ستایش و نکوهش اهل کتاب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسلام در
ستایش و نکوهش اهل کتاب مراعات
انصاف را می نماید.
از ویژگیهای
قرآن مراعات انصاف در توصیفها و دستهبندیهاست. به رغم آنکه اهل کتاب بر اثر
لجاجت ، رخدادهایی تلخ از خود در
تاریخ اسلام به یادگار گذاشتند قرآن همه آنان را یکسان و همسان نمیشمارد: «لَیسوا سَواءً»،
بلکه دستهای از ایشان را
مؤمن خوانده، میستاید و بیشتر آنان را
فاسق دانسته، نکوهش میکند: «قُلیاَهلَ الکِتبِ... واَنَّ اَکثَرَکُم فسِقون».
صالحان اهل کتاب به سبب برخورداری از پارهای صفات نیک مورد ستایش قرار گرفتهاند؛ از جمله:
برخی از اهل کتاب، راسخ در
علم و
مؤمن خوانده شدهاند که با پرهیز از کژاندیشی و کژروی افزون بر کتب آسمانی پیشین، به
قرآن نیز
ایمان داشتند؛ همچنین به روز
قیامت اعتقاد داشته، به
اقامه نماز و دادن
زکات میپرداختند: «لکِنِ الرّسِخونَ فِی العِلمِ مِنهُم والمُؤمِنونَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ...».
قرآن از مؤمنان حقیقی در میان اهل کتاب خبر داده است
ایمانی که آنان را به
تلاوت آیات الهی،
عبادت شبانه،
امر به معروف و نهی از منکر و شتاب در کارهای خیر وا میدارد:«یَتلونَ ءایتِ اللّهِ ءاناءَ الَّیلِ وهُم یَسجُدون یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ ویُسرِعونَ فِی الخَیرتِ واُولئِکَ مِنَ الصّلِحین»
و هنگامی که آیات الهی بر آنان خوانده میشود از دیدگانشان اشک میبارد: «و اِذَا سَمِعوا ما اُنزِلَ اِلَی الرَّسولِ تَرَی اَعیُنَهُم تَفیضُ مِنَالدَّمع».
برخی از مفسران مصداق این آیه و دو آیه پس از آن را
نجاشی و اطرافیان او دانستهاند که با تلاوت آیات قرآن از سوی جعفربن ابیطالب و تمجید از
عیسی و
مریم (علیهماالسلام) به
حقانیت این آیات پی برده، ایمان آوردند.
برخی از اهل کتاب چنان امانتدار توصیف شدهاند که اگر دینارهای فراوانیبه
امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمیگردانند: «و مِن اَهلِ الکِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار یُؤَدِّهِ اِلَیکَ».
قنطار را به معنای مالی فراوان و نامشخص، پوست گاو پر از طلا، ۴۰۰۰ دینار و... دانستهاند.
پاسخ بدی را به خوبی دادن از رهنمودهای مؤکد قرآن و تنها از عهده کسانی ساخته است که از صفات انسانی و ایمانی بهره وافر داشته و جزو صابران باشند. گروهی از اهلکتاب به سبب برخورداری از همین صفت پسندیده
ستایش شدهاند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ... ویَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَة».
رسیدگی به مستمندان از جمله صفات اخلاقی است که برخی از اهل کتاب به سبب آن ستایش شدهاند: «و مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون».
از مجموع آیاتی که برخی از اهل کتاب را ستایش کرده برمیآید که مقصود از این گروه کسانی از اهل کتاباند که از
عناد و
استکبار به دور بوده و پس از شناخت حقانیت
اسلام ، به آن
ایمان آوردهاند.
قرآن کریم در برابر
ستایش اقلیت، اکثریت اهل کتاب را نکوهیده است. برخی از نکوهشهای قرآن عام بوده، برخی دیگر ویژه یهود است. سبب نکوهش قرآن، وجود پارهای از صفات زشت و نکوهیده در آنان است.
اهل کتاب به سبب داشتن کتاب آسمانی و در برابر مشرکان بتپرست خود را برگزیده و دوستان
خدا میدانستند.
آنان بر اساس همین باور، بر این پندار
باطل بودند که کسی جز آنان وارد
بهشت نخواهد شد: «و قالوا لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن کانَ هودًا اَو نَصری تِلکَاَمانِیُّهُمقُل هاتوا بُرهنَکُم اِن کُنتُم صدِقین».
حسادت اهل کتاب به ویژه یهود نسبت به
مسلمانان بر اثر برگزیده شدن پیامبر
آخرالزمان (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از میان غیر آنان، سبب مخالفت شدید آنها شده است. آنان چنان به نعمتهایی که به مسلمانان میرسید
حسادت میورزیدند که در آتش
خشم خود میسوختند
:«بَغیًا اَن یُنَزِّلَ اللّهُ مِن فَضلِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ فَباء و بِغَضَب عَلیغَضَب».
آنان همچنین به سبب
حسادت، مشرکان
بتپرست را
هدایت یافتهتر از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و مسلمانان میخواندند.
قرآن با توجه به این نکته که خداوند بر اساس مصالح و حکمتها نعمتهایش را به برخی از بندگان داده و از برخی دیگر دریغ میکند، آنها را به سبب چنین رشکی سخت نکوهش کرده است: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ اُوتوا نَصیبًا مِنَ الکِتبِ یُؤمِنونَ بِالجِبتِ والطّغوتِ و یَقولونَ لِلَّذینَ کَفَروا هؤُلاءِ اَهدی مِنَ الَّذینَ ءامَنوا سَبیلا اَم یَحسُدونَ النّاسَ عَلی ما ءاتهُمُ اللّهُ مِن فَضلِه».
این آیات در شأن شماری از عالمان یهود نازل شده که هنگام پرسش مشرکان از آنها درباره مقایسه
اسلام و آیین بتپرستی، مشرکان را هدایت یافتهتر میخواندند.
اهل کتاب هماره به جای خیرخواهی، بدخواه مسلمانان بودند، به گونهای که اگر مسلمانان به موفقیتی چون همبستگی، پیروزی در
جنگ ، گسترش اسلام و... میرسیدند ناراحت و اگر شرّی به آنان میرسید خوشحال میشدند: «اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها».
آنان هماره در دلشان طالب آن بودند که مسلمانان با ترک اسلام این نعمت را از کف داده، گمراه شوند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الکِتبِ لَویُضِلّونَکُم»
و این مخالفت و برخورد به آنجا رسید که با پیامبر از در جنگ وارد شدند و با پیروزی مسلمانان دستهای از آنان کشته و دستهای اسیر و دستهای از دیارشان اخراج شدند.
گروهی از اهل کتاب چنان در
امانت خیانتکارند که اگر دیناری به امانت به آنان سپرده شود به آن خیانت کرده، حاضر به بازگرداندن آن به صاحبش نیستند، مگر آنکه در برابر آنان اقامه دعوا شود: «... و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدینار لایُؤَدِّهِ اِلَیکَ اِلاّ مادُمتَ عَلَیهِ قائِمًا».
گروهی از آنان (یهود) به شکستن پیمان معروف بودند؛ از جمله به عهدهایی که با مسلمانان میبستند نیز وفادار نبودند: «اَو کُلَّما عهَدوا عَهدًا نَبَذَهُ فَریقٌ مِنهُم»
مانندپیمان ترک تخاصم با مسلمانان که با یاری
مشرکان از سوی یهود بنی قریظه و بنی نضیر در
جنگ خندق شکسته شد.
قرآن اکثر اهلکتاب را به سبب
ایمان نیاوردن به
پیامبر اسلام و
اقرار نکردن به وجود بشارتِ آمدن وی در کتابهایشان،
فاسق دانسته است
:«... مِنهُمُ المُؤمِنونَ واَکثَرُهُمُ الفسِقون».
قرآن همچنین از ارتکاب گناه، همانند
تمسخر آیات خدا، زیر پا گذاشتن حدود الهی، حرامخواری از جمله رشوه و
ربا گرفتن به وسیله اکثر یهود از اهل کتاب خبر میدهد
:«و تَری کَثیرًا مِنهُم یُسرِعونَ فِی الاِثمِ والعُدونِ واَکلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما کانوا یَعمَلون».
پیروی اهل کتاب از راهبان و احبارشان به حدی رسید که در مسائل دینی همانند خداوند از آنان فرمانبردار بودند: «اِتَّخَذوا اَحبارَهُم ورُهبنَهُم اَربابًا مِن دونِ اللّهِ».
در روایتی از
امام صادق (علیهالسلام) این آیه به
اطاعت بیقید و شرط اهلکتاب از احبار و رهبان تفسیر شده است. آنان هرچه را
حلال و
حرام میکردند، از سوی عامه مردم پذیرفته میشد
ازاینرو
قرآن از اهل کتاب میخواهد که جز
خداوند ربوبیت تشریعی هیچکسی را نپذیرند: «ولایَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا اَربابًا مِن دونِ اللّه».
آنان با آنکه میدیدند دانشمندانشان با جعل و تحریف از مردم
رشوه میگیرند از آنان فاصله نگرفتند.
اهل کتاب به ویژه یهودیان بیشتر از در
مکر و نیرنگ با مسلمانان درمیآمدند و از روبهرو شدن با آنان در صفوف کارزار اجتناب کرده، اگر هم تن به
جنگ میدادند از درون قلعهها و بالای برج و باروهای مستحکم با پرتاب سنگ و تیراندازی به نبرد میپرداختند. آنان بر خلاف ظاهر که متحد و یکپارچه به نظر میآمدند به سبب اختلاف در انگیزه و
هدف ، با یکدیگر همدل و همراه نبودند: «لا یُقتِلونَکُم جَمیعًا اِلاّ فی قُرًی مُحَصَّنَة اَو مِن وراءِ جُدُر بَأسُهُم بَینَهُم شَدیدٌ تَحسَبُهُم جَمیعًا وقُلوبُهُم شَتّی...».
ارشاد العقلالسلیم الی مزایا القرآن الکریم، ابیالسعود؛ اسباب النزول، واحدی؛ املاء ما من به الرحمن؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ البدایة و النهایه؛ بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛ تاریخ جامع ادیان؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تذکرة الفقهاء؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیرالعیاشی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جامع المدارک؛ جامع المقاصد فی شرحالقواعد؛ الجزیة و احکامها فی الفقه الاسلامی؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ حقوق اقلیتها بر اساس قرارداد ذمه؛ دایرة المعارف تشیع؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ زبدة البیان فی براهین احکام القرآن؛ سیرة النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) من القرآن الکریم والسنة الصحیحه؛ شرایع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛ صیانة القرآن من التحریف؛ طهارت و نجاست اهل کتاب؛ الفقه الاسلامی و ادلته؛ فقه الصادق (علیهالسلام)؛ فقه القرآن، راوندی؛ کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء؛ کشفاللثام عن قواعد الاحکام؛ لباب النقول فی اسباب النزول؛ لسان العرب؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمعالبحرین؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ مجمعالفائدة والبرهان؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مستمسک العروة الوثقی؛ مستند العروة الوثقی؛ الملل و النحل؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ موسوعة الفقهیة المیسره؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ نورالبراهین فی اخبار السادة الطاهرین؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر.
دائرة المعارف قرآن کریم جلد پنجم، برگرفته از مقاله«اهل ذمه قرآن» شماره۵.