ذیلنویسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در سیر
تاریخنگاری به شیوه
وقایعنگاری آثاری تألیف شد که
ذیل و
تکمله آثار پیشین به شمار میآید.
برخی مؤلفان افزون بر تدوین رویدادهای معاصر خویش، از تاریخ دورههای پیشین با مراجعه به منابع معتبر، به ویژه
تاریخ طبر ی که تکیهگاه اصلی مورخان بود،
«
مختصر » فراهم آوردند.
قفطی سیر
تاریخنگاری پس از
طبری را شرح داده است.
شاید طبری نخستین کسی باشد که بر کتاب خویش ذیل نوشته است.
وی کتاب ذیل المُذَیَّل را که تاریخ رجال است، در شرح حال
صحابه و
تابعان و
علما تا
نسل مشایخ خود، پس از سال ۳۰۰ تألیف کرد.
گزیدهای از این کتاب با نام المنتخب من ذیل المذیّل، از مؤلفی ناشناس، باقی است.
عبداللّه بن احمد فَرغانی (متوفی ۳۶۲)،
محدّث و
مورخ ، الصلة یا التاریخ المذیّل یا ذیل التاریخ را به عنوان دنباله تاریخ طبری تألیف کرد.
تاریخ از میان رفته
ثابت بن سنان (متوفی ۳۶۵) که شامل حوادث ۲۹۵ تا ۳۶۳ بوده،
تکملهای مشهور بر آثار طبری و
احمد بن ابی طاهر طیفور (متوفی ۲۸۰) و پسرش عبیداللّه بن احمد به شمار میآمده و در مقایسه با ذیل فرغانی بر تاریخ طبری، تفصیل کمتری داشته است.
این کتاب به جز رویدادهای سیاسی، مشتمل بر اخبار و وفیات ادیبان و وزیران و امرا نیز بوده است.
بعداً هلال بن محسِّن بن ابراهیم صابی (متوفی ۴۴۸)، خواهرزاده ثابت، حوادث تاریخ ثابت را تا ۴۴۷ ادامه داد
که بخشی کوتاه از آن (شامل حوادث ۳۸۹ تا ۳۹۳) باقی است.
پس از آن فرزند هلال، غَرْس النّعمه محمد بن هلال صابی (متوفی ۴۸۰)
ادیب و
مترسل ، عیون التواریخ را در ذیل تاریخ پدرش نوشت و حوادث را تا ۴۷۹ ادامه داد.
عَریب بن سعد/ سعید قرطبی (زنده در ۳۳۱)، ادیب و
طبیب و مورخی از نسل
موالی معروف به
بنی ترکی ، تاریخ خود را از خلاصه تاریخ طبری فراهم آورد و اخبار
افریقیه و
اندلس را بدان افزود.
بخشی از این کتاب با عنوان صلة تاریخ الطبری مشتمل بر حوادث ۲۹۰ تا ۳۲۰ به نام عریب به چاپ رسیده و بخش مربوط به تاریخ افریقیه و اندلس را نیز دوزی به پیوست البیان المُغرب
ابن عِذاری منتشر ساخته است.
محمد بن عبدالملک همدانی (متوفی ۵۲۱) نیز به تکمیل تاریخ طبری پرداخت و گزیدهای از رویدادهای مهم سالهای ۲۹۵ (آغاز
خلافت مقتدر) تا ۵۱۲ (آغاز خلافت
مستظهر) را از منابع
سده چهارم و پنجم گرد آورد و به شیوه سالشمار تنظیم نمود.
بخش نخست آن، که تا رویدادهای ۳۶۷ را در بر میگیرد، باقی است و با نام تکملة تاریخ الطبری چاپ شده است.
همدانی بیانی ساده و دور از
حشو و صناعات و جانبداریهای قومی و دینی دارد و به اخبار
ادبا و
متصوفه و
فقها و علما نیز توجه نموده است.
ابن زاغونی ابوالحسن علی بن عبیداللّه ، مورخ و
فقیه حنبلی بغداد ، کار همدانی را ادامه داد و تاریخ خود را به شیوه سالشمار نوشت که از آغاز خلافت
مسترشد (۵۱۲) تا مرگ مؤلف (۵۲۷) را در بر میگرفت.
وی به پارهای مطالب بی اهمیت پرداخته که از ارزش کتاب کاسته، زیرا وی تاریخنگار حرفهای نبوده است.
ظاهراً بخشی از این کتاب باقی مانده است.
پس از وی شاگردش العفیف صدقة بن حسین حدّاد (متوفی ۵۷۳)، فقیه و مورخ فلسفی مشرب بغدادی، تاریخ
ابن زاغونی را به شیوه سالشمار از ۵۲۷ تا نزدیک مرگ خود ادامه داد.
ابن جوزی عبدالرحمان بن علی (متوفی ۵۹۷)، مورخ و
واعظ حنبلی بغدادی، در المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم که از دیگر تکملههای تاریخ طبری به شمار میآید، حوادث را تا ۵۷۴ ادامه داد.
ابن جوزی توجه خاصی به حوادث سیاسی
عراق و اخبار
دارالخلافه بغداد و شرق اسلامی، و نیز اخبار فرهنگی و اجتماعی داشت.
در این کتاب حوادث قبل از
هجرت به ترتیب موضوعی و پس از آن به شیوه سالشمار آمده و به دنبال رویدادهای هر سال، سرگذشت مختصری از وفیات بزرگان آن سال به نظم الفبایی ذکر شده است.
به عقیده روزنتال
ابن جوزی هر چند آغازگر این شیوه نبوده، نخستین کسی است که به طور مستمر و مفصّل و با هدف نقد رجال به شرح حال مشاهیر پرداخته است.
ابن جوزی بعداً خلاصهای از المنتظم با عنوان شُذور العقود فی تاریخ العهود در یک جلد فراهم آورد
و در آن حوادث را تا ۵۷۸ ادامه داد
و سپس دُرّة الاکلیل را در چهار مجلد
در ذیل المنتظم نوشت و حوادث ۵۷۵ تا ۵۹۰ را در آن آورد، اما به استقصای رویدادها نپرداخت.
العزّ ابوبکر محفوظ بن معتوق بن بُزوری (متوفی ۶۹۴) هم ذیلی بر المنتظم نوشت.
ابن قادسی محمد بن احمد (متوفی ۶۳۲) ذیلی در چند جلد بر
تاریخ ابن جوزی به نام الفاخر فی ذکر حوادث ایام الامام الناصر تا ۶۱۶ نوشت.
در اوایل سده هفتم
ابن اثیر علی بن محمد جَزَری (متوفی ۶۳۰) مهمترین اثر خود،
الکامل فی التاریخ ، را نوشت.
این کتاب در بخش نخست آن اقتباسی از طبری و مورخان پس از اوست و
ابن اثیر با شیوهای استادانه از روایاتِ گوناگون، خلاصهای یکدست و هماهنگ فراهم آورده است.
الکامل پس از
تاریخ طبری شهرت فراوان پیدا کرد و مرجع مورخان شد.
آنچه الکامل را از دیگر آثار تاریخی ممتاز ساخته، جامعیت و بیان روان و توجه یکسان به تاریخ جهان و کل سرزمینهای اسلامی از شرق دور تا اقصای مغرب است.
ابن اثیر ضمن نقد روایات
به ریشهیابی حوادث و نتیجهگیری و
قضاوت نیز پرداخته است.
وی حوادث
تاریخ اسلام را پس از هجرت تا ۶۲۸ به شیوه سالشمار نوشته و در ذیل هر سال، وفیات مشاهیر و حوادث پراکنده و کوتاه را تحت عنوان «ذکر عدّه حوادث» آورده است.
ابن ابی الدم (متوفی ۶۴۲)، مورخ و قاضی شافعی، تاریخ مختصر خود التاریخ المظفری را به دوره اسلامی اختصاص داده و حوادث را از
ولادت پیامبر اکرم تا ۶۲۷ به شیوه سالشمار و با ذکر تراجم شرح کرده است.
وی کتابی بزرگتر با نام التاریخ الکبیر نیز نوشته است که آن را التاریخ المُقَفّی نیز نامیدهاند.
نوه
ابن جوزی، یوسف بن قِز اوغلی (متوفی ۶۵۴)، کتاب بزرگ و مشهور خود،
مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان ، را نوشت و در آن حوادث را از آغاز
آفرینش تا اوایل سال
مرگ خود به صورت سالشمار شرح داد و وفیات بزرگان را نیز در ضمن آن آورد.
قطب الدین ابوالفتح موسی بن محمد یونینی (متوفی ۷۲۶) مرآة الزمان را مختصر کرد و ذیلی بر آن نوشت.
حاجی خلیفه
از ذیلهای دیگر این کتاب و ترجمه آن به ترکی یاد کرده است.
در روزگاری که
تاریخنگاری راه تکامل را طی میکرد و آثار بسیاری تألیف میشد،
ابن ساعی علی بن انجب بغدادی (متوفی ۶۷۴)، مورخ و
نویسنده پرکار، در عراق درخشید و بر آثار نویسندگان معاصر و پس از خود تأثیر گذارد.
از آثار او الجامع المختصر فی عنوان التواریخ و عیون السیر است که جلد نهم آن به چاپ رسیده است.
ابن عبری (متوفی ۶۸۵)، مورخ و دانشمند مسیحی، اخبار الزمان را که به سریانی نوشته بود، پس از تهذیب و اضافاتی با نام
تاریخ مختصر الدول به عربی برگرداند.
وی در این کتاب ــ که از آغاز آفرینش تا عصر خود او را شامل میشود ــ افزون بر منابع عربی، از متون سریانی و غیر آن بهره گرفته و کتاب را به ترتیب موضوعی در ده «دولت» تنظیم کرده است.
دولت نهم بخش اعظم کتاب را در بر میگیرد و بیان سالشمار تاریخ اسلام از آغاز تا حمله
مغول است.
در این کتاب به اوضاع فرهنگی و تاریخ علوم توجه شده است.
از سده هشتم تاریخهای عمومی بسیاری، اغلب به عنوان خلاصه الکامل
ابن اثیر، تألیف شد که برای دوره معاصر مؤلفان و گزارشهای مستند به مشاهدات شخصی آنان و همچنین به جهت احتوا بر منابعی که اکنون در دست نیستند، اهمیت ویژهای دارند.
پارهای از این آثار تنها حاوی رویدادهای دوره اسلامی است، از جمله زُبدة الفکرة فی تاریخ الهجرة، تألیف بیبرس منصوری دولتمرد و مورخ مملوکی.
این کتاب مشتمل است بر یازده جلد در شرح وقایع از اول هجرت تا ۷۲۴ به صورت سالشمار.
بخش پایانی آن اطلاعات مهمی در باره ممالیک بحری دارد.
ابوالفدا اسماعیل بن علی (متوفی ۷۳۲)، حکمران ایوبی حَماة، المختصر فی اخبار البشر را تألیف کرد که
تاریخ عمومی و مختصری از کتابهای مفصّل است و تا حوادث ۷۲۹ را در بر میگیرد.
پس از آن
ابن وَردی (متوفی ۷۴۹) این کتاب را مختصر کرد و شرح حوادث را تا سال مرگ خود ادامه داد و کتاب را تتمة المختصر فی اخبار البشر نامید.
مؤلفان دیگری نیز به
تلخیص و تکمیل کتاب المختصر پرداختهاند.
در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم آثاری
دایرة المعارفی تألیف شد که بخش مهمی از آنها تاریخ عمومی بود.
احمد بن عبدالوهّاب نُوَیری (متوفی ۷۳۳) ادیب و مورخ بزرگ مصری، دانشنامه بزرگ خود،
نهایة الارب فی فنون الادب ، را تألیف کرد و نزدیک به دو سوم کتاب را به مباحث تاریخی اختصاص داد.
این بخش، تاریخ عمومی جهان را از آغاز آفرینش و حوادث تاریخ اسلام را تا ۷۳۱ در بر میگیرد.
نویری در
وقایعنگاری دوره اسلامی، شیوه سنّتی سالشمار را کنار نهاده و تقسیمبندی
دودمانی را برگزیده است،
اما در ضمن هر موضوع، توالی زمانی و شیوه سالشمار را نیز رعایت کرده است.
تواریخ عمومی، به ویژه الکامل، از منابع وی بوده است.
مقارن این دوره دیگر مورخ مصری،
ابن فضل اللّه عُمَری (متوفی ۷۴۹)، کتاب دایرة المعارفی دیگری به نام
مسالک الابصار فی ممالک الامصار در ۲۷ جلد تألیف کرد.
او ضمن توجه فراوان به مباحث جغرافیایی، فصلهایی را به علوم مختلف و شرح حال بزرگان و دانشمندان اختصاص داده و از مجلد بیست و چهارم تا بیست و هفتم به تاریخ دولتهای قبل از
اسلام و دولتهای اسلامی تا ۷۴۴ پرداخته است.
شمس الدین
محمد بن احمد ذهبی (متوفی ۷۴۸)، مورخ و محدّث سلفی و نویسنده پرتألیف سده هشتم، تاریخ عمومی خود
تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام را به دوره اسلامی (از
مغازی و
سیره نبوی تا عصر خود) اختصاص داده است.
او به شیوه
ابن جوزی ، شرح سالشمار رویدادها را تا سال ۷۰۰ با وفیات بزرگان هر سال و
جرح و تعدیل رجال آمیخته است.
وی از تواریخ و کتب تراجم و
رجال بسیاری بهره گرفته که از آنها نام برده و برخی از آنها را مختصر کرده است.
وی تاریخ هفتصد ساله اسلامی را به هفتاد دهه تقسیم کرده و به هر دهه عنوان «طبقه» داده است.
ذهبی مختصری از این کتاب فراهم آورد و آن را العِبَر فی خَبرِ من غَبَر نامید و ذیلی شامل حوادث ۷۰۱ تا ۷۴۰ بر آن نوشت
و پس از آن مؤلفان بعدی ذیلهای دیگری بر آن نوشتند.
ذهبی خلاصهای نیز از تاریخ اسلام از آغاز تا ۷۴۴ و وفیات مشاهیر هر سال به شیوه سالشمار تألیف کرد و آن را دول الاسلام نامید و بر آن نیز ذیلی نوشت.
محمد بن شاکر کُتُبی (متوفی ۷۶۴)، مورخ و ادیب دمشقی، تاریخ عمومی اسلام را با عنوان
عیون التواریخ مشتمل بر حوادث اسلام از سیره نبوی و
نسب و ولادت
پیامبر تا ۷۶۰ به صورت سالشمار نوشت و در ذیل هر سال، وفیات و سرگذشت مشاهیر و علما و متصوفه و گزیدهای از اشعار ادیبان را آورد.
ابن شاکر مطالب فراوانی از الکامل
ابن اثیر و منابع دیگر نقل کرده است.
عبداللّه بن اسعد یافعی (متوفی ۷۶۸)، مورخ
صوفی مسلک یمنی، سالشمار تاریخ اسلام را با نام
مرآة الجنان و عبرة الیقظان از
هجرت پیامبر اکرم تا ۷۵۰ تألیف کرد و به پیوست رویدادها، وفیات مشاهیر را آورد.
منبع اصلی وی در تاریخ و تراجم، کتابهای ذهبی و
ابن خلّکان بوده است.
یافعی نیز مانند
ابن شاکر به اخبار
متصوفه و اشعار توجه نشان داده است.
تأثیر باورهای کلامی بر اندیشه تاریخی را میتوان در
البدایة و النهایة ابوالفدا
اسماعیل بن عمر بن کثیر (متوفی ۷۷۴)، مورخ و
مفسر و محدّث سلفی
دمشق ، مشاهده کرد.
بخش پایانی این کتاب بحثی اعتقادی در باره
معاد و
قیامت ، یا به تعبیر مؤلف «نهایه»، است
که در چاپهای موجود حذف شده است.
ابن کثیر در تدوین کتاب از آثار مورخان پیشین، از
طبری گرفته تا
ذهبی ، استفاده کرده است.
وی گزیدهای از المُقتَفی تألیف استاد خود علم الدین قاسم بن محمد بِرزالی (متوفی ۷۳۹) را که مشتمل بر حوادث ۶۶۵ تا ۷۳۸ بوده، در پایان کتاب خود آورده و شرح حوادث پس از آن را تا زمان خویش ادامه داده است.
ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲) بر البدایة و النهایة
ذیل نوشته است.
نخستین مورخی که مواد تاریخی را در ارتباطی تنگاتنگ با دیگر معارف انسانی مطالعه کرد،
ابن خلدون (متوفی ۸۰۸)، سیاستمدار تونسی و
متفکر بزرگ دنیای اسلام، بود.
وی در العبر و دیوان المُبتدأ و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر که به اختصار
تاریخ نامیده میشود، خود را پیرو روش
مسعودی خوانده است که به ذکر اخبار یک عصر یا گروهی خاص بسنده نکرده، بلکه با نگاهی فراگیر به شرح سرزمینها و نژادها و نسلها و عصرها و ملتها و کشورهای شرق و غرب و مذاهب و آداب و رسوم و مباحث جغرافیایی و دولتها و اقوام و طوایف عرب و غیرعرب پرداخته است.
از نظر
ابن خلدون
تاریخ وسیلهای است که انسان به کمک آن میتواند حوادث نهان را با وقایعِ آشکار، و حال را با گذشته بسنجد و با تعمق در گذشته و تحولات آن، به معیاری حکیمانه برای شناخت و درک درست وضع موجود برسد.
ابن خلدون از چارچوب خشک و سنّتی
وقایعنگاری و ذکر
اخبار تاریخی فراتر رفته و با طرح مباحثی ابتکاری، شالوده علمی نو و مستقل را که خود «علم العمران» نامیده، پیریزی کرده است.
به این منظور «مقدمه» تاریخ خود را به این مباحث و مسائل کلی اختصاص داده و از عوامل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی که به کمک آنها میتوان رویدادهای سیاسی را تحلیل کرد، سخن رانده است.
از اینجاست که تاریخ به عنوان شاخهای علمی مطرح میشود.
در نظر
ابن خلدون تاریخ به ظاهر اخباری است در باره روزگاران و دولتها و ملتهای پیشین و در باطن، علمی است که از طریق تفکر و تحقیق در باره پدیدهها و جستجوی دقیق برای یافتن علل آنها پدید میآید؛ ازینرو تاریخ علمی اصیل و از شاخههای حکمت شمرده میشود.
مقدمه، که مهمترین بخش کتاب است، مشتمل بر مباحث اجتماعی و حاکی از اندیشه تاریخی
ابن خلدون و پیوند فن تاریخ با علم عمران در نگاه اوست؛ ازینرو، برخی
ابن خلدون را پیشاهنگ
جامعه شناسی دانستهاند.
بعضی نیز به جهت آنکه در مقدمه نظریاتی در قوانین کلی حاکم بر جریانهای تاریخ و جامعه مطرح شده، مقدمه را
فلسفه تاریخ خواندهاند.
به این دلیل
ابن خلدون را مبتکر روش و اندیشه تاریخی میدانند و معتقدند که
مورخان مسلمانِ دورههای بعدی، این روش را در پیش نگرفتند.
از دو
سده پیش تاکنون، مقدمه
ابن خلدون موضوع مطالعات و بررسیهای بسیار
خاورشناسان و اندیشمندان
مسلمان قرار گرفته است.
بخشهای دوم و سوم تاریخ
ابن خلدون، پس از مقدمه، یک دوره
تاریخ عمومی است که از پارهای منابع مهم تاریخی
فراهم آمده و مشتمل است بر اخبار
عرب و
قبایل و دولتهای آنان از آغاز آفرینش تا عصر مؤلف، اخبار ملتها و دولتهای مشهور معاصرِ ایشان، اخبار بربر و قبایل آنان و دولتهایی که به ویژه در دیار مغرب و همچنین در شرق پا گرفته بودند.
روش
ابن خلدون در تنظیم مطالب، تلفیقی از تقسیمبندی دودمانی و منطقهای است.
این روش میتواند در درک نظریه
ابن خلدون در باره پیدایی، رشد، ایستایی، انحطاط و سقوط دولتها
راهنما باشد.
از زمان
ابن خلدون به بعد، تاریخنگاری به انحطاط گرایید و مورخی که با تحلیل و نوآوری و روش علمی، در تاریخنگاری تحولی پدید آورد، ظهور نکرد و تکرار و تلخیص آثار پیشین با افزودههایی اغلب در باره حاکمان محلی، چندی دیگر ادامه یافت.
مثلاً
جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (متوفی ۹۱۱) تاریخ الخلفاء را در شرح وقایع از خلافت
ابوبکر تا روزگار خود بر اساس توالی زمانی نوشت که کاری عادی و سطحی است.
حسین بن محمد دیار بَکری (متوفی ۹۶۶) نیز منتخبی از منابع مختلف در الخمیس فی احوال نفس نفیس معروف به
تاریخ الخمیس گرد آورد
که بخش اعظم آن
سیره پیامبر است و ربع پایانی آن، تاریخ اسلام را از خلفای نخست تا وقایع معاصر مؤلف دربردارد.
اخبار الدُّوَل و آثار الاُوَل تألیف
احمد قَرَمانی (متوفی ۱۰۱۹)، مورخ و کاتب دمشقی، پس از شرح مختصری در باره داستان آفرینش و تاریخ کهن، تاریخ دولتهای اسلامی را به طور وسیع تا زمان مؤلف شامل میشود.
مورخ صاحب نام
مصر در
دوره عثمانی ،
ابن ابی السرور بَکری (متوفی ۱۰۶۰)، نیز همچون قرمانی تاریخ عمومی خود،
عیون الاخبار و نُزهة الابصار ، را با داستان آفرینش و تاریخ کهن آغاز کرده و تاریخ اسلام را از سیره پیامبر تا دولتهای ممالیک نوشته است.
شَذَرات الذَهَب فی اخبار مَن ذَهَب تألیف
ابن عِماد (متوفی ۱۰۸۹) شامل تاریخ اسلام تا سال ۱۰۰۰ به صورت سالشمار است، اما ویژگی سرگذشتنامهها، به ویژه تراجم علمای حنبلی، بر آن غالب است.
سِمط النجوم العَوالی فی انباء الاوائل والتوالی اثر
عبدالملک بن حسین عِصامی (متوفی ۱۱۱۱)،
مورخ و
ادیب مکی ، نیز مشتمل بر تاریخ اسلام از آغاز تا پایان
سده یازدهم با عنایت خاص به اخبار و حوادث مکه و
حجاز است.
(۲) امیرحسین آریانپور، «
ابن خلدون پیشاهنگ جامعه شناسی»، سهند، دفتر اول (بهار ۱۳۴۹).
(۳) نزار اباظه و محمدریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، بیروت ۱۹۹۹.
(۴)
ابن ابی الدَّم، التاریخ الاسلامی المعروف باسم التاریخ المظفری، چاپ حامد زیان غانم زیان، قاهره ۱۹۸۹.
(۵)
ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۶)
ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بی تا).
(۷)
ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیّه، چاپ عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره (۱۹۶۳).
(۸)
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۹)
ابن ازرق، تاریخ الفارقی، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۱۰)
ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۱ و ۲، حیدرآباد دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
(۱۱)
ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج ۱، چاپ احمد یوسف نجاتی، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
(۱۲)
ابن حبیب، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۷۶ـ۱۹۸۶.
(۱۳)
ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر بأبناء العمر، ج ۱، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق ۱۳۹۹.
(۱۴)
ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن ۱۳۲۵ـ۱۳۲۷.
(۱۵)
ابن حجر عسقلانی، الدررالکامنة فی اعیان المائة الثامنه، حیدرآباد دکن ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۱۶)
ابن حجر عسقلانی، ذیل الدرر الکامنه، چاپ عدنان درویش، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۷)
ابن خلدون، تاریخ
ابن خلدون.
(۱۸)
ابن خلّکان، وفیات الاعیان وأنباء
أبناء الزمان.
(۱۹)
ابن دیبع، کتاب قُرّة العیون بأخبار الیمن المیمون، چاپ محمد بن علی اکوع، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۲۰)
ابن رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابله، بیروت ۱۳۷۲.
(۲۱)
ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، چاپ ادوارد زاخاو، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۴۷/۱۹۰۴ـ۱۹۴۰، چاپ افست تهران (بی تا).
(۲۲)
ابن سعد: الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۳)
ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
(۲۴)
ابن صقاعی، تالی کتاب وفیات الاعیان، چاپ ژاکلین سوبله، دمشق ۱۹۷۴.
(۲۵)
ابن صیرفی، نزهة النفوس والابدان فی تواریخ الزمان، چاپ حسن حبشی، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۰.
(۲۶)
ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره (۱۳۸۰/۱۹۶۰).
(۲۷)
ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۲۸)
ابن عبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانی یسوعی، بیروت ۱۹۵۸.
(۲۹)
ابن فوطی، تلخیص مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، چاپ مصطفی جواد، دمشق ۱۹۶۲، چاپ محمد عبدالقدوس قاسمی، لاهور ۱۳۵۹/۱۹۴۰.
(۳۰)
ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیه، چاپ حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
(۳۱)
ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۳۲)
ابن قلانسی، تاریخ دمشق، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۳)
ابن کثیر، البدایة و النهایه، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۴)
ابن مجاور، صفة بلادالیمن و مکة و بعض الحجاز، المسماة تاریخ المستبصر، چاپ اسکار لوفگرن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۳۵)
ابن میَسَّر، اخبار مصر، چاپ هانری ماسه، قاهره ۱۹۱۹.
(۳۶)
ابن ندیم، الفهرست.
(۳۷)
ابن واصل، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایّوب، چاپ حنین محمد ربیع، قاهره (۱۹۷۲).
(۳۸)
ابن هشام، خلاصة سیرت رسول اللّه (ص)، تلخیص و انشای شرف الدین محمد بن عبداللّه بن عمر، چاپ اصغر مهدوی و مهدی قمی نژاد، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۹)
ابن هشام، سیرت رسول اللّه ص، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۰)
ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعاء (۱۹۷۹).
(۴۱) اسماعیل بن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابی الفداء، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
(۴۲) ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، قاهره ۱۳۸۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۴۳) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیـّین، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
(۴۴) ابوزرعه دمشقی، تاریخ ابی زرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوچانی، (دمشق، بی تا).
(۴۵) احمد بن عبداللّه ابونعیم، کتاب ذکر اخبار اصبهان، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران (بی تا).
(۴۶) احمد امین، حیاتی، قاهره ۱۹۶۶.
(۴۷) علی بن حسین باخرزی، دمیة القصر و عصرة أهل العصر، چاپ محمد تونجی، ج ۱، دمشق (۱۳۹۱/۱۹۷۱).
(۴۸) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
(۴۹) محمد عبدالمطلب بکاء، مصطفی جواد: حیاته و منزلته العلمیه، بغداد ۱۹۸۹.
(۵۰) رسول جعفریان، منابع تاریخ اسلام، قم ۱۳۷۶ ش.
(۵۱) انور جندی، طه حسین: حیاته و فکره فی ضوءالاسلام، قاهره ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۵۲) حاجی خلیفه.
(۵۳) علی بن ناصر حسینی، کتاب اخبار الدولة السلجوقیه، چاپ محمد اقبال، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۵۴) ساطع حصری، دراسات عن مقدمة
ابن خلدون، (قاهره) ۱۹۵۳.
(۵۵) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الأرض و الأنبیاء علیهم الصلاة والسلام، بیروت: دارمکتبة الحیاه، (بی تا).
(۵۶) علی بن حسن خزرجی، العقود اللؤلؤیّة فی تاریخ الدولة الرسولیه، چاپ محمد بسیونی عسل، چاپ محمد بن علی اکوع، صنعاء ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵۷) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی.
(۵۸) خلیفه بن خیاط، کتاب الطبقات، روایة موسی بن زکریا تستری، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد (۱۹۶۷).
(۵۹) عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأه علم التاریخ عندالعرب، بیروت ۱۹۹۳.
(۶۰) حسین بن محمد دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۶۱) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، السیرة النبویه، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۶۲) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
(۶۳) احمد بن عبداللّه رازی، تاریخ مدینة صنعاء، چاپ حسین بن عبداللّه عمری، صنعاء ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۴) فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۶۵ ش.
(۶۵) زبیر بن بکار، الاخبار الموفقیات، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.
(۶۶) مصعب بن عبداللّه زبیری، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳.
(۶۷) زرکلی.
(۶۸) عباس زریاب خویی، سیرة رسول اللّه، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۶۹) محمد زکی مبارک، جنایة احمد امین علی الادب العربی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۰) جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، چاپ حسین مونس، قاهره: دارالهلال، (بی تا).
(۷۱) سبط
ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
(۷۲) سبط
ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ، چاپ علی سویم، آنکارا ۱۹۶۸.
(۷۳) سبط
ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ، سفر اول، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۷۴) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمَّ التاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۷۵) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۷۶) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره (۱۳۵۴ـ۱۳۵۵).
(۷۷) حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، او، کتاب معرفة علماء اهل جرجان، حیدرآباد دکن ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۷۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، چاپ فیلیپ حتی، نیویورک ۱۹۲۷.
(۷۹) محمد مهدی شمس الدین، حرکت تاریخ از دیدگاه امام علی (ع)، ترجمه محمدرضا ناجی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۸۰) محمدباقر صدر، المدرسة القرآنیه، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۸۱) خلیل بن ایبک صفدی، اعیان العصر و اعوان النصر، چاپ علی ابوزید و دیگران، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
(۸۲) خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، ویسبادن ۱۹۶۲ـ۱۹۷۹.
(۸۳) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۸۴) طبری، تاریخ طبری (بیروت).
(۸۵) طبری، المنتخب من کتاب ذیل المذیل، بیروت (بی تا).
(۸۶) محمد بن حسن طوسی، الفهرست، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۰.
(۸۷) عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد ۱۳۵۳ـ۱۳۷۱/ ۱۹۳۵ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
(۸۸) عباس عزّاوی، التعریف بالمورخین، ج ۱: فی عهد المغول و الترکمان، بغداد ۱۳۷۶/۱۹۵۷.
(۸۹) عامر عقّاد، احمد امین: حیاته و ادبه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۹۰) جواد علی، تاریخ العرب فی الاسلام: السیرة النبویه، بغداد ۱۹۶۱.
(۹۱) جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، مجلة المجمع العلمی العراقی (۱۳۶۹).
(۹۲) جواد علی، «موارد تاریخ المسعودی»، سومر (۱۹۶۴).
(۹۳) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۹۴) محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، چاپ محمد بهجة اثری، (بغداد) ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
(۹۵) عماره بن علی عماره یمنی، تاریخ الیمن المسمَّی المفید فی أخبار صنعاء و زبید، چاپ محمد بن علی اکوع، صنعاء ۱۹۸۵.
(۹۶) محمد عبداللّه عنان، مؤرّخو مصر الاسلامیّة و مصادر التاریخ المصری، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۹۷) عبدالقادر بن شیخ عیدروس، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۹۸) نجم الدین محمد بن محمد غزی، الکواکب السائرة باعیان المئة العاشره، چاپ جبرائیل سلیمان جبور، بیروت ۱۹۷۹.
(۹۹) نجم الدین محمد بن محمد غزی، لطف السمر و قطب الثمر: من تراجم اعیان الطبقه الأولی من القرن الحادی عشر، چاپ محمود شیخ، دمشق: وزارة الثقافة و الارشاد القومی، (بی تا).
(۱۰۰) محمد بن احمد فاسی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، چاپ محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۱۰۱) یوسف بن سفیان فسوی، المعرفة والتاریخ، چاپ خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۱۰۲) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۱۰۳) احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
(۱۰۴) احمد بن علی قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۰۵) محمد کردعلی، خطط الشام، بیروت ۱۳۸۹ـ۱۳۹۲/۱۹۶۹ـ۱۹۷۲.
(۱۰۶) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لعصر القاهره، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
(۱۰۷) محمدامین بن فضل اللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۱۰۸) محمد بدری فهد، شیخ الاخباریین ابوالحسن مدائنی، نجف ۱۹۷۵.
(۱۰۹) محمدخلیل بن علی مرادی، سِلک الدُرر فی اعیان القرن الثانی عشر، بولاق ۱۲۹۱ـ۱۳۰۱، چاپ افست بغداد (بی تا).
(۱۱۰) محمد بن محمد مراکشی، الذیل والتکملة لکتابی الموصل و الصلة، سفر پنجم، قسم ۱، چاپ احسان عباس، بیروت (۱۹۶۵).
(۱۱۱) یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
(۱۱۲) محمد بن عبیداللّه مُسَبّحی، اخبار مصر، چاپ ایمن فؤاد سید و تیاری بیانکی، قاهره ۱۹۷۸.
(۱۱۳) مسعودی، تنبیه.
(۱۱۴) مسعودی، مروج الذهب (بیروت).
(۱۱۵) شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المورخون، بیروت ۱۹۸۳.
(۱۱۶) مرتضی مطهری، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی: جامعه و تاریخ، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۱۷) مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۱۱۸) احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، چاپ جمال الدین شیّال، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۱۹) احمد بن علی مقریزی، دُرر العقود الفریدة فی تراجم الاعیان المفیدة، چاپ عدنان درویش و محمد مصری، دمشق ۱۹۹۵.
(۱۲۰) احمد بن علی مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۲۱) محسن مهدی، فلسفه تاریخ
ابن خلدون، ترجمه مجید مسعودی، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۲۲) عبدالجبار ناجی، اسهامات مؤرخی البصرة فی الکتابة التاریخیة حتی القرن الرابع الهجری، بغداد ۱۹۹۰.
(۱۲۳) محمدرضا ناجی، تاریخ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۲۴) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۱۲۵) نعمان بن محمد، کتاب معدن الجواهر بتاریخ البصرة و الجزائر، چاپ محمد حمیداللّه، اسلام آباد ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۱۲۶) یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، مصر: ادارة الطباعة المنیریة، (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۱۲۷) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳ـ۱۹۵۵).
(۱۲۸) محمد بن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱.
(۱۲۹) عبداللّه بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، چاپ خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۳۰) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
(۱۳۱) محمد بن حاتم یامی همدانی، السمط الغالی الثمن فی اخبار الملوک من الغزّ بالیمن، چاپ رکس سمث، لندن ۱۹۷۴.
(۱۳۲) یعقوبی، تاریخ یعقوبی.
(۱۳۳) عبدالباقی بن عبدالمجید یمانی، بهجة الزّمن فی تاریخ الیمن، چاپ عبداللّه محمد حبشی و محمد احمد سنبانی، صنعاء ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۳۴) دانشنامه اسلام؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۳۰۵۶.