شجره خبیثه (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شجره خبیثه:
(وَ مَثلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ) شجره خبیثه: نقطه مقابل
شجره طیبه،
«شجره خبيثه» است.
قرآن میفرماید: اما «مثل كلمه خبيثه و ناپاک همانند درخت خبيث، ناپاک و بىريشه است كه از روى زمين كنده شده و در برابر طوفانها هر روز به گوشهاى پرتاب مىشود و قرار و ثباتى براى آن نيست»
كلمه
«خبيثه» همان كلمه كفر و شرک، همان گفتار زشت و شوم، همان برنامههاى گمراهكننده و غلط، همان انسانهاى ناپاک و آلوده و خلاصه هر چيز خبيث و ناپاک است.
به موردی از کاربرد
شجره خبیثه در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ مَثلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ ما لَها مِن قَرَارٍ) (و «كلمه خبيثه» و سخن ناپاک را به درخت ناپاكى تشبيه كرده كه از زمين ريشه كن شده، و قرار و ثباتى ندارد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه خبيثه در مقابل كلمه طيبه است. به همين جهت، همان اختلافاتى كه در كلمه طيبه نقل شد، در كلمه خبيثه نيز وجود دارد، و همچنين در شجره خبيثه اختلاف نمودهاند بعضى گفتهاند: مقصود،
حنظلة (هندوانه
ابوجهل) است، و بعضى گفتهاند: كشوث (سريش) است كه
گياهى بدون ريشه است و به درخت و بوتههاى خار و يا گندم و ساير زراعتها مىپيچد و از ساقه آنها مواد مورد احتياج خود را جذب مىكند. بعضى ديگر گفتهاند: مقصود از آن
سیر است. يكى ديگر گفته: بوته خار است، و يكى ديگر گفته خزه آب است آن ديگرى گفته: مقصود از آن قارچ است؛ و بالاخره يكى گفته: هر درخت و بوتهاى است كه ميوه پاكيزهاى نداشته باشد.
قرآن در مقام مقايسه و مقابله اين دو واژه با يكديگر برآمده، مىفرمايد:
امّا «مثل كلمه خبيثه و ناپاک همانند درخت خبيث، ناپاک و بىريشه است كه از روى زمين كنده شده و در برابر طوفانها هر روز به گوشهاى پرتاب مىشود و قرار و ثباتى براى آن نيست» كلمه «خبيثه» همان كلمه كفر و شرک، همان گفتار زشت و شوم، همان برنامههاى گمراهكننده و غلط، همان انسانهاى ناپاک و آلوده و خلاصه هر چيز خبيث و ناپاک است.
بديهى است درخت زشت و شومى كه ريشه آن كنده شده، نه نمو و رشد دارد نه ترقى و تكامل، نه گل و ميوه، نه سايه و منظره، نه ثبات و استقرار، قطعه چوبى است كه جز به درد سوزاندن و آتش زدن نمىخورد، بلكه مانع راه است و مزاحم رهروان، گاه گزنده است مجروحكننده و مردم آزار.
جالب اين كه در وصف «شجره طيّبه» قرآن با تفصيل سخن مىگويد، اما به هنگام شرح «شجره خبيثه» با يک جمله كوتاه از آن مىگذرد تنها مىگويد: «از زمين كنده شده و قرارى ندارد» زيرا هنگامى كه ثابت شد اين درخت بىريشه است ديگر شاخ، برگ، گل و ميوه تكليفش روشن است.
به علاوه اين يک نوع لطافت بيان است كه
انسان در مورد ذكر «محبوب» به همه خصوصيات بپردازد امّا هنگامى كه به ذكر «مبغوض» مىرسد با يک جمله كوبنده از آن بگذرد.
باز در اينجا مىبينيم مفسران درباره اين كه اين درخت كه «مشبّه به» واقع شده است كدام درخت است به بحث پرداختهاند، بعضى آن را درخت «
حنظل»كه ميوه بسيار تلخ و بدى دارد دانستهاند و بعضى آن را «كشوت» (بر وزن سقوط) كه نوعى
گياه پيچيده است و در بيابانها به بوتههاى خار مىپيچد و از آن بالا مىرود، نه ريشه دارد و نه برگ، دانستهاند. (توجه داشته باشيد كه شجر در لغت عرب هم به درخت گفته مىشود و هم به
گياه).
ولى همان گونه كه در تفسير «شجره طيبه» بيان كرديم هيچ لزومى ندارد كه در هر تشبيه «مشبه به» با تمام آن صفات وجود خارجى داشته باشد، بلكه هدف مجسم ساختن چهره واقعى كلمه
شرک، برنامههاى انحرافى و مردم خبيث است كه آنها همانند درختانى هستند كه همه چيزشان خبيث و ناپاک است و هيچگونه ميوه و ثمره و فايدهاى جز مزاحمت و توليد دردسر ندارد.
به علاوه وجود درخت ناپاكى كه آن را از ريشه كنده باشند و در بيابان بر سينه طوفان و تندباد قرار گرفته باشد كم نيست.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شجره خبیثه»، ج۲، ص۴۶۶.