سیدعبدالرحیم خلخالی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سیدعبدالرحیم خلخالی، روزنامهنگار و سیاستمدار صدر
مشروطه است.
از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست. وی اهل
خلخال بود و در اوایل
عمر برای تحصیل از خلخال به
رشت رفت و در آنجا عربی و
علوم معقول آموخت. او سپس به خارج از کشور سفر کرد و در زمینه حقوق، باستانشناسی، ادبیات و نمایشنامهنویسی تحصیل و مطالعه کرد و در آنجا با آزادیخواهان ایرانی آشنا گردید. در حدود ۱۳۲۱ به
تهران آمد و همکاری خود را با روزنامه مساوات آغاز کرد.
خلخالی از ۱۷
شوال ۱۳۲۵، همزمان با شماره ششم روزنامه مساوات، بهطور رسمی در کنار
سید محمدرضا مساوات، به اداره این روزنامه پرداخت.
روزنامه مساوات یکی از سه روزنامهای بود (دو روزنامه دیگر صوراسرافیل و روحالقدس) که در جریانهای سیاسی آغاز
مشروطیت، آرا و
عقاید آزادیخواهان تندرو و گروه اجتماعیون عامیون را منتشر میکرد.
این گروه از مخالفان همکاری مجلس شورای ملی با محمدعلی شاه و دولت بود و هر زمان که امکان مصالحه بین شاه و مجلس وجود داشت، میکوشید در مناسبات آنها تنش ایجاد کند.
خلخالی از اعضای مؤثر اجتماعیون عامیون بود. او و پانزده تن دیگر، از جمله
ملکالمتکلمین،
سیدجمال واعظِ اصفهانی،
میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، سید محمدرضا مساوات،
علیاکبر دهخدا،
ابوالحسن پیرنیا ملقب به
معاضدالسلطنه و
سیدحسن تقیزاده، تشکیلاتی به نام حوزه مخفی اجتماعیون عامیون بنیان گذاشته بودند.
ملکزاده
این تشکیلات را کمیته انقلاب ملی نامیده و از اعضای آن با تعابیری چون «رشیدترین و مهمترین فرزندان
انقلاب»، و «رهبران انقلاب» یاد کرده است. بهگفته آدمیت
این اوصاف با حقایق تاریخی و با عملکرد و خطمشی اعضای این هیئت هماهنگی ندارد. خلخالی عضو فعال این تشکیلات و از مهمترین اقدامات وی جذب
ابوالحسن پیرنیا بود.
با به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی (۲۳
جمادیالاولی ۱۳۲۶) انتشار نشریه مساوات نیز به حال تعلیق درآمد و مدیران این نشریه، یعنی سید محمدرضا مساوات و سید عبدالرحیم خلخالی، متواری شدند.
خلخالی به همراه سیدحسن تقیزاده و چند تن دیگر به
سفارت انگلیس
پناهنده شدند. پس از آنکه او و بیشتر پناهندگان مورد
عفو قرار گرفتند،
وی به
بادکوبه و
استانبول رفت و در جمع مخالفان
دولت محمدعلی شاه به فعالیت پرداخت.
او پس از خلع محمدعلیشاه (۲۶
جمادیالآخره ۱۳۲۷) به
ایران بازگشت و عضو حزبِ
دموکرات شد
و با حمایت این حزب معاونت دیوان محاسبات را بهعهده گرفت،
هرچند که بهگفته مستوفی
از این شغل اطلاعاتی نداشت.
خلخالی در کنار خدمت در دیوان محاسبات به فعالیتهای مطبوعاتی و سیاسی خود ادامه داد. او از ۱۶
ذیحجه ۱۳۳۳، مجله پروین را به صورت دو هفتهنامه در
تهران منتشر میکرد.
در همین دوره، مانند سایر رهبران حزب دموکرات، به آلمانیها گرایید و به مبارزه با دولتهای انگلیس و
روسیه پرداخت. او پس از نقض بیطرفی ایران از سوی این دولتها و نزدیک شدن روسها به تهران، از تهران به
قم رفت
و با سایر اعضای برجسته حزب دموکرات و برخی دیگر از مبارزان مخالف روس و انگلیس، نهضت مهاجرت را در
محرّم ۱۳۳۴ به راه انداخت.
خلخالی یکی از زعمای مهاجران بود که به همراه سایر مهاجران به
کرمانشاه و در پی اعمال فشار روسها به عثمانی رفت.
او پیش از مهاجرت مغازه کتابفروشی دایر کرد که محل توزیع نشریه کاوه بود.
پس از پایان نهضت مهاجرت در
ربیعالآخر و جمادیالاولی ۱۳۳۵، سیدعبدالرحیم خلخالی در جریانهای سیاسی حضور مؤثری نداشت و بیشتر به فعالیتهای فرهنگی و تحقیقی پرداخت.
خلخالی از شخصیتهای برجسته ادبیات نمایشی
ایران و در زمره نخستین نمایشنامه نویسان ایران است. از وی چندین نمایشنامه به جای مانده که از آن جمله است: وامق و عذرا،
کورش کبیر،
موسی و
فرعون. نمایشنامه داستان خونین، یا، سرگذشت برمکیان وی نیز در ۱۳۰۴ش به چاپ رسید.
وی در ۱۳۰۶ش، دیوان حافظ را بر پایه نسخهای قدیمی (متعلق به ۸۲۷) که در اختیار داشت، منتشر کرد
در ۱۳۲۰ش نیز اثری به نام حافظ نامه منتشر نمود که حاوی نقد و تحلیل اشعار
حافظ، اوضاع عصر وی و جنبههای مختلفی از
شخصیت این شاعر بزرگ است. از دیگر آثار وی ترجمه چند
کتاب از جمله چند رساله کوتاه از
تولستوی است.
خلخالی در ۳۰ خرداد ۱۳۲۱ در
تهران درگذشت.
بعدها پسرش، شمسالدین خلخالی، کتابهای شخصی پدرش را به کتابخانه کاوه نو که خود دایر کرده بود، منتقل کرد.
(۱) فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران (۱۳۷۰ّـ۱۳۵۵ش).
(۲) یعقوب آژند، نمایشنامهنویسی در ایران: از آغاز تا ۱۳۲۰ه ش، تهران ۱۳۷۳ش.
(۳) محمود احتشامالسلطنه، خاطرات احتشامالسلطنه، چاپ محمدمهدی موسوی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۴) مصطفی اسکویی، سیری در تاریخ تئاتر ایران، تهران ۱۳۷۸ش.
(۵) ایرج افشار، سواد و بیاض، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
(۶) حسین جودت، از صدر مشروطیت تا انقلاب سفید: تاریخچه فرقه دموکرات، یا، جمعیت عامیون ایران،) تهران (۱۳۴۸ش.
(۷) عبدالرحیم خلخالی، حافظنامه، تهران ۱۳۶۶ش.
(۸) یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۹) احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ: ۱۹۱۸ـ ۱۹۱۴، تهران ۱۳۳۶ش.
(۱۰) عبدالحسین شیبانی، خاطرات مهاجرت: از دولت موقت کرمانشاه تا کمیته ملّیون برلن، چاپ ایرج افشار و کاوه بیات، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۱) محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان ۱۳۶۳ـ۱۳۶۴ش.
(۱۲) ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۳)
ابوالحسن علوی، رجال عصر مشروطیت، چاپ حبیب یغمائی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۶ش.
(۱۴) احمد فرامرزی، «نامههای احمد فرامرزی»، در نامههای تهران: شامل ۱۵۴ نامه از رجال دوران به سیدحسن تقیزاده، چاپ ایرج افشار، تهران: فرزانروز، ۱۳۷۹ش.
(۱۵) محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، سال ۳، ش ۵ (دی ۱۳۲۵).
(۱۶) ابوالقاسم کحالزاده، دیدهها و شنیدهها: خاطرات میرزاابوالقاسمخان کحالزاده درباره مشکلات ایران در جنگ بینالمللی ۱۹۱۸ـ ۱۹۱۴، چاپ مرتضی کامران، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۷) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۸۱ش.
(۱۸) محمد کمرهای، روزنامه خاطرات سیدمحمد کمرهای، چاپ محمدجواد مرادینیا، تهران ۱۳۸۲ش.
(۱۹) مبارزه با محمدعلیشاه: اسنادی از فعالیتهای آزادیخواهان ایران در اروپا و استانبول در سالهای ۱۳۲۶ـ۱۳۲۸ قمری، بهکوشش ایرج افشار، تهران ۱۳۵۹ش.
(۲۰) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۱) خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ش.
(۲۲) مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۳) نامههای مشروطیت و مهاجرت: از رجال سیاسی و بزرگان محلی به سیدحسن تقیزاده (سالهای ۱۳۲۵ قمری به بعد)، چاپ ایرج افشار، تهران: نشر قطره، ۱۳۸۵ش.
(۲۴) سعید نفیسی، به روایت سعید نفیسی: خاطرات سیاسی، ادبی، جوانی، چاپ علیرضا اعتصام، تهران ۱۳۸۱ش.
(۲۵) سلیم نیساری، نسخههای خطی حافظ: سده نهم، شیراز ۱۳۸۰ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سیدعبدالرحیم خلخالی»، شماره۷۱۸۴.