شكر سه قسم است: ۱. شكر قلبى كه يادآورى نعمت است؛ ۲. شكر زبانى كه سپاسگزاری و ستایش بر نيكى احسانكننده و صاحب نعمت است؛ ۳. شكر ساير اعضاى بدن كه بهكارگيرى و صرف آن در جاى خود است. اگر خداى را وصف به شكر نماييم مقصود، انعام (احسان) بر بندگان و دادن جزاى عبادات آنها
در اين عنوان آیاتی معرفی میشوند که در آنها از واژه «شكر» و مشتقّات آن و آياتى كه با توجّه به روايات و تفاسير بر شكر دلالت دارد، مثل «لعلّكم تسلمون» استفاده شده است. امام خمینیشکر را قدردانی از نعمتدهنده میداند که پایه و اساس آن معرفت نعمت دهنده و نعمت اوست.
از واژههای مرتبط با شکر حمد است. برخی شکر را اعم از حمد میدانند. امام خمینی حمد و شکر را در مصداق مساوی هم میداند و حمد خداوند را افضل افراد شکر زبانی میشمارد.
برخی از اهل معرفت، حقیقت شکر را اقرار به نعمت میدانند و برخی آن را اسمی برای معرفت نعمت شمردهاند زیرا شکر، راه معرفت نعمت دهنده است. امام خمینی این تعریف را نمیپذیرد و معتقد است شکر حالتی نفسانی است که خود، اثر معرفت نعمت دهنده و نعمت است و ثمره این حالت اعمال قلبی و ظاهری است.
بنابر نظر امام خمینی شکر و ثنای نعمت دهنده از جمله امور فطری است و انسان فطرتاً خواهان تعظیم انعامکننده و ستایش اوست و تمامی ثناها و تعظیمهایی که بشر به یکدیگر ابراز میکنند، از همین فطرت الهی برخاسته است و در حقیقت این امور به شکر و ثنای ذات خداوند که نعمت دهنده علیالاطلاق است، برمیگردد؛ زیرا او دارای رحمت مطلقه و رزاقیت علیالاطلاق است و نعمت بخشی و رزاقیت دیگر موجودات از اوست؛ اگرچه موجودات خود، به آن واقف نباشند.
امام خمینی کمال شکر و رسیدن عبد به مقام شکور را منوط به معرفت چگونگی ارتباط خلق با حق، بسط رحمت حق از اول ظهور تا ختم آن، ارتباط نعمتها با یکدیگر و اطلاع بر آغاز و انجام وجود آنگونه که هست میداند و معتقد است سالک الی الله در پرتو تربیت ربوبی میتواند با قدم عبودیت از خودپرستی بیرون آید و الوهیت حق را به قلب دریابد، در این حالت است که حقیقت شکر برای سالک رخ میدهد و شکر موحدانه از قلب به جمیع اعضا و اعمال او سرایت میکند.
[۱۳]خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۴۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.