سَمْع (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَمْع (به فتح سین و سکون میم) از
واژگان نهجالبلاغه، به معنای قوّه شنوائى، شنيدن و گوش است.
از اين ماده موارد زيادى در
نهجالبلاغه آمده است.
سَمْع به معنای قوّه شنوائى، شنيدن و گوش است.
به معنى فهم و درک و طاعت نيز آيد.
راغباصفهانی گفته: «استماع» گوش دادن. «
اسماع» شنواندن. «
سماع» به فتح اول: شنيدن و به كسر اوّل اسم فعل به معنى «
اسمع» (بشنو).
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است به شرح ذیل میباشد:
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) پيرامون تشويق به اعمال شايسته فرمود:
«رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً فَوَعَى وَ دَعَى الَى رَشادِِ فَدَنا.» «
خدا رحمت كند آنكس كه چون سخن حكيمانهاى را بشنود خوب فرا گيرد و چون به
هدایت ارشاد گردد نزديک شود و بپذيرد.»
«
سمعه»: آنستكه انسان كارى را براى شنواندن به ديگران انجام دهد چنانكه
ریاء به
قصد نماياندن است.
در مقام
موعظه فرمود:
«وَ اعْمَلوا في غَيْرِ رِياء وَ لا سُمْعَة فَإِنَّهُ مَنْ يَعْمَلْ لِغَيْرِ اللهِ يَكِلْهُ اللهُ إِلَى مَنْ عَمِلَ لَهُ.» «و در كارها
ریا و تظاهر و خودنمايى به خرج ندهيد، چون هر كس كارى براى غير
خدا انجام دهد،
خداوند او را به همان كس وا مىگذارد!.»
«
مسامع» جمع
مسمع (بر
وزن منبر) به معنى گوش است.
در
خطبه همّام فرموده:
«وَ إِذا مَرّوا بِآيَة فيها تَخْويفٌ أَصْغَوْا إِلَيْها مَسامِعَ قُلوبِهِمْ.» «هر گاه به آيهاى برخورد كنند كه در آن بيم باشد، گوشهاى
دل خويشتن را براى شنيدن آن باز مىكنند.»
ناگفته نماند
سمع در
قرآن مجید پيوسته به صورت مفرد آمده ولى در «نهجالبلاغه» به صور مفرد و جمع هر دو آمده است، رجوع شود به (
سمع) در قاموس
قرآن.
مواردی زیاد از این کلمه در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سمع»، ج۱، ص۵۵۲.