شخصیت احمد بن حنبل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابو عبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال، یکی از امامان چهارگانه فقهی
اهل سنت است، مادرش از مرو
خراسان در حالی که به وی
آبستن بود خارج شد، و او را در
بغداد در
ماه ربیع الاول سال ۱۶۴ (ه. ق) به
دنیا آورد. و یا در
مرو به دنیا آمده و در بغداد بزرگ شده است. و در سال ۲۴۱ (ه. ق) در بغداد از دنیا رفت و در باب حرب (محلهای در بغداد)
دفن شد.
او از خواص اصحاب شافعی (یکی دیگر از امامان فقهی عامه) بوده است، و پیوسته ملازم وی بود تا شافعی به
مصر کوچ کرد.
شافعی او را متقیترین افراد میدانست.
نسب او به
ذو الثدیة رئیس
خوارج منتهی میگردد، با آنکه او از بزرگان ائمة
اهل سنت و قائلین به
خلافت حضرت علی (علیهالسّلام) وجوب متابعت ایشان است؛ ولی درمسائلی مخالف روش
اهل بیت (علیهالسّلام) است.
شیخ صدوق و
ابن شهر آشوب و دیگران؛ علت
عداوت احمد بن حنبل با علی (علیهالسّلام) را، کشته شدن جدش ذوالثدیه به دست آن حضرت میدانند.
احمد بن حنبل نیز مانند برخی دیگر از بزرگان عامه، هم در نقل فضایلش از طرف هوادارانش غلو زیاد شده و او را از حدی که در آن بوده خیلی بالاتر بردهاند، و هم از طرف مخالفینش که تابع دیگر مذاهب فقهی عامه هستند، جرح شده و عیوبش ذکر گردیده که به نمونههایی از آنها اشاره میکنیم:
حنبلیان برای دعوت به
مذهب و رهبرشان، گامهای بلندی برداشته و دروغهایی رادر فضیلت او جعل کردهاند، ازجمله:
غلوها به حدی رسیده که گفتهاند: «
خداوند این
دین را به وسیله دو مرد
عزت بخشید که نفر سومی ندارد، یکی
ابوبکر بود در روز
ارتداد، و دیگری احمد بن حنبل در روز
محنت»
گویا
احادیث دیگری را که جعل کرده بودند یادشان رفته، که از
زبان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کردهاند: «خداوندا؛
اسلام را فقط به وسیله
عمر بن خطاب عزیز گردان!!»
و برخی هم او را قائم مقام پیامبر در امت دانستهاند.!
در فضایل او نوشتهاند، زنی به نام آمنه رملیه، برای احمد بن حنبل
دعا کرد که خدایا او را در پناهت قرار بده، در آن شب نامهای از
آسمان؛ از طرف خداوند بر احمد نازل شد که در آن نوشته بود : «بسم الله الرحمن الرحیم آن دعا مستجاب شد و نزد ما بیش از آن است»! ! !
در سالی در محل
دفن احمد سیل آمد، ولی به اذن خدا، اتاقی که
قبر در آن بود، در امان ماند و
آب وارد آن شد ولی از حرکت باز ایستاد، و حتی غبار روی حصیرهای اطراف قبر به همان حال باقی بودند.!
علامه امینی فرمودهاند: «در صحت این کرامت همین بس که از آن مرقد با کرامت! هیچ اثری نمانده و چنان نابود شده و به داستانها پیوسته که گویا نبوده است»
مناقب سازان احمد نقل کردهاند: ابوبکر بن مکارم ابن ابویعلی؛ در
خواب دید که به
زیارت قبر احمد رفته است، ولی قبر او در
زمین فرو رفته و فقط به اندازه یک یا دو آجر با زمین فاصله دارد، گمان کرد در اثر بارانی است که باریده، ناگهان صدایی از قبر شنید که گفت: «بلکه این از هیبت خدای عزوجل است که به زیارت من آمده بود و از هیبت او قبر به این شکل افتاده است.» در ادامه این خواب، احمد از
خدا میپرسد چرا هر سال به زیارت من میآیی؟ خدا میگوید: چون تو مرا یاری کردی و باعث شدی سخنم در مجالس گسترش یابد.! ! !
و از این غلوها در مورد احمد، از طرف تابعانش؛ زیاد شنیده شده که به برخی اشاره شد.
در مقابل، کسانی هم از علمای عامه هستند که احمد را مورد
طعن قرار داده و از عیوب او گفتهاند مثل:
۱-
خطیب بغدادی که در مورد مذهب احمد و اصحابش تعصب داشته و در عیوب آنها سخنی دارد تا جایی که احمد را به بیحیایی و بیدینی نسبت میدهد.
۲- محمد بن محمد بروی، از علمای شافعی، گفته است؛ «اگر من قدرت داشتم؛ بر حنابله جزیه قرار میدادم»
و برخی هم راه میانه رفته، و هرگونه نصی در فضیلت و ذم امامان چهارگانه را رد کردهاند، و فضائل و جرائح آنها را جعلی دانستهاند.
شخصیت علمی و فقهی احمد بن حنبل و
فقه و
مذهب او هم محل تضارب آراء است
۱- عدهای از بزرگان علما و فقهای عامه؛ احمد بن حنبل را
فقیه نمیدانند بلکه او را فقط یک
محدث میدانند، و برخی هم که در مورد فقها کتاب نوشتهاند، او را جزء فقها نیاوردهاند.
البته ظاهرا خود احمد بن حنبل نیز خود را جزء فقها نمیدانست و در مواردی که از
حکم شرعی و
حلال و
حرام از او سوال میکردند، نمیتوانست جواب دهد و مردم را به فقهایی مثل ابا ثور (ابراهیم بن خالد بن ابی الیمان، متوفای ۲۴۰ق، یکی از فقهای بغداد معاصر احمد بن حنبل.) رجوع میداد.
۲- درمقابل، عدهای هم در دفاع از احمد و افکار و مذهب فقهی و کتاب مسند او، کتاب نوشتهاند، مثل
ابن جوزی، کتاب (
مناقب احمدبن جنبل) و
ابن حجر عسقلانی، کتاب (
القول المسدد فی الذب عن مسند احمد).
احمد بن حنبل، پیشرو تفکر
سلفیه (سلفیون کسانی هستند که میگویند: ما
ایمان داریم به آن چه که
مسلمانان پیشین از
صحابه رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه دین به آن ایمان آوردهاند.)
احمد بن حنبل به عنوان امام و پیشوای سلفیه نیز شناخته میشود، زیرا او اولین کسی بود که هنگامی که با هجوم فلسفهها و فرهنگهای بیگانه از قبیل
هند و
یونان و
ایران به حوزههای اسلامی و مخلوط شدن آن با
عقاید اسلامی مواجه شد، به این
فکر افتاد که حدیث را از این هجمه نجات دهد، ولی به تفریط شدیدی گرفتار شده و به طور کلی عقل گرایی و عقلانیت را انکار کرده و راه ورود آن را به احادیث بست. بنابراین اگر چه میخواست از برخی مشکلات رهایی یابد ولی در عوض به مشکلاتی بسیار دشوارتر گرفتار شد. تکیه اساسی احمد بن حنبل، بر سماع و شنیدن است یعنی توجه کردن به ظاهر
آیات و
احادیث نبوی در عقاید و عدم توجه به
عقل.
روش احمد بن حنبل درباره عقیده و کیفیت تبیین آن، این بود که از هرچه که صحابه و
تابعین سخن میگفتند او نیز سخن میگفت. در هرچه آنان سکوت میکردند او نیز سکوت میکرد و بر ظاهر
کتاب و
سنت حکم میکرد، و هیچ حدیثی را تاویل نمیکرد و در مورد صفات خبریه نیز، بدون تاویل به ظاهرشان اعتقاد داشت. (مقصود از صفات خبریه، اوصافی است که در آیات قرآن و
روایات آمده و مستندی جز نقل ندارد. مثل: ید الله، وجه الله، عین الله و. . ، واژههای این آیات، حکایت از آن دارد که خداوند سبحان جسم یا جسمانی است. از سوی دیگر آیات محکمات و روشن، خدا را منزه از این صفات میداند و دلایل عقلی نیز بر همین دلالت دارد. از این رو باید این صفات را تاویل کرد یعنی بگوییم این الفاظ،
کنایه،
استعاره و مجاز هستند مثلا یدالله کنایه از قدرت الهی است.)
شخصی از احمد بن حنبل در مورد احادیثی سوال کرد که میگوید: خداوند متعال هر
شب به آسمان دنیا میآید دیده میشود و قدمش را در
آتش میگذارد و امثال این احادیث. در جواب گفت: ما به تمام احادیث ایمان داریم و آنها را تصدیق میکنیم و هیچ گونه تاویلی برای آنها نمیکنیم.
احمد بن حنبل در موضوعات مختلف دارای تفکراتی میباشد که باعث تمییز وی از علمای دیگر اهل سنت میباشد که به صورت خلاصه آنها را ذکر مینماییم.
معتزله که در مقابل تفکرات احمد بن حنبل قرار داشتند و بر خلاف حنابله قائل به حجیت عقل بودند، در زمان
مامون عباسی مورد حمایت او قرار گرفتند و پس از آن
معتصم و
واثق عباسی نیز از حامیان سرسخت معتزله گشتند. در همین زمان بحث حادث یا قدیم بودن
قرآن کریم، بعنوان
کلام الهی پیش آمد و بنا به دستور مامون مقرر شد که هر کس به خلاف نظر معتزله، معتقد به عدم خلق و حدوث قرآن گردد، بایستی تادیب شود. به دنبال این دستور افراد فراوانی به
زندان افتادند و شکنجهها دیدند از جمله آنها احمد بن حنبل بود که قائل به خلق قرآن و حدوث آن نبود، بلکه قران را قدیم میدانست.
احمد ابن حنبل بر نظریه خود اصرار کرد و سالها در زندان ماند، این جریان تا زمان
متوکل ادامه داشت. متوکل بر ضد معتزله برخاست و معتزلیان را منکوب کرد و در
دوره او احمد بن حنبل مورد اکرام قرار گرفت و متوکل عباسی که در عقیده خلق نشدن قرآن با شیخ حنبلی هم رای بود و مقاومت او را در برابر مامون میستود، جایگاه بالایی برای او قائل شد. همین اقبال دولت به شیخ منجر به نفوذ هر چه بیشتر کلام او شد و مردم به
دور او جمع شدند و مذهب او رواج پیدا کرد. از این
دوره به (
دوره محنت) یاد میکنند. این حادثه تاریخی سبب تضعیف معتزله و قدرت مخالفین آنها یعنی (اهل السنة) و (اهل الحدیث) گردید.
تا پیش از احمد بن حنبل عقیده اکثر اهل سنت این بود که بعد از پیامبر سه خلیفه (ابوبکر، عمر و
عثمان) بر سر کار آمدهاند و حضرت علی (علیهالسّلام) در نظر آنها فردی بوده که خلافتش مورد تشکیک بود و حضرت علی (علیهالسّلام) را افرادی مانند:
عایشه،
عبدالله بن عمر،
سعد وقاص،
طلحه،
زبیر و
معاویه به عنوان خلیفه به رسمیت نشناخته بودند. با این حال احمد بن حنبل که خود مدتی شاگرد شافعی امام سوم اهل سنت بود و از گرایشهای دوستانه او نسبت به حضرت امیرالمومنین (علیهالسّلام) بهره برده بود، برای نخستین بار عقیده به تربیع (چهار خلیفه) را مطرح کرد و توانست آن را در میان عامه نهادینه کند و اعلام کرد که اشکالی ندارد اگر کسی علی (علیهالسّلام) را خلیفه ی چهارم بداند و این اعتقاد باعث خروج فرد از اهل سنت نمیشود.
از او نقل شده که اعلام کرد هرکس حضرت علی (علیهالسّلام) را به عنوان خلیفه چهارم نپذیرد با او
ازدواج و صحبت نکنید.
احمد بن حنبل دارای تالیفاتی است؛ مشهورترین آنها کتاب «
المسند» است که حدود چهل هزار حدیث دارد، و کتابهای دیگر او عبارتند از:
الناسخ والمنسوخ، کتاب الزهد،
المعرفه والتعلیل،
الجرح والتعدیل.
احمد بن حنبل مذهب خود را بر چند اصل ذیل بنیاد نهاد:
۱. نص قرآن و سنت ۲. فتاوی صحابه پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ۳. در صورت اختلاف قول آنها، هرکدم موافق کتاب و سنت باشد. ۴. اعتبار دادن به تمام احادیث مرسل و ضعیف.
مذهب احمد حنبل بعد از او اندکی گسترش یافت و بار دیگر در
قرن هفتم هجری توسط
ابن تیمیه (۶۶۱-۷۲۸ق)
تبلیغ و ترویج گردید.
هرچند میتوان گفت وی در حقیقت روش عثمانیه در عهد معاویه و بنی امیه را احیا کرد و عقاید خود را به عنوان مذهب سلفیه که برگرفته از
اهل حدیث و حنبلی بود، نام گذاشت و بعدها مذهب حنبلیه به سلفیه معروف و مشهور گردید.
عقاید و آراء ابن تیمیه قرنها به بوتهی فراموشی سپرده شد، تا اینکه در قرن دوازدهم هجری
محمد بن عبدالوهاب (۱۱۱۵-۱۲۰۶ق) ظهور کرد و به ترویج عقاید ابن تیمیه پرداخت. در عصرحاضر
وهابیت مدعی پرچمداری اندیشه و افکار احمد حنبل میباشد هرچند برخی از عقاید وهابیت در مسئله
توحید و
شرک با عقاید احمد حنبل سازگار نمیباشد.
پیروان احمدبن حنبل در شخصیت او غلو کرده و مخالفینش در صدد تنقیص او برآمدهاند، روش او در حدیث؛ عمل به ظاهر احادیث و نصوص است، و در مورد صفات خبری قائل به تاویل نیست، او در برخی از مسائل اجتماعی و عقیدتی مسلمانان، مثل مساله خلق قرآن و تربیع خلفا تاثیر گذار بوده و پرچمدار مذهب او در عصر حاضر؛ وهابیت هستند.
احمد بن حنبل؛
اعتقادنامه احمد بن حنبل؛
مسند احمد بن حنبل.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شخصیت احمد ابن حنبل» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۰.