شَقُوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَقُوا:
(فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ) شَقُوا: در اصل از «
شقاوت» به معنى «نگونبختى و تيرهروز شدن» است.
به دشوارى و در رنج افتادن نيز اطلاق مىشود.
به موردی از کاربرد
شَقُوا در
قرآن، اشاره میشود:
(فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ) (امّا كسانى كه بدبخت شدند، در آتشند؛ و براى آنان در آن جا، نالههاى دردناک و نعرههاى طولانى است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: گويا ظاهر از
سياق (فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ) اين باشد كه بعدش بفرمايد:
(فاما الذى شقى ففى النار له فيها زفير و شهيق)- كسى كه شقى شد در آتش است و براى او در آن زفير و شهيق است و ليكن اين طور نفرموده است، و بر خلاف اقتضاى
سياق،
جمله مذكور را با
سياق جمع آورده و اين به خاطر رعايت
سياق قبل است كه
قیامت را وصف مىكند، و وصف آن اقتضاى كثرت و جماعت را دارد.
آيه مورد بحث گوشهاى از سرنوشت مردم را در روز
رستاخیز بيان مىكند و مىگويد:
«اما آنها كه شقاوتمند شدند در آتشاند و براى آنها زفير و شهيق (نالههاى طولانى دم و بازدم )است»
در آيات بعد وضع سعادتمندان را در
بهشت يادآور مىشود.
نكتهاى كه بايد در اين جا توجه كرد اين است كه بعضى خواستهاند از آيات مورد بحث، ذاتى بودن
سعادت و
شقاوت را اثبات كنند در حالى كه نه تنها اين آيات دلالتى بر اين امر ندارد، بلكه به وضوح ثابت مىكند كه سعادت و شقاوت اكتسابى است. زيرا آيه مىفرمايد:
(اما اَلَّذِينَ شَقُوا) (آنها كه شقاوتمند شدند) و يا مىگويد:
(أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا) (اما آنها كه سعادتمند شدند).
اگر شقاوت و سعادت ذاتى بود مىبايست گفته شود:
«اما الأشقياء و اما السعداء» و مانند آن. از اين جا روشن مىشود آنچه در
تفسیر فخر رازی آمده كه «در اين آيات
خداوند از هم اكنون حكم كرده كه گروهى در قيامت سعادتمندند و گروهى شقاوتمند و كسانى را كه خداوند محكوم به چنين حكمى كرده و مىداند سرانجام در قيامت سعيد يا شقى خواهند بود محال است تغيير پيدا كنند و الّا لازم مىآيد كه خبر دادن خداوند كذب و عملش جهل شود و اين محال است!»
این حرف به كلى بىاساس است.
اصولا اگر ما- آنچنان كه
فخر رازی و همفكرانش مىپندارند- محكوم به سعادت و شقاوت ذاتى باشيم و بدون اراده به بدیها و نيكیها كشانده شويم تعليم و تربيت لغو و بيهوده خواهد بود، آمدن
پیامبران و نزول كتب آسمانى، نصيحت، اندرز، تشويق، توبيخ، سرزنش، ملامت، مؤاخذه، سؤال، بالاخره كيفر و پاداش همگى بىفايده يا ظالمانه محسوب مىگردد.
جالب اين كه در آيات ۱۰۶ و ۱۰۸
سوره هود «شقوا» به عنوان فعل معلوم و «سعدوا» به عنوان فعل مجهول آمده است.
اين اختلاف تعبير شايد اشاره لطيفى به اين نكته باشد كه
انسان راه شقاوت را با پاى خود مىپيمايد، ولى براى پيمودن راه سعادت تا امداد و كمک الهى نباشد و او را در مسيرش يارى ندهد پيروز نخواهد شد و بدون شک اين امداد و كمک تنها شامل كسانى مىشود كه گامهاى نخستين را با اراده و اختيار خود برداشته و شايستگى چنين امدادى را پيدا كردهاند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَقُوا »، ج۲، ص۵۱۴.