سیدعلی اکبر فال اسیری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سیدعلی اکبر فال اسیری از علمای
مجاهد ایران در
قرن سیزدهم و چهاردهم هجری بوده است.
وی در ۱۲۵۶ ق در روستای فال اسیر گرمسیر فارس به
دنیا آمد و در نوجوانی نزد
شیخ محمد اسیری درس خواند و در سال هزار و دویست و اندی به
شیراز آمد و
فقه و
اصول را نزد
شیخ مهدی مجتهد کجوری آموخت و به درجه
اجتهاد نایل شد. سپس به
نجف اشرف رفت و از محضر درس
میرزا حبیب الله رشتی استفاده برد و کتاب
ارث را که حاکی از دانش و احاطه اوست، در آنجا نوشت. وی قصد داشت که برای همیشه مجاور نجف بماند اما میرزا حبیب الله او را به بازگشت به شیراز ترغیب کرد تا مردم از
علم و
فضل وی استفاده نمایند و تقریظی نیز بر کتاب او نوشت و مرتبه علم و عمل او را ستود. بدین ترتیب او به شیراز بازگشت و در محله اسحق بیگ سکونت گزید و به ارشاد و خدمت
خلق پرداخت.
او عالمی
شجاع و در
دفاع از حقوق مردم در برابر ماموران حکومتی بی پروا بود. در ۱۳۰۳ ق در تظاهرات اعتراض آمیز مردم شیراز به خاطر گرانی قیمت نان، وی نقش عمدای داشت اما این تظاهرات سرکوب گردید و جمعی از تظاهرکنندگان مقتول و مجروح شدند. سیدعلی اکبر نیز دستگیر شد و به بوشهر تبعید گردید.
پس از عقد قرارداد رژی میان دولت ایران و کمپانی رژی، در ۲۸
رجب ۱۳۰۸ق، که بر اساس آن انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران در داخل و خارج از کشور در اختیار کمپانی مزبور قرار میگرفت، سیدعلی اکبر بر ضد این قرارداد قیام کرد و به انتقاد شدید از آن پرداخت. وی در جمع مردم معترض شیراز که در
مسجد وکیل جمع شده بودند بر منبر رفت و بر ضد دولت و کمپانی مطالبی ایراد کرد و در پایان شمشیری از زیر عبا بیرون آورد و گفت: «موقع
جهاد عمومی است، ای مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره
خون دارم، هر بیگانهای که برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید، شکمش را با این شمشیر پاره خواهم کرد».
به دستور ناصرالدین شاه وی دستگیر و تحت الحفظ از راه بوشهر به
بصره تبعید شد. به دنبال این حادثه مردم شیراز در تلگرافخانه اجتماع کردند و خواهان بازگشت وی شدند و ائمه جماعات شیراز به نشانه اعتراض به دستگیری وی ورود نماینده کمپانی به شیراز از رفتن به مساجد خودداری کردند. این اقدام، باعث آن شد که نماینده مزبور ناگزیر شیراز را ترک کرد.
سیدعلی اکبر در بصره با
سیدجمالالدین اسدآبادی ملاقات و درباره آن قرارداد با وی گفتگو نمود. پس از این ملاقات، سیدعلی اکبر به
سامرا رفت تا با
میرزای شیرازی دیدار نماید و او را در جریان زیانهای فراوان قرارداد بگذارد. به نوشته خانم نیکی کدی، به اصرار سیدعلی اکبر سیدجمال نامهای به میرزای شیرازی نوشت و در آن دلایل مخالفتهای خود را با آن قرارداد که نافی استقلال
ایران بود برشمرد، و از میرزا خواست تا در آن باره جدا اقدام کند. ولی حامد الگار بر این نظر است که این نامه پس از صدور فتوای تحریم تنباکو نوشته شده است. سیدعلی اکبر موفق شد که میرزا را ملاقات کند و او را در جریان مفاد آن قرارداد و واقعه شیراز قرار دهد. پیش از وی نیز میرزا علی محمد اژهای و
حاج میرزا آقا منیرالدین بروجردی اصفهانی، به ملاقات میرزا رفته و او را از اوضاع ایران آگاه ساخته بودند.
میرزا در تلگرافی که به نایب السلطنه مخابره کرد انعقاد قراردادهای راه آهن، بانک و تنباکو را «از جهاتی چند منافی صریح
قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی
عموم رعیت» دانست و واقعه شیراز و
قتل و جرح مردم آن شهر و تبعید سیدعلی اکبر را نمونهای از نتایج آن امور شمرد و در پایان درخواست نمود تا به نحو احسن، زمینه بازگشت سیدعلی اکبر فراهم گردد.
شاه گرچه در آن
زمان اقدامی نکرد اما پس از شدت یافتن بحران، اجازه بازگشت وی را داد، اما او حاضر به بازگشت نشد و همچنان در عتبات باقی ماند تا آن که در
ذیقعده ۱۳۱۹ ق درگذشت.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «سیدعلی اکبر فال اسیری».