• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شکل دوم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شكل دوم، یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به‌معنای هیئت حاصل از وقوع حد وسط در محمول صغرا و محمول کبرا، در قیاس اقترانی است.



شکل یا سیاق، هیئتی است که از چگونگی ارتباط حد وسط با اصغر و اکبر در دو مقدمه قیاس اقترانی، از لحاظ موضوع یا محمول‌ بودن حاصل می‌شود. قیاس اقترانی بسیط، از دو مقدمه (صغرا و کبرا) تشکیل می‌شود و در هر یک از دو مقدمه، حد وسط می‌تواند موضوع یا محمول واقع شود، از این رو در مجموع برای هیئت قیاس اقترانی بر اساس جایگاه حد وسط، چهار حالت پیدا می‌شود که به هر کدام، یک «شکل» یا «سیاق» گفته می‌شود:
[۲] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۹۳.

۱. شکل اول: حد وسط، محمول در مقدمه صغرا و موضوع در مقدمه کبرا؛
۲. شکل دوم: حد وسط، محمول در مقدمه صغرا و مقدمه کبرا؛
۳. شکل سوم: حد وسط، موضوع در مقدمه صغرا و مقدمه کبرا؛
۴. شکل چهارم: حد وسط، موضوع در مقدمه صغرا و محمول در مقدمه کبرا.
سبب اینکه چنین چیزی را شکل می‌گویند مشابهتی است که با اَشکال هندسی دارد، زیرا همچنان‌که اشکال هندسی در کُره، از احاطه یک سطح و در سایر اشکال، از چند خط یا چند سطح حاصل می‌شود در اینجا نیز از تالیف حدود صورتی به وجود می‌آید که «شکل» نامیده می‌شود.
[۶] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۸۲-۲۸۳.



شکل دوم در قیاس اقترانی حملی، آن است که حد وسط، هم در صغرا و هم در کبرا محمول واقع شود؛ مثل: زید انسان است و هیچ پرنده‌ای انسان نیست؛ پس زید پرنده نیست. قیاس اقترانی شرطی، دارای حالات مختلفی است که ذیل اصطلاح «شکل دوم شرطی» بیان شده است.
[۸] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۲۹۹.



از میان اشکال اربعه، شکل اول کاملاً مطابق مقتضای طبع است، زیرا جایگاه حد اصغر و حد اکبر در مقدمات و نتیجه یکسان است؛ یعنی حد اصغر در صغرا و در نتیجه، موضوع واقع شده و حد اکبر در کبرا و در نتیجه، محمول واقع شده است، از این رو بدیهی الانتاج و بی‌نیاز از اثبات است.
اما سایر اَشکال به دلیل اختلاف جایگاه اصغر و اکبر در مقدمات و در نتیجه، از مقتضای طبع فاصله دارد و از این رو بدیهی الانتاج نیست و نیازمند اثبات است. با توجه به میزان و نحوه اختلاف جایگاه اصغر و اکبر، میزان قرب و بُعد این اَشکال از مقتضای طبع نیز متفاوت است. شکل چهارم از آن رو که جایگاه اصغر و اکبر هر دو در مقدمات و در نتیجه متفاوت است ابعد اَشکال نسبت به مقتضای طبع است. شکل دوم و سوم در یک چیز خلاف مقتضای طبع‌اند. شکل دوم به لحاظ جایگاه اکبر و شکل سوم به لحاظ جایگاه اصغر و اما شکل دوم از شکل سوم اقرب و برتر است، زیرا:
۱. موضوع، نسبت به محمول، اقرب به ذهن است و شکل دوم به لحاظ اتحاد موضوع در صغرا و نتیجه (که در هر دو، اصغر، موضوع واقع شده) نسبت به شکل سوم، اقرب به مقتضای طبع است. بعضی وجه اقربیت و در نتیجه، اولویت موضوع نسبت به محمول را این دانسته‌اند که محمول برای موضوع طلب شده است و از این رو نسبت به محمول، اصل است و برتری موضوع نسبت به محمول را سبب برتری صغرا بر کبرا هم دانسته‌اند، زیرا صغرا مشتمل بر موضوعِ مطلوب است و کبرا مشتمل بر محمولِ مطلوب. (وجه دیگر برتری صغرا بر کبرا این است که صغرا از لحاظ کمیت، مطلق است و می‌تواند جزئی یا کلی باشد، اما کبرا فقط باید کلی باشد).
۲. شکل دوم دارای نتیجه کلی، گرچه سالبه است، ولی نتیجه شکل سوم در همه ضروب منتج آن، جزئی است و کلی، به دلیل تجرد و احاطه و دوام آن، اشرف از جزئی است. بعضی گفته‌اند: ذهن سالم پیش از آنکه حجیت شکل دوم را از طریق برگرداندن به شکل اول اثبات کند می‌تواند به منتج‌ بودن آن پی ببرد، زیرا وقتی ذهن به اتحاد چیزی با چیز دیگر و مغایرت دومی با امر سوم حکم می‌کند قهراً توجه حاصل می‌شود که امر اول با سوم مغایر است.


برای هر یک از اشکال اربعه، شانزده ضرب یا صورت متصور است، به این بیان که هر یک از صغرا و کبرا به اعتبار ایجاب و سلب و کلیت و جزئیت، چهار حالت پیدا می‌کند: موجبه کلیه، موجبه جزئیه، سالبه کلیه و سالبه جزئیه. از ضرب چهار صورت صغرا در چهار صورت کبرا شانزده ضرب پدید می‌آید. با توجه به شرایط انتاج شکل دوم (اختلاف صغرا و کبرا از لحاظ سلب و ایجاب و کلی‌ بودن کبرا) فقط چهار ضربِ این شکل منتج است:
۱. صغرا: موجبه کلیه، کبرا: سالبه کلیه، نتیجه: سالبه کلیه؛ مثال: هر حیوان نشخوارکننده‌ای سُمْ‌دار است، و هیچ پرنده‌ای سُمْ‌دار نیست؛ پس هیچ حیوان نشخوارکننده‌ای پرنده نیست.
۲. صغرا: سالبه کلیه، کبرا: موجبه کلیه، نتیجه: سالبه کلیه؛ مثال: هیچ موجود ممکنی دائمی نیست، هر موجود حقّ دائمی است؛ پس هیچ موجود ممکنی حق نیست.
۳. صغرا: موجبه جزئیه، کبرا: سالبه کلیه، نتیجه: سالبه جزئیه؛ مثال: بعضی معدن‌ها معدن طلاست و هیچ نقره‌ای طلا نیست؛ پس بعضی معدن‌ها معدن نقره نیستند.
۴. صغرا: سالبه جزئیه، کبرا: موجبه کلیه، نتیجه: سالبه جزئیه؛ مثال: بعض اجسام معدن نیستند و هر طلایی معدن است؛ پس بعض اجسام طلا نیستند.
[۱۲] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۳۰.



به این ترتیب معلوم می‌شود که شکل دوم هیچ‌گاه نتیجه موجبه ندارد، نه کلیه و نه جزئیه. این در حالی است که شکل اول همه محصورات چهارگانه را نتیجه می‌دهد. نتایج شکل سوم و چهارم نیز مثل شکل دوم محدود است، به این بیان که نتیجه شکل سوم هیچ‌گاه به صورت کلیه نیست، نه موجبه و نه سالبه. نتیجه شکل چهارم هیچ‌گاه به صورت موجبه کلیه نیست. شکل دوم به لحاظ اینکه در قیاس مرکب از قضایای حملیه باشد یا شرطیه به شکل دوم شرطی و شکل دوم حملی منقسم می‌شود و به لحاظ اینکه در قیاس مرکب از قضایای مطلقه باشد یا موجهه به شکل دوم مطلقات و شکل دوم مختلطات منقسم می‌شود.
[۱۴] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۸۹-۹۳.
[۱۵] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۲۵.
[۱۶] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۸۳.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۹۱.    
۲. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۹۳.
۳. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۹۱.    
۴. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۴۰۹-۴۱۳.    
۵. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۰۱.    
۶. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۸۲-۲۸۳.
۷. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۴۰۸.    
۸. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۲۹۹.
۹. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۹۸-۲۰۰.    
۱۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۰۲-۱۰۴.    
۱۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۵۱.    
۱۲. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۳۰.
۱۳. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۴۴۳-۴۴۴.    
۱۴. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۸۹-۹۳.
۱۵. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۲۵.
۱۶. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۸۳.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شکل دوم»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۲۷.    




جعبه ابزار