شوشتری در كرند، عصر ۲۸
صفر سنه
۱۳۰۳ق اتفاق افتاده است.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شیخ جعفر شوشتری»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۶/۲۸.