رِجْل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رِجْل (به کسر راء و سکون جیم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پا و جمع آن
ارجل است.
رِجْل به معنای پا و جمع آن
ارجل است.
امام (صلواتاللهعلیه) آنگاه که در
صفین فرمان حمله میداد، درباره
معاویه فرمود:
«قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ یَداً وَ اَخَّرَ لِلنُّکوصِ رِجْلاً فَصَمْداً صَمْداً حَتَّی یَنْجَلیَ لَکُمْ عَمودُ الْحَقِّ» «او برای هجوم دستی جلو گذاشته (در صورتی که بترسید) و پایی برای هزیمت آماده کرده (در صورتی که
شجاعت داشته باشید) او را
قصد کنید، او را قصد کنید تا عمود حق آشکار گردد.»
(شرحهای خطبه:
)
یک نفر
یهودی به آن حضرت گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده بودید که در او
اختلاف کردید، حضرت فرمود:
«اِنَّما اخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فیهِ وَ لکِنَّکُمْ ما جَفَّتْ اَرْجُلُکُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّی قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمْ: (اجْعَلْ لَنا الهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ اِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلونَ)» (ما در مورد آنچه از (وصایای) او رسیده اختلاف کردیم نه درباره خودش، امّا شما پس از گذشتن از دریا هنوز پاهایتان نخشکیده بود که به
پیامبر خود گفتید: «برای ما هم بتی بساز همانگونه که این قوم بت پرست، بتهایی دارند و او فرمود: شما مردمی نادان هستید».)
(شرحهای حکمت:
)
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رِجْل»، ج۱، ص۴۳۵-۴۳۶.