رابطه قرآن و سیاست
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جامعیت
قرآن کریم از جمله ویژگیهای قرآن است که مورد قبول همگان است. در قرآن کریم از مباحث
و موضوعات مختلفی بحث شده است که نشان از گستردگی
و عمق والای معارف آن است. یکی از مباحثی که در قرآن کریم به آن اهمیت خاصی داده شده مباحث
سیاسی است.
مساله مهم
و اساسی
ارتباط دین و سیاست را میتوان در معارف
قرآن کریم به وضوح دریافت. از آن طرف، در مباحث
سیاست با توجه به اتقان مباحث
سیاسی قرآن، استفادههای فراوانی از قرآن میشود. مباحثی مانند ضرورت تشکیل دولت
و حکومت،
روابط بین الملل، شورا
و مشورت نظام
سیاسی و مفاهیم مختلف
سیاسی و... از دیدگاه قرآن کریم را در این نوشتار به اختصار مورد بحث
و بررسی قرار میدهیم.
از منظر قرآن کریم، دولت امری است که در ذات دیانت نهفته است. حضرت آیتالله
مکارم شیرازی میفرمایند: بعثت
انبیاء برای اقامه
قسط و عدل است (
سوره حدید، آیه ۲۵).
دین برای گسستن زنجیرههای
اسارت انسان و تامین
آزادی بشر است. (
سوره اعراف، ۱۵۷).
دین برای نجات مستضعفان از چنگال «ظالمان
و ستمگران»
و پایان دادن به دوره سلطه آنها است؛ بدیهی است این هدفهای بزرگ بدون تشکیل حکومت امکان پذیر نیست.
و اگر
دین از
سیاست جدا شود بازوی اجرائی خود را به کلی از دست میدهد
و اگر
سیاست از
دین جدا گردد، مبدل به یک عنصر مخرب در مسیر منافع خودکامگی میشود.
شهید مطهری نیز میفرماید: «همبستگی
دین و سیاست را باید به مردم تفهیم کرد. سید جمال فکر جدایی
دین از
سیاست را به کلی محکوم کرد که
اسلام دین سیاست است. اسلام
دین اجتماع است».
یکی از آیاتی که میتوان برای تشکیل حکومت
و دولت به آن استناد کرد
آیه ۳۵
سوره ص میباشد. در این آیه از قول
حضرت سلیمان (علیهالسلام) چنین آمده است: «وهب لی ملکا» یعنی خدایا حکومتی به من عطا کن. یکی از نویسندگان بعد از بیان داستان حضرت سلیمان، ذیل آیه سوره «ص» یکی از نکاتی که ذکر میکنند این است که داشتن یک حکومت نیرومند با امکانات مادی فراوان
و اقتصاد گسترده
و تمدن درخشان هرگز منافاتی با مقامات معنوی
و ارزشهای الهی ندارد
و این نکته در لابلای داستان حضرت سلیمان عینیت یافته است.
علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه نیز در ذیل آیه ۲۶
سوره آل عمران «قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء
و تنزع الملک ممن تشاء...» ؛ بگو (ای پیامبر): خدایا تو دارای پادشاهی هستی، هر که را خواهی ملک
و سلطنت بخشی
و از هر که بخواهی میگیری. چنین میفرماید:
«ملک» به ضم میم، که عبارت از
سلطنت بر افراد باشد از اعتبارات ضروریهای است که انسان از آن بینیاز نیست. قرآن شریف این مطلب را به نحو تام
و کامل در ذیل داستان «
طالوت» شرح داده است.
در آیه ۲۵۱
بقره که بعد از داستان طالوت آمده است چنین آمده است: «
و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض»
و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دفع نمیکرد،
زمین تباه شده بود. در ذیل این آیه نیز علامه طباطبایی میفرماید: نوع بشر بدون اجتماع
و همکاری به سعادت کامل خود نمیرسد. در حقیقت معنای دفع
و غلبه یک معنای عامی است که در همه شئون اجتماعی انسانی سریان دارد
و حقیقتش عبارت است از اینکه: شخص، دیگری را به هر کیفیتی که ممکن باشد وادار نماید که موافق اراده او کار کند.
و باید دانست که فطری بودن غلبه
و دفع یک اصل عمومی در همه افراد است خواه در حقوق مشروع که با
عدالت مقرون میباشد
و خواه در غیر آنها.
در نتیجه، قرآن مجید تشکیل حکومت را امری ضروری میداند
و اندیشه
سیاسی خویش را در عالیترین شکل ممکن مطرح نموده است، یعنی در نهایت،
جهان داری صالحان
و دولت کریمه اسلامی را، دولت آرمانی
و نهایی اسلامی میداند.
از برخی از آیات قرآن کریم استفاده میشود که اگر جامعه
و دولت اسلامی با دولت خارجی اگر چه دارالکفر باشد قرارداد بین المللی منعقد کند
و آن را امضاء نماید، باید به این قرارداد پایبند باشد
و نقض عهد ننماید؛ البته تا زمانی که آنها عهد خودشان را نقض نکردهاند. از جمله این آیات، آیه ۴
توبه میباشد.
در این آیه آمده است: «برائت از
مشرکین شامل کسانی که با شما
مسلمین پیمان بستهاند، نمیشود؛ زیرا عهدشان را نقض نکردهاند
و به دشمنان شما هم کمک نکردهاند، با آنان تا پایان قراردادشان طبق تعهداتی که سپردهاید، عمل نمایید که
خداوند متقیان را
دوست دارد.»
بنابراین در موضوع
سیاست خارجه
و روابط بین الملل، کشور اسلامی، نسبت به مردم
و سایر کشورها مسئولیت
و تعهد دارد. یعنی اگر دولت اسلامی بر طبق صلاحدید خود
و بدون تحمیل
و اجبار، با دولتی دیگر یا اشخاص یا شرکتهای وابسته به کشورهای خارجی قراردادی را به امضاء رسانید باید به عهد
و پیمانش عمل کند.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی، ذیل آیات ۸
و ۹
سوره ممتحنه که خداوند میفرماید: «خدا شما را از نیکی کردن
و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر
دین با شما پیکار نکردند
و از خانه
و دیارتان بیرون نراندند،
نهی نمیکند، چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستی کسانی نهی میکند که در امر
دین با شما پیکار کردند
و شما را از خانه هایتان بیرون راندند.»
چنین میگوید: از این آیات یک اصل کلی
و اساسی در چگونگی
رابطه مسلمانان با غیرمسلمین استفاده میشود
و آن این است که مسلمانان موظفند در برابر همه گروه
و جمعیت
و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها داشته باشند
و برضد اسلام
و مسلمین قیام کنند، قطع
رابطه کند. اما اگر آنها در عین
کافر بودن، نسبت به اسلام
و مسلمین بیطرف بمانند
و یا تمایل به اسلام داشته باشند، مسلمین میتوانند با آنها
رابطه دوستانه برقرار سازند؛ البته در آن حد که با برادران مسلمان دارند
و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان مسلمانان گردد.
نکته مهمی که در
روابط دولت اسلامی ما دولتهای کافر باید توجه داشت این است که اصل اولیه در
روابط مزبور حفظ استقلال امت اسلامی
و عدم سلطه کفار بر مسلمین است.
این نکته از آیه ۱۴۱
سوره نساء صراحتا فهمیده میشود، آنجا که میفرماید: «
و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا»
و خداوند تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر
مؤمنان داشته باشد. در نتیجه میبینیم در آیات متعددی از قبول
ولایت کفار نهی میکند
و چنین میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین»
ای کسانی که
ایمان آوردید به جای مؤمنان، کافران را ولی خود قرار ندهید.
در
تفسیر راهنما ذیل این آیه آمده است: چنانچه «ولی» به معنی
سرپرست باشد جمله «لا تتخذوا» دلالت بر حرمت پذیرش
کافران دارد
و «من دون المؤمنین» حکایت از ضرورت تشکیل
و پذیرش حکومتی بر پایه ایمان دارد.
آیه دیگری که همچنین در این
رابطه وجود دارد، آیه ۲۸ سوره آل عمران است. در این آیه نیز آمده است: «لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین»؛
مؤمنین به هیچ بهانهای نباید کفار را
ولی و سرپرست خود بگیرند.
علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه ذیل این آیه میفرماید: اگر ما کفار را اولیای خود بگیریم، خواه ناخواه با آنان امتزاج روحی پیدا کردهایم، امتزاج روحی هم ما را میکشاند به اینکه رام آنان شویم
و از اخلاق
و سایر شئون حیاتی آنان متاثر گردیم.
آنچه گفته شد در مورد
رابطه با کفار بود، اما در برابر سایر دولتهای اسلامی، باید مطابق آیه ۹۲
سوره انبیاء عمل کرد، زیرا در این آیه آمده است: «ان هذه امتکم امة واحدة».
مرحوم
طبرسی میفرماید: یعنی
دین شما،
دین واحد است.
پس اگر
دین همه مسلمین، واحد است،
و همه به سوی یک هدف مشترک حرکت میکنند
و آن پرستش خدای یگانه است، نباید از
ارتباط با یکدیگر اجتناب کنند.
قدیمیترین شیوههای مدیریت
و زندگی اجتماعی انسانها، نمودهایی از نظام شورایی به همراه دارد، حتی مستبدترین حکومتها سعی بر آن داشتهاند که با استفاده از شورا، از یک سو مردم را قانع
و وادار به سکوت نمایند
و از سوی دیگر از حجم اشتباهات مبتنی بر خودکامگیها
و خودمحوریها بکاهند.
در قرآن کریم نیز برای اداره دولت اسلامی شوراها پیش بینی شده است. به طوری که شورا ستون فقرات نظام
سیاسی اسلام محسوب میشود. از جمله آیاتی که برای این موضوع میتوان به آن استناد کرد آیه ۳۸
سوره شوری میباشد که میفرماید: «
و امرهم شوری بینهم»
و امورشان در بینشان به مشورت صورت میگیرد.
حضرت آیتالله مکارم در ذیل این آیه میگوید: یک انسان هر قدر از نظر فکری نیرومند باشد، نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد مینگرد، اما هنگامی که مسائل در شوری مطرح گردد
و عقلها
و تجارب به کمک هم بشتابند، مسائل کاملا پخته
و کم عیب
و نقص میگردد.
آیه دیگر، آیه ۱۵۹ آل عمران میباشد. در این آیه شریف آمده است: «
و شاورهم فی الامر»
و درکارها با آنها مشورت کن. حضرت آیتالله مکارم در ذیل این آیه نیز میفرماید: گرچه کلمه «الامر» مفهوم وسیعی دارد
و همه کارها را شامل میشود ولی مسلم است که پیامبر هرگز در احکام الهی
و قانون گذاری
مشورت نمیکرد بلکه در آنها صرفا تابع
وحی بود.
قرآن کریم، مطابق آیه ۸۹
سوره نحل بیانگر هر چیز میباشد، که از مباحث
سیاسی نیز بحث کرده است.
و همانطور که قبلا گفتیم
دین اسلام در عرصه
سیاست نیز وارد شده است
و ورود به
سیاست به این معنی است که قرآن کریم دارای اندیشه
سیاسی است. این اندیشه
سیاسی دارای دو بخش است، یکی «
فلسفه سیاسی اسلام»
و دیگری «
فقه سیاسی اسلام» میباشد.
یکی از مباحثی که در فلسفه
سیاسی اسلام، مطرح است،
ارتباط عمیق فلسفه
سیاسی و اعتقادی میباشد. این مطلب از آیه ۵۹
سوره نساء استفاده میشود. در این آیه آمده است: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله
و اطیعوا الرسول
و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله
و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله
و الیوم الآخر»؛ ای اهل ایمان،
خدا و رسول
و فرمانداران از طرف خدا
و رسول را
اطاعت کنید، اگر در امری کارتان به گفتگو
و نزاع کشد به حکم خدا
و رسول بازگردید، اگر به خدا
و روز قیامت ایمان دارید.
در تفسیر راهنما آمده است: چون اطاعت از خدا
و رسول
و اولوا الامر یک مساله
سیاسی است، مترتب بر ایمان میباشد که یک مساله اعتقادی شده است، پس میان مسائل
سیاسی و امور اعتقادی
رابطه عمیق وجود دارد.
همچنین این مطلب را از آیه ۱۴۴ سوره نساء نیز استفاده میشود که حکومت باید بر مبنای ایمان باشد.
در پایان باید گفت: زیربنای تمامی اصول، در اندیشههای
سیاسی اسلام، عدالت است.
تا جایی که واژه عدل
و مشتقات آن ۲۹ بار
و واژه
ظلم و مشتقات آن بیشتر از ۲۹۰ بار در این کتاب آسمانی آمده است.
لازم به ذکر است که در این نوشتار به برخی از مباحث
سیاسی که در قرآن کریم به آن پرداخته شده است، اشاره نمودیم، گرچه تمامی مفاهیم
و مسایل
سیاسی هر کدام به نوعی در قرآن کریم بیان شده
و به آن پرداخته شده است که در این اختصار مجال پرداختن به آن نیست.
به امید آن که بتوانیم اندیشه
سیاسی قرآن کریم را در همه زمینهها
و ابعاد مختلف در جوامع اسلامی پیاده کنیم.
رابطه قرآن و تاریخ،
رابطه قرآن و حدیث،
رابطه قرآن و کلام،
رابطه قرآن و اخلاق،
فطرت قرآنی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رابطه قرآن و سیاست»