زبانهای ترکی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زبانهای
تُرکی یا به اصطلاح دقیقترِ ردهشناسی زبانی، زبانهای
ترکیتبار (Turkic Languages) یک خانوادهٔ زبانی شامل سیوپنج
زبان میباشد، که عموماً توسط مردمان
ترکتبار تکلم میشوند. این خانوادهٔ زبانی به عنوان بخشی از خانوادهٔ پیشنهادی
زبانهای آلتایی در نظر گرفته شده است.
زبان
تُرْکی، خانوادهای از زبانها که مراکز اصلی رواج آنها شمال غرب
چین، جنوب
سیبری، جمهوریهای آسیای مرکزی،
ایران،
قفقاز،
ترکیه و شبهجزیرۀ بالکان است. تنها یک زبان به نام یاکوت خارج از این مسیر و در شمال سیبری رواج دارد.
برخی از زبانشناسان، زبانهای
ترکی را همراه با زبانهای
مغولی و
تونگوزی (یا تونگوزی ـ منچوری) ۳ شاخه از خانوادۀ زبانهای آلتایی بهشمار میآورند
و بر این اساس
ترکی را آلتایی غربی، و مغولی و تونگوزی را آلتایی شرقی مینامند.
عدهای نیز پا را فراتر نهاده، زبانهای کرهای، ژاپنی، اُکیناوایی و آینو، و گاه حتی زبانهای خانوادۀ اورالی (مانند فنلاندی و مجاری) را خویشاوندان خانوادۀ فرضیِ آلتایی معرفی میکنند.
با اینهمه، هرچند از لحاظ ردهشناسی شباهتهای ساختاریِ بسیاری میان این زبانها وجود دارد، نمیتوان آنها را همخانواده دانست. حتی وجود واژههای مشترک میان زبانهای
ترکی، مغولی و تونگوزی به دلیل تماس درازمدت میان سخنگویان این زبانها بوده است و دلیلی بر اصل مشترکِ آنها نیست.
ارتباط میان زبانهایی که آلتایی خوانده میشوند و خانوادۀ زبانهای اورالی نیز در گذشتهای بسیار دور بوده است.
تقسیمبندی این خانوادۀ زبانی به زبانها و گویشها و لهجههای مختلف از دشواریهای زبانشناسی
ترکی بوده و هست. تنوع گویشها و لهجههای
ترکی به اندازهای است که تعیین شمار دقیق آنها تقریباً ناممکن است و نمیتوان به آسانی آنها را طبقهبندی کرد.
آنچه مسلم است، این است که
زبان چوواش تفاوتهای آشکار و اساسی با دیگر زبانهای این خانواده دارد، مثلاً در مواردی که دیگر زبانهای
ترکی در واژههای پایۀ خود z یا š دارند، این زبان به ترتیب از r و l استفاده میکند. از اینرو، به احتمال بسیار، مادر زبانهای
ترکی و چوواش که میتوان آن را پیش
ترکی نامید، در این موارد به ترتیب دارای آواهای کامی شدۀ •ŕ و •l بوده است.
بر همین اساس میتوان احتمال داد که زبان چوواش زودتر از دیگران از تنۀ اصلی این خانوادۀ زبانی جدا شده است.
زبان پیش
ترکی در نیمۀ نخست هزارۀ ۱قم به گونههای مختلف تقسیم شد و زمینۀ پیدایی زبانهای مختلف
ترکی فراهم آمد.
شاید بتوان چند واژۀ به جا مانده از هونها را که کهنترین آنها به سدۀ ۳قم تعلق دارد، نشانههایی از یک گونۀ پیش
ترکی بهشمار آورد.
مادر زبان چوواش را میتوان بلغاری آغازین نامید. این زبان که از نوع l/r بود، در سدههای ۵ و ۶م در استپهای شمال
دریای سیاه و شمال قفقاز در میان نیاکان بلغارها رواج داشت.
پس از دوران پیش
ترکی و دورهای که بلغاری آغازین از این خانوادۀ زبانی جدا شد، زبانهای
ترکی ۳ دورۀ دیگر را پشت سر گذاشتند: دورۀ
ترکی کهن، دورۀ
ترکی میانه و دورۀ
ترکی نو.
ترکی کهن زبان رایج در
مغولستان کنونی و
آسیای مرکزی از اواسط سدۀ ۶ تا سدۀ ۱۳م بود. گونههایی از این زبان در امپراتوری کُکتورک (۵۵۰-۶۳۰م و بار دیگر ۶۸۰-۷۴۵م)، امپراتوری اویغور (۷۴۵-۸۴۰م) و پادشاهی اویغوری خوچو در حوضۀ تاریم (از اواسط سدۀ ۹ تا اواسط سدۀ ۱۳م) رایج بود.
کهنترین آثار بازماندۀ
ترکی کهن کتیبههای اُرخُن۳ و یِنیسِی۴ به خط رونی۵ متعلق به حدود
سال ۷۰۰م است.
کتیبههای ارخن بر ستونهای یادبودِ دو شاهزاده به نـامهای کـول ـ تِگین و بیلگِ ـ خان در درۀ ارخن مغـولستان، و کتیبههای ینیسی در درهای به همین نام در سیبری یافت شدهاند. دستنوشتههایی نیز به خط رونی از حدود سدۀ ۹م در ترکستان چین یافت شده است. خط رونی اصل آرامی دارد و از طریق
خط سغدی اقتباس شده است.
کهنترین آثار اویغوری به اوایل سدۀ ۸م تعلق دارد.
خط اویغوری نیز اصل سامی دارد و از خط سغدی اقتباس شده است. از همین خط در اوایل سدۀ ۱۳م برای نگارش زبان مغولی استفاده شد.
آثار اویغوریِ ترکستان چین، افزون بر خط اویغوری به خطوط رونی، مانوی،
سریانی و
براهمی هم نوشته شدهاند.
دورۀ رواج
ترکی میانه از سدۀ ۵ق/۱۱م تا سدۀ ۱۱ق/۱۷م بود. زبانهای
ترکی میانه عبارت بودند از: ۱.
قراخانی، با آثاری از سدههای ۱۱ تا ۱۳م. معروفترین اثر به این زبان دیوان لغات
الترک محمود کاشغری از نیمۀ دوم سدۀ ۱۱م است. ۲.
ترکی خوارزمی با آثاری از سدۀ ۱۴م. معروفترین اثر به این زبان خسرو و شیرین قطب از اواسط سدۀ ۱۴م است. ۳.
چغتایی، با آثاری از سدههای ۱۵ و ۱۶م. معروفترین آثار به این زبان اشعار امیر علیشیر نوایی و بابرنامه است. ۴.
کومان یا قپچاق، با آثاری از سدههای ۱۳ تا ۱۶م. گونههایی از این زبان در میان سلاطین مملوک
مصر،
سوریه و حتی در
ارمنستان رایج بود. آثار بازماندۀ قپچاق ارمنستان متعلق به سدههای ۱۵ تا ۱۷م است.
۵.
ترکی آناتولیایی کهن یا
ترکی سلجوقی، با آثاری از سدههای ۱۳ تا ۱۵م. در گونهای از همین زبان با نام
ترکی عثمانی دارای آثاری از سدههای ۱۶ و ۱۷م است.
دورۀ
ترکی نو از سدۀ ۱۷م آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد.
تاکنون تقسیمبندیهای متفاوتی از زبانهای
ترکی ارائه شده که یکی از مشهورترین آنها تقسیمبندی کامری
است، بدین شرح: الف ـ بلغار: چوواش؛ ب ـ
ترکی شرقی (قارلیق) : چغتـایی، اویغـوری (تـارانچی، شـامل سـاری ـ اویـغـور، ایـلـی تورکی)، ازبکی؛ ج ـ
ترکی شمالی (هونی شرقی) : آلتای (اُیرُت)، خاقاس (تاتاری آباکان، تاتاری ینیسی شامل کاماس)،
ترکی رونی، شُر، تُفا (تُفالار، کاراگاس)، تووا (اوریانخای، سُیُنگ)، یاکوت (ساخا، شامل دُلگان)؛ د ـ
ترکی جنوبی یا جنوب غربی (اوغوز) : آذری یا آذربایجانی (شامل خلجی، قشقایی)، تاتاری کریمیه، سالار،
ترکی عثمانی (شامل
ترکی بالکان، گاگائوز)، ترکمنی؛ ه ـ
ترکی غربی (قپچاق) : ۱. پنتوسی ـ خزری (قپچاق ـ کـومـان) : کـومـان (پُلُـوتسیـایی)، کارائیم، قـاراچـای ـ بـالکار، کـومیک، ۲. اورالی (قپچـاق ـ بلغـار) : بـاشکیر، تـاتـاری چولیم (تاتاری مِلِت، کوآریک)، تاتاری (تاتاری ولگا، شامل سیبریایی غربـی و تاتاری بارابا)، ۳. آرالـی ـ خزری (
ترکی مرکزی یا قپچاق ـ نُغای) : قاراقالپاق، قزاقی، قرقیزی، نُغای.
اخیراً دورفر
زبانهای
ترکی را به ۷ زبان اصلی تقسیم کرده است: چوواش،
خلجی، یاکوت، سیبریایی جنوبی، قپچاق، اویغوری، و اوغوز. به اعتقاد او دیگر زبانهای
ترکی در واقع گویشها و لهجههای گوناگون این زبانها هستند.
اقوام
مسلمان ترکزبان از دیرباز
خط عربی را با پارهای تغییرات برای نگارش زبان خویش برگزیدند. خط عربی هنوز هم در میان
ترکزبانان
ایران و کشورهای عربی رایج است؛ اما در
جمهوری آذربایجان از ۱۳۰۴ش/۱۹۲۵م خطی مأخوذ از لاتینی رواج یافت که ۳ گونۀ متفاوت داشت. پس از آن از ۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹م خطی مأخوذ از
خط سیریلی جای
خط لاتینی را گرفت که تا ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸م ۵ گونۀ متفاوت از آن به کار برده میشد.
دیگر اقوام
ترک جمهوریهای شوروی سابق نیز از خط سیریلی استفاده میکنند.
ترکی رایج در ترکیۀ کنونی نیز قرنها به خط عربی نوشته میشد، اما در نتیجۀ «جنبش اصلاح خط» در ۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸م (که در ۱۹۲۹م به اجرا درآمد) از خطی مأخوذ از الفبای لاتینی استفاده شد.
زبانهای
ترکی رایج در
چین، بهخصوص اویغوری نو نیز به خطی بر پایۀ الفبای لاتینی نوشته میشوند.
زبان کارائیم به الفبای عبری نوشته میشود.
زبانهای
ترکیِ رایج در ایران اینهاست:
ترکی آذری یا آذربایجانی،
ترکی افشاری،
ترکی خراسانی،
ترکمنی و خلجی که هریک گونههای خاص خود را دارد. از این میان،
ترکی آذری،
ترکی افشاری،
ترکی خراسانی و ترکمنی به همراه
ترکی آناتولیایی (عثمانی) ۵ عضو اصلی شاخۀ اوغوز (
ترکی جنوب غربی) را تشکیل میدهند.
پیش از گسترش زبان
ترکی در آذربایجان، زبان آذری ــ که از زبانهای ایرانی غربی بود ــ در آن منطقه رواج داشت. پس از روی کار آمدن
سلجوقیان ترکزبان، انبوهی از
ترکزبانان به سوی غرب سرازیر شدند و در ایران،
عراق،
سوریه و آسیای صغیر سکنا گزیدند. به دنبال آن در زمان
حکومت ایلخانان،
تیموریان،
ترکمانان قراقویونلو و بهخصوص در زمان حکومت ترکمانـان آققویونلو (ح ۸۰۰- ۹۰۸ق/ ۱۳۹۸-۱۵۰۲م) ــ که مرکز حکومتشان آذربایجان بود ــ
ترکی گسترشی بیش از پیش یافت و سرانجام در اواخر سدۀ ۱۱ق/۱۷م جای زبان آذری را در بیشتر مناطق گرفت، تا بدانجا که حتی صفویانِ ایرانی تبار (ح ۹۰۷-۱۱۳۵ق/۱۵۰۱-۱۷۲۳م) نیز
ترکزبان شدند.
ترکی آذری در خارج از مرزهای ایران در جمهوری آذربایجان، ارمنستان،
گرجستان، عراق، ترکیه، سوریه و حتی
افغانستان نیز سخنگویانی دارد.
ترکی آذری این گویشها را شامل میشود: ۱. گروه شرقی: دربند، کوبا (قوبه)، شَماخی، باکو، سَلیانی و لنکران؛ ۲. گروه غربی: قزاق (با قزاقی رایج در قزاقستان متفاوت است)، گویش طایفۀ آیروم و گویش حاشیۀ رود بورچالا؛ ۳. گروه شمالی: زاکاتالی، نوخا و کوتکاشِن؛ ۴. گروه جنوبی:
ایروان،
نخجوان و اُردوباد؛ ۵. گروه مرکزی: گنجه و شوشا؛ ۶. گویشهای شمال عراق؛ ۷. گویشهای شمال غرب ایران:
تبریز،
ارومیه و... تا حوالی
قزوین در شرق؛ ۸. گویش جنوب شرق دریای خزر (گلوگاه). این گویشها را نیز میتوان بدین مجموعه افزود:
۱. آناتولیاییِ شرقی، ۲. قشقایی، ۳. اینالّو، ۴. سُنقُری، ۵. گویشهای جنوب قم، ۶. افشاری کابل.
منطقۀ وسیع میان قزوین و خلجستان محل گذر از
ترکی آذری به
ترکیِ افشاری و گاه محل اختلاط آن دو است، اما در جنوب جادۀ
همدان ـ
قم، غلبه با گویشهای افشاری است که شامل گویش ایل قشقایی و ایل اینالو در
استان فارس نیز میشود.
گویش شاخهای از ایل قشقایی به نام قلیچ متفاوت با دیگران است.
افشارها در ایران، ترکیه و افغانستان پراکندهاند. مراکز اصلی آنان در ایران استانهای فارس،
کرمان و
خراسان است، اما تیرههایی از آنان را در استانهای آذربایجان،
زنجان، قزوین،
کرمانشاه،
کهگیلویه و بویراحمد و همدان میتوان یافت.
ترکی خـراسانی ــ کـه گـاه قـوچـانی خـوانده میشود ــ در استان خراسان، بهخصوص در
اسفراین،
بجنورد،
درگز،
سبزوار،
شیروان،
قوچان، کلات نادری و
نیشابور رایج است. این زبان سخنگویانی نیز در جمهوری ترکمنستان و شمال غربی افغانستان دارد.
برخی از ویژگیهای ترکمنی و ازبکی را در
ترکی خراسانی میتوان یافت.
مرکز اصلی رواج زبان ترکمنی جمهوری ترکمنستان است، اما سخنگویان این زبان را در
ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، و نیز ایران، افغانستان، پاکستان و ترکیه میتوان یافت.
ترکمنهای ایران از ۴ طایفۀ تکه، گوکلان، نخورلی و یموت هستند
و بیشتر آنان در شمال استانهای
مازندران،
گلستان و خراسان، بهخصوص در شهرهای گنبد قابوس،
بندر ترکمن و درگز سکنا دارند. بهعلاوه، ایل قراپاپاق (بزچلو) در غرب دریاچۀ اورمیه
و نیز برخی از اقوام غیرترکمن، مانند
ترکان حاجیلر،
به گویشی از ترکمنی سخن میگویند.
خلجها احتمالاً همنژادانِ شاهانِخلجی هند و غَلزاییهای قندهارند.
زبان خلجی را ــ که در
استان مرکزی و بـهخـصـوص در اطـراف
ساوه رواج دارد ــ همخانواده با
ترکی آذری،
همخانواده با اویغوری و قرقیزی،
یا همخانواده با زبانهایی چون آلتای، خاکاس و یاکوت (در سیبری) و تووایی (در سیبری و مغولستان) دانستهاند،
اما چنانکه پیشتر گفته شد، اخیراً دورفر
این زبان را شاخهای مستقل از زبانهای
ترکی بهشمار آورده است.
زبان خلجی بسیار تحت تأثیر فارسی بوده است، تا بدانجا که حدود ۸۰٪ واژههای آن اصل فارسی دارد. از آنجا که این زبان صورت کهن واژههای اصیل
ترکی و نیز تلفظ کهن واژههای دخیل ایرانی را به نمایش میگذارد، بررسی آن برای
ترکشناسی و نیز زبانشناسی ایرانی حائز اهمیت فراوان است. بهعلاوه، بسیاری از واژههای گویشهای مرکزی ایران، مثلاً آشتیانی را میتوان در این زبان یافت.
مهمترین ویژگیهای مشترک زبانهای
ترکی اینهاست:
۱. ساختار پیوندی، به کمک پسوندافزایی، ۲. هماهنگی مصوتها (همگونسازی مصوتِ موجود در پسوند با مصوت موجود در مادۀ کلمه از لحاظ پیشین یا پسین بودن و یا از لحاظ گرد یا گسترده بودن)، ۳. نبودن حرف تعریف، ۴. نبودِ جنس دستوری، ۵. کاربرد صفت پیش از موصوف و نبود مطابقت میان آن دو، ۶. اولویت استفاده از حروف اضافۀ پسایند، ۷. کاربرد بندهای موصولی پیش از هستۀ اسمی، ۸. منفی کردن فعل به کمک میانوندِ نفی که تقریباً همیشه بیتکیه است، ۹. قرار گرفتن فعل در پایان جمله.
اینک برای نمونه به ویژگیهای دستوری
ترکی استانبولی به عنوان یکی از مهمترین و پرسخنگوترین زبانهای زندۀ
ترکی اشاره میشود:
ترکی استانبولی در واقع گونهای از
ترکی آناتولیایی است که در استانبول رایج است و در سراسر ترکیه به عنوان زبان معیار استفاده میشود. این زبان، بجز ترکیه، در
قبرس،
یونان، بلغارستان، بخشهـایی از یـوگسلاوی سـابق، بهخصوص بوسنی ـ هرزگوین و
مقدونیه، و به صورت پراکنده در دیگر بخشهای اروپا در میان مهاجران
ترک، سخنگویانی دارد.
ترکی استانبولی دارای ۴ مصوت پیشین (i, e, ü, ö)، ۴ مصوت پسین (ı, a, u, o) و ۲۰ صامت (p, b, t, d, ç (č) , c (IJ) , k, g, f, v, s, z, ԫ (š) , j (ž) , m, n, l, r, y, h) است. حرف ğ که در اصل بر آوای سایشی نرمکامی واکدار
)
غ
(
دلالت میکرده، اکنون تنها کشیدگی مصوت پیش از خود را مینمایاند، مانند: (ba:da) bağda (در باغ، در تاکستان).
در واژههای
ترکی استانبولی هماهنگی مصوتها در پیشین یا پسین بودن کاملاً رعایت میشود. در مصوتهای افراشته نیز در گرد بودن یا نبودن با یکدیگر هماهنگاند.
در
ترکی معیار خوشۀ همخوانی در آغاز کلمات وجود ندارد. خوشههای آغازین کلمات دخیل اروپایی نیز شکسته میشوند: kulüp «کلوپ».
ترکی استانبولی حرف تعریف معین ندارد. عدد bir «یک» گاه نقش
حرف تعریف را ایفا میکند.
در ترکیب
صفت و
موصوف، حرف تعریف نامعین میان آن دو میآید، مثال: kırmızı bir gül «یک گل سرخ».
صرف و
اشتقاق در
ترکی استانبولی از نوع پیوندی است و بدین منظور از پسوند استفاده میشود. پسوندهای صرفی پس از پسوندهای اشتقاقی قرار میگیرند. ترتیب قرار گرفتن پسوندهای صرف اسم بدین شرح است: نخست پسوند جمع -۱Ar، سپس یکی از پسوندهای مالکیت و در پایان یکی از پسوندهای حالتنما. در پسوند جمع، مصوت A تابع قانون هماهنگی مصوتها ست. پسوندهای مالکیت اینهاست:
اول شخص مفرد m (I) -
دوم شخص مفرد n (I) -
سوم شخص مفرد (n) I (s) -
اول شخص جمع mIz (I) -
دوم شخص جمع nIz (I) -
سوم شخص جمع (n) -lArI مصوتهای درون پرانتز پس از دیگر مصوتها میافتند. مصوت I نیزمانند A تابع قانون هماهنگی مصوتها ست.
پسوندهای حالتنما عبارتاند از: پسوندحالت رایی -I (پساز مصوتها -yI)؛ پسوندحالتبهای/ برایی -A (پساز مصوتها -yA)؛ پسوندحالت ازی -DAn؛ پسوند حالتاضافی -In (پساز مصوتها -nIn)؛ پسوند حالت دری D. -DA پس از آواهای بیواک به صورت t و پساز آواهای واکدار به صورت d ظاهرمیشود.
چند مثال: araba-lar-ımız-a «به ماشینهایمان»، çocuk-lar-ınız-ı «بچههایتانرا»، gülüԫ-ler-iniz-i «خندههایتان را»، oda-dan «از اتاق»، ev-ler-de «در خانهها»، baԫ-lar-ın «ـ سرها، متعلق به سرها».
در توالی مضافٌالیه ومضاف، مضافٌالیه باید در حالت اضافی باشد و مضاف باید پسوند مالکیت بگیرد، مثال: bu adam-ın kalem-i «خودکارِ این مرد».
صفت تفضیلی با استفاده از حالت ازی و کلمۀ daha «بیشتر» ساخته میشود، مثال: bu kitap ԫu kitap-tan daha iyi «این کتاب از آن کتاب بهتر است».
ضمایر شخصی که در همۀ حالتها صرف میشوند، عبارتاند از: ben «من»، sen «تو»، o «او»، biz «ما»، siz «شما»، onlar «آنها».
مهمترین پسوندهای فعلی که پس از ریشۀ فعل میآیند، عبارتاند از: پسوند باب میانه یا انعکاسی n (I) -؛ پسوند باب متقابل ԫ (I) -؛ پسوند باب مجهول -Il (پس از مصوتها -In)؛ پسوند باب واداری یا سببی -DIr (پس از ریشههای چندهجایی مختوم به مصوت یا l و r، -t)؛ پسوند نفی -mA؛ پسوند وجه آرزویی -sA؛ پسوند وجه الزامی -mAlI؛ پسوند وجه تمنایی a (y) -؛ پسوند زمان گذشتۀ قطعی -DI؛ پسوند زمان گذشتۀ روایی -mIԫ؛ پسوند
زمان حال ساده r (A) -؛ پسوند
زمان آینده AcAK (y) - (پیش از مصوتها AcAğ (y) -)؛ پسوند
زمان حال استمراری yor (I) -. پسوندهای صرف فعل اینهاست:
اول شخص مفرد -Im
دوم شخص مفرد -sIn
سوم شخص مفرد -ø
اول شخص جمع -Iz
دوم شخص جمع -sInIz
سوم شخص جمع -lAr
نشانۀ ø- به معنی صفر است، یعنی چیزی به مادۀ فعل افزوده نمیشود. چند مثال: öp-üԫ-tür-ül-dü-ler «وادارکرده شدندکه یکدیگر را ببوسند»، yıka-n-ma-malı-yım «نباید خودرا بشویم»، yıka-n-acağ-ım «خود را خواهم شست»، oku-ma-dı «نخواند (گذشته)»، Ahmed-e kitab-ı oku-t-tu-m «احمد را وادار کردم کتاب را بخواند (احمد در حالت بهای/ برایی است)»، sev-il-iyor-um «دوست داشته میشوم»
منشأ بیشتر واژههای دخیل در
ترکی استانبولی عربی و فارسی است. واژههایی نیز از زبانهای اروپایی، بهخصوص انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و یونانی، به این
زبان راه یافته است
پس از اصلاحات کمال آتاتورک، نخستین آکادمی زبان
ترکی در آنکارا تأسیس شد که وظیفۀ اصلی آن بررسیهای ریشهشناختی برای حذف واژههای دخیل عربی و فارسی و ساخت واژههای جدید به کمک ریشههای اصیل
ترکی بود.
(۱) اُرانسکـی، ا م، مقدمـۀ فقهاللغۀ ایرانـی، ترجمۀ کـریم کشاورز، تهـران، ۱۳۵۸ش.
(۲) افشار سیستانی، ایرج، مقدمهای بر شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۳) دورفر، گ، «نامهای دربارۀ خلج»، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۶ش، س ۲۰، شم ۳، ۴.
(۴) رضوی، مهدی، ایل قاراپاپاق، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۵) کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایگان، تهران، ۱۳۰۴ش.
(۶) گُلی، امین، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۷) هیئت، جواد، سیری در تاریخ زبان و لهجههای
ترکی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۸) Arlotto، A، Introduction to Historical Linguistics، Lanham، ۱۹۷۲.
(۹) Britannica، ۱۹۹۴.
(۱۰) Campbell، G L، Compendium of the World’s Languages، London/ New York، ۲۰۰۰.
(۱۱) Clauson، G، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish، London، ۱۹۷۲.
(۱۲) Comrie، B،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
(۱۳) Doerfer، G،» Die Stellung des Osmanischen im Kreise des Oghusischen und seine Vorgeschichte «، Handbuch der türkischen Sprachwissenschaft، Wiesbaden/ Budapest، ۱۹۹۰.
(۱۴) EI۱.
(۱۵) Golden، P B، An Introduction to the History of the Turkic Peoples، Wiesbaden، ۱۹۹۲.
(۱۶) Grønbech، K and J R Krueger، An Introduction to Classical) Literary (Mongolian، Wiesbaden، ۱۹۷۶.
(۱۷) Iranica.
(۱۸) Kornfilt، J،» Turkish «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
(۱۹) Kornfilt،» Turkish and the Turkic Languages «، The World’s Major Languages، ed B Comrie، London، ۱۹۹۱.
(۲۰) Lehmann، W P، Historical Linguistics، London، ۱۹۹۲.
(۲۱) Lyovin، A V، An Introduction to the Languages of the World، New York/ Oxford، ۱۹۹۷.
(۲۲) Minorsky، V،» The Turkish Dialect of the Khalaj «، Bulletin of the School of Oriental and African Studies، ۱۹۳۹-۱۹۴۲، vol X.
(۲۳) Ruhlen، M، A Guide to the World’s Languages، London etc، ۱۹۹۱.
(۲۴) Tekin، T،» Turkic Languages «، The Encyclopedia of Language and Linguistics، ed R E Asher، Oxford etc، ۱۹۹۴، vol IX.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «زبانهای ترکی»، شماره۵۸۹۶.