راههای ضلالت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله آیات مرتبط با راههای
ضلالت معرفی میشوند.
تعدّد راههاى
گمراهی، در مقابل
هدایت:
۱. «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى ... • مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ • أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ؛
آنان كسانى هستند كه گمراهى را با از دست دادن هدايت خريدهاند ... آنان (
منافقان) همانند كسانى هستند كه آتشى افروختهاند (تا از تاريكى وحشتناك رهايى يابند)، ولى همين كه
آتش اطرافشان را روشن ساخت، خداوند روشنايى آنها را گرفته؛ و در تاريكيها رهايشان مىسازد، در حالى كه چيزى را نمىبينند. يا همچون
بارانی كه از
آسمان، در شب تاريك همراه با رعد و برق در بيابان ببارد. آنها از ترس
مرگ،
انگشتانشان را در
گوشهای خود مىگذارند؛ تا صداى
صاعقهها را نشنوند. و خداوند به
کافران احاطه دارد.»
۲. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ؛
خداوند، ولىّ و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها خارج ساخته، به سوى نور مىبرد. ولى كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند؛ كه آنها را از نور خارج ساخته، به سوى ظلمتها مىبرند؛ آنها اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود.»
۳. «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
خداوند به بركت آن، كسانى را كه از رضاى او پيروى كنند، به راههاى سلامت و
امنیت، هدايت مىكند؛ و به فرمانش، آنان را از ظلمتها خارج ساخته به سوى نور مىبرد؛ و آنها را به سوى راه راست، هدايت مىنمايد.»
۴. «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها ...؛
آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، (كافر بود و ايمان آورد) و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسى است كه در تاريكىهاست و از آن خارج نمىشود؟!....»
۵. «... قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ ...؛
... بگو: آيانابينا و بينا يكسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! آيا آنها همتايانى براى خدا قرار دادند بخاطر اينكه آنان همچون خدا آفرينشى داشتند، و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شده است؟!....»
۶. «الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ؛
الر، اين كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكيها ى شرك و ظلم و جهل به سوى روشنايى ايمان و
عدل و
آگاهی، به خواست پروردگارشان بيرون آورى و، به سوى راه خداوند توانا و ستوده (هدايت كنى).»
۷. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ ...؛
ما
موسی را با آيات و
معجزات خود فرستاديم؛ و دستور داديم: قومت را از تاريكىها به سوى نور خارج ساز؛ و «
ایّام اللّه» (روزهاى خاص الهى) را به آنان يادآورى كن....»
۸. «أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ؛
يا همچون ظلماتى در يك درياى عميق و پهناور كه موجى آن را پوشانده، و بر فراز آن موجديگرى، و بر فراز آن ابرى تاريك است؛ ظلمتهايى است يكى بر فراز ديگرى، آن گونه كه هرگاه دست خود را خارج كند ممكن نيست آن را ببيند! و كسى كه خدا نورى براى او قرار نداده، هيچ نورى براى او نيست.»
۹. «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً؛
او كسى است كه بر شما درود و رحمت مىفرستد، و
فرشتگان او نيز براى شما تقاضاى
رحمت مىكنند تا شما را از تاريكىهاى
جهل و
شرک و
گناه به سوى نور ايمان و علم و تقوا خارج سازد؛ او نسبت به
مؤمنان همواره مهربان بوده است.»
۱۰. «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ • وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ؛
(بدانيد) نابينا و بينا هرگز برابر نيستند، و نه تاريكىها و روشنايى.»
۱۱. «هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ...؛
او كسى است كه آيات روشنى بر بندهاش نازل مىكند تا شما را از تاريكيها به سوى نور خارج كند....»
۱۲. «رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ...؛
پيامبرى به سوى شما فرستاده كه آيات روشن خدا را بر شما
تلاوت مىكند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، از تاريكيها به سوى
نور خارج سازد....»
راههاى متعدد ضلالت، در برابر
صراط مستقیم:
۱. «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ...؛
اينراه مستقيم من است؛ از آن
پیروی كنيد؛ و از راههاى پراكنده و انحرافى پيروى نكنيد، كه شما را از راه او، دور مىسازد....»
۲. «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ؛
و بر خداست كه راه راست را به بندگان نشان دهد؛ امّا بعضى از راهها بيراهه است. و اگر خدا مىخواست، همه شما را به اجبار هدايت مىكرد؛ (ولى هدايت اجبارى ارزش ندارد).»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۷۲، برگرفته از مقاله «راههای ضلالت».