سرانگشت در قیامت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سرانگشت انسان دارای خطوط ظریف و پیچیده ای است که نشانه هویت طبیعی اوست و خداوند آن را در
قیامت باز آفرینش می کنذ.
خداوند پس از
سوگند به روز قیامت در قرآن، پاسخ انسانهایی را که به قیامت و شکلگیری مجدد ساختمان بدن خود ایمان ندارند با آفرینش مجدد
سرانگشتان نشان میدهد. ایحسب الانسـن الن نجمع عظامه• بلی قـدرین علی ان نسوی بنانه (آيا انسان مىپندارد كه هرگز
استخوانهای او را جمع نخواهيم كرد • آرى قادريم كه حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم.)
«بنان» در لغت به معنای
سرانگشت نیز آمده است.
المیزان: «و اگر از بین
اعضای بدن خصوص انگشتان را ذکر کرد - شاید - برای این بوده که به
خلقت عجیب آن که به صورتهای مختلف، و خصوصیات ترکیب و عدد در آمده و فواید بسیاری که بشمار نمیآید بر آن مترتب میشود، اشاره کند. میدهد، میستاند، قبض و بسط میکند و سایر حرکات لطیف و اعمال دقیق و صنایعی ظریف دارد، که با همانها انسان از سایر
حیوانات ممتاز میشود، علاوه بر شکلهای گوناگون و خطوطی که به طور دایم اسرارش برای انسان کشف میشود.
بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از ((تسویه بنان) ) این است که انگشتان دستها و پاها را شی ء واحد کند، بدون اینکه از هم جدا باشند همانطور که دست و پای
شتر و
الاغ را چنین کرد آن وقت دیگر انسان نمیتواند کارهای گوناگونی را که با داشتن انگشتان انجام میدهد انجام دهد. ولی وجه قبلی به نظر بهتر است.» ترجمه
مجمع البیان: « (ایحسب الانسان) صورته صورة الاستفهام، ومعناه الانکار علی منکری البعث ومعناه: ایحسب الکافر بالبعث والنشور، یعنی جنس الکفار (ان لن نجمع عظامه) ای انه لن نعیده الی ما کان اولا خلقا جدیدا بعد ان صار رفاتا، فکنی عن البعث بجمع العظام. ثم قال سبحانه: (بلی) نجمعها (قادرین علی ان نسوی بنانه) علی ما کانت، وان قلت عظامها وصغرت، فنردها کما کانت، ونؤلف بینها حتی یستوی البنان. ومن قدر علی جمع صغار العظام، فهو علی جمع کبارها اقدر، عن الزجاج، والجبائی، وابی مسلم. وقیل: معناه نقدر علی ان نجعل بنانه کالخف والحافر، فیتناول الماکول بفیه، ولکنا مننا علیه بالانامل، لیکمل بها المنفعة، ویتهیا له القبض والبسط، والارتفاق بالاعمال اللطیفة، کالکتابة وغیرها، عن ابن عباس، وقتادة. »
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۲۹۷، برگرفته از مقاله «سرانگشت در قیامت».