دَعواهُم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَعواهُم:
(دَعْواهُمْ فيها سُبْحانكَ) دَعواهُم چنانکه
راغب در
مفردات مىگويد به معنى «ادّعا» است و «ادّعا» اين است كه كسى چيزى را از خودش بداند و «دعوى» ممكن است اسم باشد.
قاموس مىگويد ظاهراً مراد همان «خواندن و ندا» است.
اين كلمه بهصورت «دَعْواهُم» چهار مرتبه در
قرآن مجید آمده است و آيه مورد بحث به گفتار و دعاى بهشتيان اشاره مىكند. بهشتيان اين سخنان را در حالى مىگويند كه آنها در محيطى مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر مىبرند و جالب توجه اين كه در آيه مورد بحث اشاره به سه حالت و يا سه نعمت و لذت بزرگ بهشتيان شده است: حالت نخست توجه به ذات پاک پروردگار و لذتى كه از اين توجه به آنها دست مىدهد كه قابل مقايسه با هيچ لذتى نيست. حالت دوم لذتى است كه بر اثر تماس داشتن با مومنان ديگر در آن محيط پر از صلح و تفاهم پيدا مىشود كه بعد از لذت توجه به خدا از همه چيز برتر است. حالت سوم لذتى است كه از انواع نعمتهاى بهشتى به آنها دست مىدهد و باز آنها را متوجه به خدا مىسازد و حمد و سپاس او را مىگويند.
به موردی از کاربرد دَعواهُم در قرآن، اشاره میشود:
(دَعْوَاهُمْ فيها سُبْحانكَ اللَّهُمَّ وَ تَحيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) «گفتار (و دعاى) آنها در
بهشت اين است كه خداوندا! منزهى تو و تحيّت آنها سلام و آخرين سخنشان حمد مخصوص پروردگار عالميان است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(دَعْوَاهُمْ فيها سُبْحانكَ اللَّهُمَّ)، یعنی دعوايشان در آن بهشتها همه اين است كه بارالها تو را تسبيح مىگویيم و گفتيم كه در اين جمله
خدا را از هر نقص و حاجت و شريكى منزه مىدارند و اين گفتارشان بر وجه حضور است، يعنى خدا را حاضر مىبينند و تسبيحش مىگويند، چون اولياى خدا از پروردگار خود محجوب نيستند،
(وَ تَحيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ) و در آنجا درودشان به يكديگر سلام است، كه اين ملاقات را به نشانه امنيت مطلق نامگذارى كردن است، گو اينكه در دنيا نيز يكديگر را به كلمه سلام تحيت مىگويند، وليكن سلام در دنيا علامت امنيت نسبى و امنيتى اندک است، اما در بهشت علامت امنيت مطلق است،
(وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) آخرين مرحله كمال علم اهل بهشت به اينجا منتهى مىشود كه خدا را بعد از تسبيح و تنزيه
ثنا گويند.
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «دَعواهُم»، ج۲، ص۳۹-۴۰.