روز سواد آموزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
روز هفتم دی ماه در
ایران به نام
روز نهضت سواد آموزی نامگذاری و در تقویم ایران ثبت شده است. با پیروزی
انقلاب اسلامی در ایران،
سواد و سوادآموزی جایگاه ویژهای یافت و در تاریخ هفتم دی ماه ۱۳۵۸،
امام خمینی فرمانی مبنی بر تشکیل نهضت
سواد آموزی صادر کرد. تشکیل نهضت
سواد آموزی نیز مانند خیلی از نهادها و ارگانهای کشور از ثمرات انقلاب اسلامی است که تحولی بزرگ در کشور ایران پدید آورد. سالروز تشکیل نهضت
سواد آموزی، روز
سواد آموزی نیز نامگذاری شده است.
اسلام، دین دانش و
سواد است. با پیروزی
انقلاب اسلامی در ایران،
سواد و سوادآموزی جایگاه ویژهای یافت و در تاریخ هفتم دی ماه ۱۳۵۸، امام خمینی فرمانی مبنی بر تشکیل نهضت
سواد آموزی صادر کردند که از جمله کارهای مدبّرانه و حکیمانه ایشان بود و آثار و نتایج فراوانی به همراه داشت. تشکیل نهضت
سواد آموزی نیز مانند خیلی از نهادها و ارگانهای کشور از ثمرات انقلاب اسلامی است که تحولی بزرگ در کشور ما پدید آورد. سالروز تشکیل نهضت
سواد آموزی، روز
سواد آموزی نیز نامگذاری شده است.
تا پیش از انقلاب اسلامی،
ایران جزو کشورهای
بی
سواد جهان به شمار میآمد، زیرا بیشتر مردم آن از
بیسوادی رنج میبردند و تعداد کسانی که تحصیلات عالی داشتند، خیلی کم بود. با پیروزی انقلاب و تشکیل نهضت سوادآموزی، ایران گام مؤثری در سوادآموزی برداشت تا جاییکه در حال حاضر، بیشتر ملت ایران از نعمت
سواد سود میبرند.
دین اسلام که به عنوان آخرین و کاملترینِ ادیان از سوی
پروردگار به سوی
بشر فرستاده شد، در همه زمینهها و ابعاد دارای راهنماییهای جامع و کامل میباشد. یکی از مسائلی که در اسلام تاکید فراوانی بر آن شده است تعلیم و تربیت است. در زمینه تعلیم و تعلم و تربیت
آیات و
روایات بسیاری داریم که نشان دهنده اهمیت و جایگاه ویژه آموزش در مکتب اسلام است. دین اسلام از همان آغاز به از بین بردن
جهل و
بیسوادی پرداخت و تعلیم و تربیت را به عنوان برنامهای الهی و پسندیده به مردم معرفی نمود. اسلام دین بیداری، روشنگری و آگاهی است و هر نوع جهل و
بیسوادی را محکوم میداند و همگان را به فراگرفتن دانش امر میکند.
قرآن کریم در
سوره زمر به ارزش علماندوزی و برتری عالمان بر جاهلان اشاره کرده، میفرماید: «...هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ...؛
آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟» در پایان این آیه هم میفرماید: تفاوت علم و جهل را نیز صاحبان اندیشه میفهمند. یکی از مهمترین دعوتهای
انبیا فراخواندن به سوی دانش بوده است و آنان بیگانگی خود را با جهل در همه جا اعلام کردهاند.
با مراجعه به تاریخ کشورمان در مییابیم که در حکومتهای گذشته آموزش همگانی نبوده و همه اقشار جامعه نمیتوانستند از نعمت علم و تحصیل برخوردار باشند. در برخی حکومتها جز درباریان و اشرافزادگان، دیگران از آموختن محروم بودند و در برخی دیگر تنها اغنیا میتوانستند آموزش ببینند و طبقات محروم جامعه از فراگرفتن دانش
بیبهره بودند. در نظام پلید پهلوی نیز با آنکه در ظاهرْ تبلیغ فراوانی برای
سواد آموزی میشد، اما این امر همگانی نبود و شمار چشمگیری از مردم در
بیسوادی به سر میبردند و این همان چیزی بود که
استعمار میخواست تا به راحتی بتواند به کشور تسلط همه جانبه پیدا کند.
امام خمینی (رحمةالله) رهبر کبیر انقلاب در پیامی، درباره اهتمام به امر
سواد آموزی فرمودهاند:
«ملت شریف ایران، از جمله نیازهای اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهمتر از آنهاست آموزش بر همگان است... مایه بسی خجلت است در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی میکند ـ که طلب علم را
واجب دانسته است ـ از نوشتن و خواندن محروم باشد. باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم... تمامی
بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران
باسواد برای یاد دادن به پا خیزند و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات به پا خیزد. برادران و خواهران ایمانی! برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بُن برکنید... ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصی، اعضای
باسواد خانواده اعضای
بی
سواد را تعلیم کنند و
بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند...»
مردم
کشور ایران، همانگونه که امام راحل (رحمةالله) خواسته بودند، ایران را به صورت مدرسهای، در آوردند و با تلاشهای
بیوقفه و شبانه روزی به امر تعلیم و تعلم پرداختند. از کودکان و نوجوانان گرفته تا پیران و سالخوردگان، همه و همه بر این مهم همت گماشتند و توانستند ظرف مدتی کوتاه، شمار زیادی از
بیسوادان را آموزش دهند و گام مؤثری برای ریشه کن کردن
بیسوادی در
جامعه بردارند.
«آن وقتی که در دنیا خبری از
علم و
سواد و درس و مشق و نشانههای تعلیم و تعلم وجود نداشت، اسلام و قرآن، با اقرا شروع کرد و به قلم و نوشته
سوگند خورد و اسیر جنگی را در مقابل یاد دادن چند کلمه آزاد کرد. این متعلق به چهارده
قرن پیش است. همان کارهای اسلام و نبی مکرّم ما (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موجب شد که جامعه امّی عرب در زمانی که اروپای امروز هیچ خبری از علم و دانش نداشتند، دارنده بزرگترین دانشگاهها و بزرگترین دانشمندان و فارابیها و ابن سیناها و محمّد بن زکریاها و ابوریحانها و دیگران و دیگران شود، یعنی در صدر اسلام مبارزه با
بیسوادی و تحریص و تحریض به علم و دانش، جامعه اسلامی را حدود هفت، هشت قرن از همه دنیای متمدن آن روز جلوتر برد. البته بعد ما رجعت کردیم.
مسلمانان تنبلی کردند و کار ما به اینجا رسید. ولی حالا میتوانیم دوباره شروع کنیم. دوباره انقلاب شد، دوباره اسلام سرکار آمد و حالا دیگر
بیسوادی معنی ندارد».
سوادآموزان و زحمتکشان نهضت
سواد آموزی مجاهدانی خستگی ناپذیرند که با سلاح دانش و توشه ایمان و بردباری به میدان مبارزه با جهل و
بیسوادی قدم گذاشتند.
خداوند در قرآن برای کسانی که در راه او
جهاد میکنند مقام رفیع و درجهای عظیم بر شمرده است و
بیشک مقام این مجاهدان نیز که فرمان خدا و رسولاش را گردن نهادهاند، نیز رفیع و والا خواهد بود.
«شماهایی که امروز همت این معنا را گماشتید که مردم را
سواد آموزی کنید، توجه داشته باشید که ارزش کار شما ارزشی است که قرآن کریم این ارزش را تصدیق فرموده است. لکن در کنار این آموزش، پرورش هم باشد، دعوت به
تقوا هم باشد. آموزش تنها نباشد، آموزش و تربیت باشد.
انسان تا آخر عمرش، هم به علم احتیاج دارد، هم به آموزش، و هم به پرورش. این که بعضی از اشخاص گمان میکنند که ما دیگر وقت درس خواندنمان گذشته است، این صحیح نیست. درس، یک وقت معین ندارد. علم یک وقت معین ندارد. اگر انسان در حال
احتضار هم یک کلمه یاد بگیرد بهتر از این است که جاهل باشد. این طور نباشد که شما که آنها را تعلیم میدهید و ان شاء اللّه موفق خواهید بود،
غفلت از تربیت، از این غفلت نکنید. آن جملههایی که میخواهید یادشان بدهید، جملههایی باشد که دعوت به تقوا شده، دعوت به
مکارم اخلاق شده».
در جای دیگر میفرماید: «شما سوادآموزان در تمام کشور بدانید یک خدمتی به این انسان میکنید که بالاترین خدمتهاست و روستاییان و سایر قشرهای
بی
سواد بدانند که این خدمت، خدمتی است که باید آنها به جان و دل قبول کنند و این طور گمان نکنند که ما نمیتوانیم. این طور نیست، هر انسانی میتواند
سواد آموزی کند و میتواند انسان بشود. علم از مهد تا لحد است، از بچگی تا نزدیک مردن».
امام سجاد (علیهالسّلام) حق دانش پژوهان را بر استاد در کلامی زیبا به خوبی ترسیم کرده است. آن حضرت فرمودهاند: «حق آن که از تو دانش میآموزد، آن است که بدانی خداوند عزوجل، تو را در دانشی که به تو داده و گنجینههای آنرا بر تو گشوده، سرپرست آنان قرار داده است. اگر در آموزش مردم، نیک از عهده بر آمدی و با آنان درشتی نکردی و تنگ نگرفتی، خداوند از فضلش تو را فزونی بخشد و اگر دانش را از مردم باز داری و یا هنگام درخواستِ دانشت با آنان درشتی کنی، بر خدای عزوجل، سزاست که دانش و عظمت را از تو بگیرد و تو را از دلها بیندازد».
همانگونه که در روایات آمده است، آموزش آدابی دارد که هر آموزگار و
سواد آموزی باید مؤدَّب به این آداب باشد تا در کار خویش موفق شود.
اخلاص،
فروتنی، مرافقت و نرمی، و بزرگداشت شاگرد از آن جمله است. امام خمینی (رحمةالله) در سفارش به سوادآموزان میفرماید: «شما از آن بچه کوچکی که پیشتان میخواهد
سواد آموزی کند تا آن پیرمرد و پیرزنی که با عصا میآید پیشتان ـ و ان شاءاللّه بیاید ـ علم را، آموزش را، با حوصله تمام، (چون به این قسم از مردم حوصله لازم است) با
صبر تمام آموزش بدهید و در ضمنِ این آموزش آن پَرِ دیگر را هم تقویت کنید که تقواست. یعنی جملههایی که انتخاب میکنید برای این که آنها را یاد بدهید، جملههایی باشد که در آن تقوا هم ذکر باشد».
«برادران و خواهران نهضت سوادآموزی بدانند که در حال جهادند. به شهرها و روستاهای دورافتاده رفتن، و درِ خانهها را زدن و در مساجد کلاس تشکیل دادن و بدون چشمداشتِ احسنت و تشکری علم و
سواد را ـ که ارزندهترین هدیههاست ـ به مردم دادن یک جهاد است.
بیسوادی برای همه جوامع انسانی یک لکه ننگ است، اما برای یک جامعه مسلمان انقلابی، در این دوران و عصر پر زحمت که قدرتهای بزرگ از
بیسوادی و ناآگاهی مردم استفاده میکنند، بیشتر مایه ننگ است. نمیخواهم به
بیسوادان اهانت کنم، امّا
بیسوادی واقعاً لکه ننگی است. خود
بیسوادان، و در کنار آنان با سوادان، تلاش کنند که این لکه ننگ را بشویند».
امروزه که حرف اول جوامع را فنآوری و علم میزند، بسیاری از افراد که از
سواد بیبهرهاند، با مقایسه خود با افراد تحصیلکرده، از آموختن
سواد سرباز میزنند، چرا که فکر میکنند رسیدن به مدارج عالی، کاری سخت و دشوار است و آنها نیز باید به آن مدارج برسند تا در جامعه موفق باشند. اما آنچه هدف آموزش و پرورش و سوادآموزی است،
باسواد کردن همه افراد جامعه، حتی در سطح پایین است، چنانکه امام خمینی (رحمةالله) آن هدف را مشخص نمود و فرمود: «سوادی که ما میگوییم، یعنی همین
سواد خواندن و نوشتن و این چیزها. آن هم که ما میخواهیم که همه ایران ان شاء اللّه
سواد پیدا کنند، نمیخواهیم همه دکتر بشوند، چون چیز غیر معقولی است. میخواهیم یک مملکتی بتوانند همه آن مقصود خودشان را بنویسند و امضا کنند و...»
نخستین گام برای رشد کشور، آموزش
سواد و یادگرفتن آن است.
بیسوادی و اهمیت ندادن به
سواد آموزی، ضربههای جبران ناپذیری به شالودههای علمی، صنعتی، اقتصادی، فرهنگی و... جامعه وارد میسازد. فرد
بی
سواد در جامعه امروز کمترین جایگاه را خواهد داشت؛ چرا که آشنا نبودن او با مسائل ضروریاش در جامعه، همواره سبب عقب افتادگیاش میشود. آگاه نبودن از مسائل و قوانین حقوقی، بهداشتی، تربیتی و...، چنین فردی را در زندگی دچار مشکل خواهد کرد و کمترین منزلت را در جامعه و بین افراد آن خواهد داشت. در نتیجه، هرچه
بیسوادان جامعهای بیشتر باشد، آن جامعه در بین جوامع دیگر جایگاه پایینتری خواهد داشت.
سوادآموزی، تنها فرایند یادگیری مهارتهای خواندن، نوشتن و حساب کردن نیست، بلکه کمک کردن به آزادسازی انسان و رشد کامل اوست. سوادآموزی، شرایط مناسب را برای کسب آگاهی انتقادی از تضادهای جامعهای به وجود میآورد که فرد در آن زندگی میکند. همچنین، سوادآموزی انسان را برمیانگیزد تا با مشارکت فعال و بهرهگرفتن از نیروی نوآوری، طرحهایی بیافریند که میتواند در متحول ساختن جهان مؤثر باشد. در مجموع، سوادآموزی حق اساسی هر انسان است. سوادآموزی و به طور کلی آموزش و پرورش، یکی از ابزارهای اصلی برای تمام دگرگونیهای اجتماعی است. سوادآموزی، عملی سیاسی است؛ یعنی مشارکت انسان، در ساختن هدفها و ایجاد محیط و شرایط مناسب زندگی.
آموزش بزرگسالان عبارت است از تعلیم مهارتها، اعم از گفت و شنود، خواندن و نوشتن، محاسبات و مهارتهای فنی و اجتماعی. اگر افرادی در داشتن یا به کارگیری این مهارتها ناتوان باشند، باید در این زمینهها آموزشهای لازم را ببینند تا بتوانند بر اساس استعداد واقعی خود، در روند توسعه جامعه خویش کوشش کنند. در واقع آموزش بزرگسالان، وسیلهای است برای از بین بردن عوامل عقب ماندگی، افزایش قدرت فکری و تولیدی همه مردم در راستای دستیابی به توسعه اقتصادی و اجتماعی.
حقیقت علم نوری است که در پرتو آن، انسان جهان را آنگونه که هست میبیند و جایگاه خود را در هستی مییابد. نور علم مراتبی دارد که بالاترین آن نه تنها انسان را با راه تکامل خود آشنا میکند، بلکه او را در این مسیر حرکت میدهد و به مقصد اعلای انسانیت میرساند.
قرآن کریم با صراحت از این نور سخن میگوید و میفرماید: «أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ؛
آیا کسی که مرده دل بود و زندهاش کردیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم برود، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟»
تاکید اسلام در مورد آموختن علم و
سواد، تنها برای امور دنیوی نیست. آنچه برای اسلام اهمیت دارد، امور معنوی است که از مجرای امور مادی به دست میآید. شخصی که به دنبال علم و
سواد میگردد و آنرا مییابد، نه تنها امور زندگی مادیاش را با آن به راحتی میگذراند، بلکه به دنبال کسب رضایت خداوند نیز گام بر میدارد، چنانکه
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مورد میفرماید: «دو آزمندند که هرگز سیر نمیشوند، خواهان دانش و خواهان دنیا. خواهان دانش
رضایت خدا را میافزاید و خواهان دنیا در
گمراهی و سرکشی پیش میرود».
فراگیری دانش و همنشینی با علما، برای تمام گروهها و اقشار مردم لازم است. افرادی که از این نعمت بهرهمندند، هر لحظه بر دانش خود میافزایند و از آن بهره میبرند، ولی کسانی که در پی دانش نیستند، غرق در نادانیهای خود، به گمراهی میافتند. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مورد میفرماید: «کسی که برای یادگیری و آموختن دانش، ساعتی کوچک و ذلت را تحمل نکند، تا ابد در ذلت و خواری نادانی باقی میماند».
خداوند متعالی در آموزهای آسمانی فرموده است: «وای به حال کسی که از دانش بشنود و آن را نجوید، چگونه همراه نادانان به سوی آتش برانگیخته میشود؟ دانش بجویید و آنرا فرا گیرید که اگر شما را خوشبخت نسازد، بدبخت نمیکند، اگر شما را سربلند نکند، سرشکسته نمیسازد، اگر شما را توانگر نکند، نادار نمیسازد، و اگر به شما
سود نبخشد، زیان نمیرساند. نگویید میترسیم بدانیم و عمل نکنیم، بلکه بگویید امیدواریم بدانیم و عمل کنیم. دانش برای دارندهاش
شفاعت میکند و بر خدا سزاست که او را رسوا نسازد. خداوند متعالی
روز قیامت میفرماید: ای گروه دانشمندان! گمان شما به پروردگارتان چیست؟ میگویند: گمانمان این است که بر ما رحمت آورد و ما را بیامرزد. خداوند متعالی میفرماید: پس من چنین کردم. من حکمتم را در شما به ودیعه نهادم، نه برای بدی به شما، بلکه برای نیکی به شما. پس به همراه بندگان شایسته من و به رحمت من به
بهشت در آیید».
هیچ بندهای در جستوجوی دانش بیرون نمیرود، مگر آن که فرشتگان بالهایشان را برایش فرو نهند و بدان راهی به سوی بهشت بپویند.
آنکه در پی آموختن دانش به راه افتد، پیش از آنکه گام بردارد، آمرزیده میشود.
آنکه دانش میجوید، خداوند روزیاش را بر عهده میگیرد.
بابی از دانش که انسان فرا میگیرد، برایش بهتر از هزار رکعت
نماز مستحبی است.
جویای دانش میان نادانان، همچون زنده در میان مردگان است.
از من نیست جز دانشمند یا دانشجو.
از نگاه اسلام، پرداختن به دانش و بالا بردن سطح شناخت، جایگاه ویژهای دارد. روزی پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد
مسجد شد و دو گروه را آنجا دید. گروهی
ذکر خدا میکردند و دیگری
فقه فرا میگرفتند و خدا را میخواندند و به او رغبت مینمودند. حضرت فرمود: «هر دو مجلس بر نیکیاند و یکی برتر از دیگری است، اما اینان خدا را میخوانند. پس اگر بخواهد عطایشان میکند و اگر بخواهد باز میدارد، ولی اینان فرا میگیرند و به نادان میآموزند و من آموزگار برانگیخته شدم، پس اینان برترند» و نزد آن گروه رفت.
•
حکیمه مهدیه نجفآبادی، مجله گلبرگ، دی ۱۳۸۴، شماره ۷۰، برگرفته از «روز سواد آموزی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۴/۱۶. •
محمدتقی عارفیان، مجله گلبرگ، آذر ۱۳۸۱، شماره ۳۶، برگرفته از «تشکیل نهضت سوادآموزی (روز سوادآموزی) »، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۴/۱۶.