• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ذو القرنین (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ذو القرنین: (يَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ)
ذو القرنین در این که ذو القرنین که در قرآن مجید آمده از نظر تاریخی چه کسی بوده است و بر کدام‌یک از مردان معروف تاریخ منطبق می‌شود؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است. نظریات مختلفی در این زمینه ابراز شده که مهم‌ترین آنها سه نظریه است:
• بعضی معتقدند او کسی جز «اسکندر مقدونی» نیست.
• جمعی از مورخان معتقدند ذو القرنین یکی از پادشاهان یمن بوده است.
ذو القرنین همان «کورش کبیر» پادشاه هخامنشی است.


به موردی از کاربرد ذو القرنین در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - ذو القرنین (آیه ۸۳ سوره کهف)

(وَ يَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا.) (و از تو درباره «ذوالقرنين» مى‌پرسند؛ بگو: «بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم كرد.»)

۱.۲ - ذو القرنین در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: يعنى از تو از وضع ذو القرنين مى‌پرسند. چون اگر مقصود معرفى شخص او بود جا داشت در جواب اسمش را معرفى كند و به ذكر لقبش كه همان ذو القرنين است اكتفاء ننمايد.
پس معلوم مى‌شود سائل از سرگذشت او پرسش نموده و كلمه ذكر در پاسخ بزودى ذكرى از او را براى شما مى‌خوانم يا مصدر به معناى مفعول است و معنايش اين است كه بگو به زودى از سرگذشت ذو القرنين مقدارى مذكور را مى‌خوانم ، و يا مراد از ذكر قرآن است كه در خود قرآن موارد زيادى به همين معنا آمده است، و در نتيجه معنايش چنين مى‌شود بگو به زودى از او، يعنى از ذو القرنين، و يا از خدای تعالی قرآنى كه همان آيات بعدى است مى‌خوانم . و معناى دومى روشن‌تر است.

۱.۳ - ذو القرنین در تفسیر نمونه

در تفسیر نمونه آمده است: در این که ذو القرنین که در قرآن مجید آمده از نظر تاریخی چه کسی بوده است و بر کدام‌یک از مردان معروف تاریخ منطبق می‌شود؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است، نظریات مختلفی در این زمینه ابراز شده که مهم‌ترین آنها سه نظریه است:

۱.۳.۱ - اسکندر مقدونی

بعضی معتقدند او کسی جز «اسکندر مقدونی» نیست، لذا بعضی او را به نام اسکندر ذو القرنین می‌خوانند و معتقدند که او بعد از مرگ پدرش بر کشورهای روم و مغرب و مصر تسلط یافت و شهر اسکندریه را بنا کرد، سپس شام و بیت المقدس را در زیر سیطرۀ خود گرفت و از آنجا به ارمنستان رفت، عراق و ایران را فتح کرد سپس قصد «هند» و «چین» کرد و از آنجا به خراسان بازگشت شهرهای فراوانی بنا نهاد و به عراق آمد و بعد از آن در شهر «زور» بیمار شد و از دنیا رفت و به گفته بعضی بیش از ۳۶ سال عمر نکرد، جسد او را به اسکندریه بردند و در آنجا دفن کردند.

۱.۳.۲ - پادشاه یمن

جمعی از مورخان معتقدند ذو القرنین یکی از پادشاهان «یمن» بوده است، از جمله «اصمعی» در تاریخ عرب قبل از اسلام و «ابن هشام» در تاریخ معروف خود به نام «سیره» و «ابو ریحان بیرونی» در «الآثار الباقیة» را می‌توان نام برد که از این نظریّه دفاع کرده‌اند، حتی در اشعار «حمیری‌ها» که از اقوام یمن بودند، و بعضی از شعرای جاهلیت اشعاری دیده می‌شود که در آنها به وجود «ذو القرنین» افتخار کرده‌اند.
طبق این فرضیه، سدّی را که ذو القرنین ساخته همان سدّ معروف «مارب» است.

۱.۳.۳ - کورش کبیر

سومین نظریه که ضمناً جدیدترین آنها محسوب می‌شود همان است که دانشمند معروف اسلامی «ابو الکلام آزاد» که روزی وزیر فرهنگ کشور هند بود، در کتاب محققانه‌ای که در این زمینه نگاشته، آمده است.
طبق این نظریه ذو القرنین همان «کورش کبیر» پادشاه هخامنشی است.
از آنجا که نظریه اول و دوم تقریباً هیچ مدرک قابل ملاحظۀ تاریخی ندارد و از آن گذشته، نه اسکندر مقدونی دارای صفاتی است که قرآن برای ذو القرنین شمرده و نه هیچ‌یک از پادشاهان یمن.
بعلاوه اسکندر مقدونی، سدّ معروفی نساخته، اما «سدّ مارب» در یمن، سدّی است که با هیچ‌یک از صفاتی که قرآن برای سدّ ذو القرنین ذکر کرده است تطبیق نمی‌کند، زیرا سدّ ذوالقرنین طبق گفتۀ قرآن از آهن و مس ساخته شده بود و برای جلوگیری از اقوام وحشی بوده، در حالی که سدّ مارب از مصالح معمولی و به منظور جمع‌آوری آب و جلوگیری از طغیان سیلاب‌ها ساخته شده بود که شرح آن را قرآن در سوره سبا بیان کرده است.
به همین دلیل بحث را بیشتر روی نظریّۀ سوم متمرکز می‌کنیم و در این جا لازم می‌دانیم به چند امر دقیقاً توجه شود:
نخستین مطلبی که در این جا جلب توجه می‌کند این است که «ذو القرنین» (صاحب دو قرن) چرا به این نام نامیده شده است؟ بعضی معتقدند این نام‌گذاری به خاطر آن است که او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می‌کند. بعضی دیگر معتقدند که این نام به خاطر این بود که دو قرن زندگی یا حکومت کرد و در این که مقدار قرن چه‌ اندازه است نیز نظریات متفاوتی دارند. بعضی می‌گویند در دو طرف سر او برآمدگی مخصوصی بود و به خاطر آن به ذو القرنین معروف شد. و بالاخره بعضی بر این عقیده‌اند که تاج مخصوص او دارای دو شاخک بود و عقاید دیگری که نقل همۀ آنها به طول می‌انجامد. از قرآن مجید بخوبی استفاده می‌شود که ذو القرنین دارای صفات ممتازی بود:
• خداوند اسباب پیروزی‌ها را در اختیار او قرار داد.
• او سه لشکرکشی مهم داشت: نخست به غرب، سپس به شرق و سرانجام به منطقه‌ای که در آنجا یک تنگه کوهستانی وجود داشته، و در هریک از این سفرها با اقوامی برخورد کرده است.
• او مرد مؤمن و موحّد و مهربانی بود و از طریق عدل و داد منحرف نمی‌شد و به‌همین‌جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود، او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت.
• او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.
• او سازندۀ یکی از مهم‌ترین و نیرومندترین سدهاست، سدّی که در آن به جای آجر و سنگ، از آهن و مس استفاده شد (و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به کار رفته باشد تحت الشعاع این فلزات بود) و هدف او از ساختن این سدّ کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است.
• او کسی بوده که قبل از نزول قرآن نامش در میان جمعی از مردم شهرت داشت و لذا قریش و یهود از پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دربارۀ او سؤال کردند، چنان که قرآن می‌گوید: (یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ) «از تو دربارۀ ذو القرنین سؤال می‌کنند»، اما از قرآن چیزی که صریحاً دلالت کند او پیامبر بوده استفاده نمی‌شود هرچند تعبیراتی در قرآن هست که اشعار به این معنا دارد و از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان (علیه‌السّلام) نقل شده نیز می‌خوانیم: «او پیامبر نبوده، بلکه بندۀ صالحی بوده است.»

۱. کهف/سوره۱۸، آیه۸۳.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۴۲.    
۳. کهف/سوره۱۸، آیه۸۳.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۲.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج، ص.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۵۹.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۱۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۵۶.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۴۲.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ذو القرنین»، ج۲، ص۱۰۴.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره کهف | لغات قرآن




جعبه ابزار