رابطه قرآن و کلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بین
قرآن که کلام
خداوند، سند
نبوت،
معجزه جاویدان
خاتم انبیاء و سرچشمه همه
معارف اسلامی است، و
کلام و
اعتقادات یک نوع ارتباط وجود دارد.
قرآن کلام
خداوند، سند
نبوت،
معجزه جاویدان
خاتم انبیاء و سرچشمه همه
معارف اسلامی است.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره قرآن فرمود: «ان هذا القرآن مادبة الله»؛
چون واژه «مادبه» (به ضم حرف دال) به معنای
سفره است، پس پیام این
حدیث نورانی آن خواهد بود که قرآن سفره گسترده الهی است و هیچ کسی در کنار این سفره پربرکت بدون نصیب نخواهد ماند، زیرا اگر کسی آن را نگاه کرد و بوسید و
زیارت نمود به همان اندازه
از آن سفره لقمهای برداشته است. چون در
روایات آمده: «ان النظر فی المصحف عبادة» (نگاه کردن به قرآن عبادت است؛
اگر توفیق
تلاوت آن را پیدا کرد، بهره بیشتر
از آن برده است، و اگر کسی به ترجمه و معنای ظاهری آن معرفت پیدا نمود، لقمهای بهتر نصیب او شده است، و اگر لیاقت داشت که
از دقت و تامل در آن معارف و مسایل علمی به دست آورد، بهره کامل تر
از قرآن گرفته است.
و
از آن جا که برابر کلام
امام صادق (علیهالسّلام) که فرمود: «لقد تجلی الله لعباده فی کلامه»؛
قرآن تجلی علم بی نهایت است، پس گنجینه پایان ناپذیر و دریای بی کران
معارف خواهد بود.
لذا گفته شده: «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیثور القرآن»؛
بنابراین ارتباط قرآن با
عقاید (عقاید ناب اسلامی) ارتباط سپهر درخشان با شعاع آن خواهد بود. و چون بر اساس:
به
قدر روزنه افتد شعاع در خانه اگر چه شعشعه
شمس بی پایان است.
دراین نوشتار با توجه به ظرفیت مقاله به اختصار
جلوهای
از ارتباط قرآن با اعتقادات اشاره میشود:
از آن جا که قرآن کریم سرچشمه و منبع اصلی همه حقایق و معارف اسلامی است، لذا با فصیحترین کلمات و بلیغترین بیان، مسایل اعتقادی و نیازهای دینی بشر را بازگو نموده است و در این باره خود فرمود: «ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء»؛
کتابی که هر چیز را روشن میکند به سوی تو فرستادم. و هم چنین فرمود: «وما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه»؛
این کتاب را بدین منظور به سوی تو فرستادیم که اختلاف مردم را حل کرده حق را برای آنان روشن سازی.
از این گونه
آیات معلوم میشود که قرآن کریم در راستای تبیین اصول اعتقادی و تامین نیازهای علمی و عملی بشر در زمینه اعتقادی بیشترین توجه را مبذول داشته است. و یکی
از خصایص و ویژگی
قرآن کریم نحوه ترسیم و تبیین اعتقادات دینی
بشر است، زیرا گرچه قرآن در همه زمینههای اعتقادی مانند
توحید،
نبوت،
امامت و
معاد و
معارف مربوط به هر کدام
از محورهای یاد شده شفاف و روشن بحث کرده، در عین حال سعی قرآن بر آن بوده که هر یک
از عقاید و باورهای دینی را برمحوریت توحید که اساس همه اعتقادات است مطرح نماید.
ویژگی دیگر قرآن کریم در رابطه با مسایل کلامی و اعتقادی آن است که
از مردم خواسته که به
فطرت خود مراجعه کرده و حق را بپذیرند. به این معنا که اولا خود را برای قبول بی قید و شرط حق آماده سازند و آن چه را که دیدند حق است و خیر و نفع
دنیا و
آخرت شان در آن است بی این که به وسوسههای
شیطان و ندای
هوس گوش دهند قبول نمایند، بعد
از آن معارف اسلامی را به شعور زنده خود عرضه دارند، اگر دیدند حق است و
مصلحت و آسودگی واقعی آنان در پذیرفتن و به کار بستن آنهاست، تسلیم آنها بشوند و البته در این صورت روش زندگی
انسان و آیینی که در جامعه بشری معمول میشود مقررات و دستورهایی خواهد بود که انسان با خواست غریزی و تمایل فطری خود آنها را میخواهد،
لذا فرمود:
«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لا یعلمون»؛
یعنی رو به آئین حنیف و خالص
از شرک خدا آر، آئینی که آفرینش انسان را روی آن قرار داده است، خلقت
خدا تغییر ناپذیر است، این است آئین استوار هر چند بیشتر مردم نمیدانند.
نخستین و اساسیترین ارتباط
قرآن با عقاید کلامی، آموزههای توحیدی قرآن کریم است که به
جلوه
هایی از آن اشاره میشود:
الف. قرآن درباره وجود هستی آفرین فرمود: «افی الله شک فاطر السماوات والارض»؛
ظاهرا در این
آیه عنایت قرآن بر کلمه «فاطر» است که بعضی
از بزرگان اهل معنا میفرمودند: کلمه «فاطر» معنای ظریف تر
از خالق دارد.
ب. پس
از هستی حق سبحانه توحید او مطرح است که قرآن کریم در
آیات متعدد درباره توحید استدلال نمود و
از آن میان فرمود: «لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا»؛
در این آیه قرآن، رسما باروش تعقل محض بر توحید استدلال کرده
که در کلام اسلامی به خصوص کلام شیعی جایگاه خاصی دارد، و یکی
از بزرگان درباره اهمیت این
برهان قرآنی گفته است: «یکی
از براهین قاطع و خلل ناپذیر به توحید همانا، برهان تمانع است که قرآن حکیم بدان عنایت فرموده و متفکران اسلامی را به بحث و کنجکاوی در آن باره وادار نموده و در بحثهای تفسیر با جستجوهای عقل به آن اهتمام ورزیده و همواره
از آن مخزن الهی بهرههای گوناگون برده و میبرند».
ج. صفات
خداوند یکی دیگر
از مباحث کلامی و اعتقادی است که قرآن کریم بدان توجه نموده و
از جمال و
کمال آن جمیل مطلق فراوان سخن گفته،
از جمله درباره
قدرت او فرمود: «و لله ملک السماوات و الارض و ما بینهما یخلق ما یشاء و الله علی کل شی ء
قدیر»؛ (سلطنت
جهان فقط برای خداست، هر چه بخواهد میآفریند و به همه چیز تواناست؛)
درباره علم حق فرمود: «ا لا یعلم من خلق»؛ (آیا
خداوند آن چه را خود آفریده نمیداند؟!!؛ )
هدف قرآن این است که چون هر موجودی در
حدوث و بقا به هستی بی پایان
خداوند وابسته است، لذا هرگز نمیشود که میان او و عالم حجابی فرض نمود. پس عالم با تمام وجود خود در حضور و محضر خداست و چیزی
از نظر او پنهان نیست.
و درباره
عدل که در کلام جزء
اصول اعتقادی شمرده شده فرمود: «ان الله لا یظلم مثقال ذرة»؛ (
خداوند به هیچ موجودی ستم نمیکند)
د. و چون
از منظر قرآن
خداوند نه تنها در مقام
ذات و
صفات بلکه در مقام فعل نیز جمیل مطلق است و هر چه آفریده زیبا آفریده است، لذا فرمود: «الذی احسن کل شیء خلقه»؛ (آن خدای را که هر چه آفرید نیکو و زیبا آفریده است؛)
و شاید این سروده نغز در راستای پیام این آیه باشد که گفته است:
جمال خویش در
صحرا نهادم تو زیبا بین که من زیبا نهادم
الف. یکی
از اصول اعتقادی که قرآن به طور مستقیم درباره آن فراوان سخن گفته بعثت
انبیاء و جریان
نبوت است که فرمود: «کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین»؛ (مردم یک امت بودند، پس
خداوند انبیاء را به عنوان
بشارت دهنده و بیم دهنده مبعوث کرد؛ )
و درباره
پیامبر خاتم فرمود: «ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله وخاتم النبیین». (محمد پدر هیچ
از شما نیست لکن فرستاده خدا و خاتم انبیاست؛)
ب. به دلیل این که استمرار
هدایت الهی بعد
از ختم
نبوت در کسوت
امامت باید تجلی میکرد، قرآن کریم جریان امامت را با اهمیت خاصی مطرح نموده و فرمود: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته»؛ (ای پیامبر آن چه
از سوی پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر نکنی پیامش را نرساندهای؛)
و در آیه دیگر پیروی
از امام معصوم را چنین عنوان نمود: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»؛ (خدا و فرستاده او را و صاحبان امر را اطاعت کنید؛)
از این دو آیه چند نکته به آسانی به دست میآید: اولا،
از لحن آیه اول پیداست که آن چه پیامبر در ابلاغ آن ملزم شده جزء حساسترین مسایل
اسلام بوده است، لذا بیان نکردن آن برابر با انجام ندادن رسالت محسوب گردیده است. و بر اساس
روایات فراوان آن مساله مربوط به جریان اعلان امامت و
ولایت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب بوده است، نه مسایل فرعی اسلام.
ثانیا،
از آیه معلوم میشود آن چه بر
پیامبر نازل شده و حضرت مامور ابلاغ بوده است، نقش منحصر به فرد در راستای اهداف رسالت داشته است و آن جریان امامت و رهبری ائمه معصوم است.
ثالثا،
از این که در آیه دوم اطاعت
اولی الامر در کنار اطاعت
خدا و
پیامبر بیان شده معلوم میگردد که مراد
از اولی الامر در این آیه امام معصوم است، چون اطاعت
از غیر معصوم
واجب نیست، مگر این که به نصب خاص یا نصب عام
از طرف معصوم منصوب شده باشد، مانند
مالک اشتر در زمان
علی (علیهالسّلام) که به نصب خاص منصوب شد، و یا فقیه جامع الشرایط در
زمان غیبت امام معصوم که به نصب عام
از طرف معصوم منصوب شده که جریان
ولایت فقیه از این قسم دوم یعنی نصب عام است، یعنی به نصب عام
فقیه جامع الشرایط مامور ابلاغ و اجرای دستورات قرآن است.
معاد یکی دیگر
از اصول اساسی
دین مقدس اسلام است و
از ضروریات این دین پاک شمرده میشود. لذا قرآن کریم در ضمن صدها آیه مساله معاد را برای بشر یادآوری کرده و هرگونه
شک و ریب نسبت به آن را نفی میکند، و در موارد زیادی برای افزایش
بصیرت و رفع استعباد آفرینش نخستین اشیاء،
قدرت مطلق
خداوندی را به مردم یادآوری مینماید، چنان فرمود: «اولم یر الانسان انا خلقناه من نطفة فاذا هو خصیم مبین وضرب لنا مثلا ونسی خلقه قال من یحیی العظام وهی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مرة وهو بکل خلق علیم»؛
یعنی آیا انسان نمیبیند که ما او را
از قطره آبی آفریدیم؟ آن گاه به مقام
مخاصمه بر میآید و آفرینش خود را فراموش میکند و برای ما مثل آورده میگوید: این استخوانهای پوسیده را چه کسی
زنده میکند؟ بگو: آنها را کسی زنده میکند که
روز نخستین
از نیستی به وجود آورده است. و چنان که روز اول آفریده است دوباره نیز میتواند وجود دهد.
و در جای دیگر نیز فرمود: «الله لا اله الا هو لیجمعنکم الی یوم القیامة لا ریب فیه»؛ (
خداوند که معبودی جز او نیست، هر آینه شما را برای
قیامت جمع میکند و شکی در آن نیست؛)
دراین آیه نیز هرگونه تردید درباره معاد نفی شده است، لذا معاد
از نظر قرآن قطعا تحقق مییابد، و در آن همگان به نتیجه اعمال خود میرسند.
از مجموع آن چه بیان شد معلوم گردید که:
اولا، چون قرآن کریم سند
نبوت و سرچشمه زلال
معارف اسلامی و الهی است لذا نه تنها ارتباط با علم
کلام دارد، بلکه منبع و سرچشمه همه اعتقادات دینی است که نوعا در کلام مطرح میشود.
ثانیا، توحید که اساس و زیربنای معارف اسلامی است، در قرآن کریم به شیواترین بیان مطرح شده و در کلام اسلامی
جلوههای
از آن سرچشمه نور تجلی کرده است و در ابعاد مختلف توحید ذاتی، صفاتی و افعال مباحثی متعدد با استناد به قرآن آمده است.
ثالثا، گذشته
از معارف توحید، مسایل دیگر نظیر نبوت، امامت و معاد، که در کلام اسلامی مطرح است، همه
از قرآن
الهام گرفته و براساس آیات قرآن مطرح شده است.
رابعا، همه این امور گویای ارتباط کامل میان قرآن و معارف اعتقادی مسلمین است.
سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «رابطه قرآن و کلام»