شرایط جهتی اشکال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شرایط جهتی اشکال، یکی از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق بوده و بهمعنای شرایط لازم برای نتیجهبخش بودن هر یک از اَشکال مختلطات
قیاس اقترانی به حسب
جهت است.
اشکال اربعه قیاس اقترانی به لحاظ اینکه مقدمات آنها از
قضایای مطلقه باشد یا موجّهه به اَشکال مطلقات و مختلطات منقسم میشود. انتاج اَشکال اربعه مشروط به شرایطی است که برخی از آنها میان همه اَشکال مشترک است که از آنها تحت عنوان «شرایط عمومی اشکال» یاد میشود و برخی دیگر، شرایط اختصاصی است که برای هر شکل متفاوت از شکل دیگر است.
از سوی دیگر، این شرایط به لحاظ کمّ، کیف و جهت، به شرایط کمّی، کیفی و جهتی تقسیم میشود. مراد از شرایط جهتی، شرایطی است که دو مقدمه (صغرا و کبرای) هر یک از اشکال اربعه قیاس اقترانی، به حسب جهت باید دارا باشد تا نتیجه صحیح حاصل شود. شرایط جهتی به اَشکال مختلطات اختصاص دارد که
قضایای تشکیلدهنده قیاس در آن اَشکال، از نوع
قضایای موجّهه است و اما شرایط کمّی و کیفی، بین اَشکال مختلطات و مطلقات مشترک است. شرایط جهتی هر شکل، ذیل شرایط انتاج همان شکل بیان شده است.
مقدمه صغرا باید فعلیه باشد نه ممکنه؛ به عبارت دیگر،
جهت در صغرا باید حداقل
مطلقه عامه باشد؛ یعنی حد اصغر بالفعل مندرج در حد اوسط و متحد با آن باشد، زیرا تا عنوان حد اوسط برای حد اصغر فیالجمله حاصل نشده باشد حکم کبرا شامل
اصغر نخواهد شد، زیرا محتمل است امکان هیچگاه به فعلیت نرسد.
با این شرط، دو قسم
قضیه ممکنه (عامه و خاصه) از صغرا خارج خواهد شد و مضرب این دو قسم در سیزده قسم کبرا (که ۲۶ قسم میشود) از مجموع ۱۶۹ صورت متصوَّر خارج میشود و ۱۴۳ قسم باقی میماند.
۱. مقدمه صغرا باید دائمه باشد و دائمه اعم از ضروریه است؛ بنابراین، صغرا باید
ضروریه مطلقه و یا حداقل دائمه باشد و در غیر این صورت، یعنی اگر مقدمه صغرا ممکنه بود کبرا باید از
قضایایی باشد که
سالبه آنها قابل
انعکاس است؛ یعنی یکی از
ضروریه مطلقه،
دائمه مطلقه،
مشروطه عامه،
مشروطه خاصه،
عرفیه عامه و
عرفیه خاصه باشد.
اگر این شرط رعایت نشود اختلاف در انتاج لازم میآید، زیرا اگر صغرا ضروریه و یا دائمه نباشد از
قضایای یازدهگانه دیگر خواهد بود که اخص آنها مشروطه خاصه و وقتیه است. کبرا نیز اگر از شش قضیهای نباشد که
سالبه آنها قابل
انعکاس است از هفت قضیهای خواهد بود که
سالبه آنها قابل
انعکاس نیست و اخص آنها وقتیه است، و اختلاط مشروطه خاصه و وقتیه (که اخص صغراهایند) با اخص کبراها که وقتیه است منتج نیست و وقتی این دو اختلاط؛ که از سایر اختلاطها اخص است، نتیجه ندهد، اختلاطهای دیگر که اعم از آنهاست نتیجه نخواهد داد، زیرا اخص که نتیجه ندهد اعم نیز نتیجه نمیدهد.
اما دلیل اینکه اختلاط مشروطه خاصه و وقتیه با کبرای وقتیه منتج نیست اختلاف در انتاج است؛ مثلاً نتیجه قیاس مرکب از صغرای مشروطه خاصه: «هیچ منخسفی تا وقتی منخسف است تابان نیست، نه همیشه» یا وقتیه: «هیچ منخسفی تابان نیست در وقت معیّن، نه همیشه» با کبرای وقتیه: «هر قمری در وقت معینی تابان است، نه همیشه» در این مثال، موجبه است؛ یعنی «هر منخسفی البته قمر است»، اما در قیاس «هیچ منخسفی تا وقتی منخسف است تابان نیست، نه همیشه (مشروطه خاصه) و هر آفتابی در وقت معیّنی تابان است، نه همیشه (وقتیه)» نتیجه،
سالبه است؛ یعنی هیچ منخسفی البته آفتاب نیست.
۲. ممکنه نباید با غیر ضروریه مطلقه به کار رود؛ بر این اساس اگر صغرا ممکنه بود کبرا باید ضروریه مطلقه یا مشروطه عامه یا مشروطه خاصه باشد و اگر کبرا ممکنه بود صغرا باید ضروریه مطلقه باشد. دلیل اثبات هر دو شق، اختلاف در انتاج است.
مقدمه صغرا باید فعلیه باشد، نه
ممکنه؛ به عبارت دیگر، جهت در صغرا باید حداقل
مطلقه عامه باشد، زیرا تا صغرا
فعلیت نداشته باشد اوسط با اصغر بالفعل متحد نمیشود و تا این اتحاد حاصل نشود اتحاد یا مباینت اصغر با اکبر ثابت نمیشود.
نتیجه عدم رعایت این شرط، اختلاف در نتایج است؛ مثلاً اگر بگوییم: «هر انسانی ممکن است کاتب باشد و هر انسانی ناطق است»، نتیجه صحیح عبارت است از: «بعضی کاتبها ممکن است ناطق باشند»، ولی اگر بگوییم: «هر انسانی ممکن است پوشش داشته باشد و بعضی از انسانها همیشه عریاناند»، نتیجه صحیح عبارت است از: «هیچ انسان پوشیدهای عریان نیست» و اختلاف در نتیجه دلیل عقیم بودن
قیاس است.
۱. همه مقدمات باید فعلیه باشند و استعمال
قضیه ممکنه در این شکل جایز نیست.
۲.
قضایای سالبه موجههای که در این شکل به کار میروند باید قابل
انعکاس باشند. یعنی یکی از
قضایای:
سالبه ضروریه مطلقه،
سالبه دائمه مطلقه،
سالبه عرفیه عامه،
سالبه عرفیه خاصه،
سالبه مشروطه عامه و
سالبه مشروطه خاصه باشند.
۳. صغرای این شکل باید ضروریه و یا دائمه باشد و در غیر این صورت، لازم است عرفیه عامه بر کبرای آن صدق کند؛ یعنی از
قضایای منعکسة السوالب باشد.
۴. کبرا در ضرب ششم باید از
قضایای ششگانهای باشد که
سالبه آنها قابل
انعکاس است.
۵. صغرا در ضرب هشتم باید یکی از دو خاصه (مشروطه خاصه یا عرفیه خاصه) باشد و کبرا یکی از
قضایایی باشد که عرفیه عامه بر آن صادق است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
•
مظفر، محمدرضا، المنطق. • شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
• تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
•
ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. •
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. •
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. •
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شرایط جهتی اشکال»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۲۳.