دولت مرابطین شمال آفریقا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در نیمه دوم قرن پنجم هجری در شمال
آفریقا و
اندلس دولتی بنام «
مرابطین» ظهور کرد. در قرن سوم هجری به
اسلام ایمان آوردند که هدف آنان گسترش اسلام و
جنگ با
کفار بود. دولت مرابطین کمتر از یک قرن در
مغرب و اندلس دوام آورد و در کنار
فساد اقتصادی و رفاهزدگی، اتخاذ
سیاست نادرست مذهبی و فرهنگی یکی از عوامل سقوط آنان به شمار میآید. در ۵۴۱ ه.ق. توسط پیروان
ابن تومرت سقوط کردند.
در نیمه دوم قرن پنجم هجری در شمال
آفریقا و
اندلس دولتی بنام «
مرابطین» ظهور کرد. مرابطین متشکل از شعبههایی از قبایل «
صنهاجه» از بزرگترین
قبایل بربر آفریقا بودند و به «
ملثمین» یعنی نقابداران نیز معروف بودند.
در وجه تسمیه آنان به ملثمین "
ابنخلدون" میگوید چون نقاب بر چهره میانداختند بدین نام خوانده شدند.
و برخی دیگر معتقدند هنگامی که آنان به
اسلام ایمان آوردند به علت اینکه در اقلیت بودند ناچار بر فرار شدند و برای در امان بودن از دست
کافران نقاب میزدند
و اسلام آوردن آنان در قرن سوم هجری بوده است. آنان در جنوب
مغربالاقصی، پس از اسلام آوردن، با طعام اندک و پوشاک ضخیم و خشن که نشان پارسیان بود به گسترش اسلام و
جنگ با
کفار پرداختند. هدف آنان عبارت بود از بازگشت به
عقاید اسلام بدوی، همراه با اصلاحات اجتماعی و خراجهایی که بوسیله حکومتهای معاصر تحمیل شده بود. بنیانگذاران این
نهضت در آغاز کار توفیق چندانی بدست نیاوردند و ناچار به
خانقاه مستحکمی در یک جزیره در رودخانه
سنگال عقبنشینی کردند؛ چون لفظ عربی که برای اینگونه خانقاه معمول بود «رباط» نام داشت، آنها «المرابطین» خوانده شدند.
آغاز حرکت سیاسی مذهبی آنان توسط فردی بنام "
محمد یتفاوت" برمیگردد که همه قبایل را متحد ساخت. داماد او بنام "
یحیی بن ابراهیم کدالی" فعالیتهای او را ادامه داد و به
تبلیغ احکام اسلام در بین قبیله خود پرداخت. وی از
فقیه جوانی به نام "
عبدالله بن یاسمین" کمک گرفت و برای او رباطی ساخت، تا در آن جا به تبلیغ و
هدایت افراد این قبایل بپردازد. بعد از مدتی گروهی شکل گرفت، که از هر حیث به عبدالله سر سپرده بودند.
اتخاذ سایت رباطها، در حقیت نوعی حرکت تعصبآمیز سیاسی عقیدتی بود که از سوی "یحیی بن ابراهیم" و "عبدالله بن یاسین" برای پاسداری از «
فقه مالکی» شکل گرفت.
مؤسس اصلی دولت مرابطین فردی بنام "یوسف بن تاشفین"
بود. وی شهر «مراکش» را در ۱۰۶۲ ه.ق. بنیاد کرد و در حدود ۱۰۸۲ ه.ق. تمام سرزمین کنونی مراکش و
الجزیره را تصرف کرد.
دستههای دیگری از مرابطین نیز به طرف جنوب به حرکت درآمدند تا اسلام را در بین سپاهیان غربی انتشار دهند. یوسف برای به ثبت رساندن مشروعیت
خلافت خود یکی را نزد "
المستظهر بالله" فرزند "
المقتدی"
خلیفه عباسی رساند و آن پیک همراه منشور امارت یوسف که توسط خلیفه صادر شده بود، بازگشت. خلیفه در این فرمان او را بر همه سرزمینهایی که به تصرف درآورده بود، امارت داد.
"
امام غزالی" نیز فتوایی بدین مضمون صادر کرد:
«یوسف در اظهار شعار
امامت خلیفه
المستظهر بر حق است و این بر هر پادشاهی که به یکی از اقطار مسلمانان مستولی شود،
واجب است و چون آن پادشاه که مشمول حکم خلافت است به شعار خلافت عباسی ندا در داد،
اطاعت او بر همه رعایا و روسا واجب است و مخالفت با او مخالفت با
امام است و هر که تمرد کند و
عصیان ورزد
حکم او حکم یاغی است و
حق امیر است که او را به نیروی شمشیر از تمرد و عصیان باز دارد.»
یوسف بن تاشفین پس از آنکه جایگاه خود را در شمال آفریقا محکم کرد و بسیاری از قبایل از او پیروی کردند، تصمیم گرفت پایتختی بنا کند و آن شهر «مراکش» بود در غرب «فاس» و در وسط صحرای آفریقا که راه مهم تجاری میان شمال و جنوب محسوب میشود.
از مهمترین اقدامات یوسف بن تاشقین، بنیانگذار مرابطین، پیشوایی او به آن سوی آبها و فتح «اندلس» بود. برخی از امیران
مسلمان اندلس که از فشار "
اکفونس"
پادشاه قشتاله برای اخذ
جزیه به تنگ آمده بودند نامهای به امیر مرابطین نوشتند و از او تقاضای کمک کردند. یوسف با مشورت فقهای مغرب به آن سوی آب شتافت و نزدیک «
جبل الطارق» فرو آمد و جنگ مهم «
زلاقه» را آغاز کرد.
نبرد زلاقه یکی از نبردهای مهم اسلام است، بر ضد
مسیحیت؛ شاید بتوان برخورد اسلام و مسیحیت را در دشت زلاقه یکی از مرحلههای جنگهای صلیبی تلقی کرد. نبرد زلاقه با شکست پادشاه قشتاله و پیروزی مرابطون و همپیمانانشان پایان یافت.
از نتایج عملی این نبرد این بود که روح
اعتماد بار دیگر در پیکر مسلمانان دمیده شد و نیروهای شکست خورده مسلمان که مدتها بود،
امید پیروزی را از دست داده بودند، دوباره طعم پیروزی را احساس کردند.
در دشتهای زلاقه اسلام دوباره احیاء شد و اسلام در
اسپانیا زندگی تازهای یافت که تا چهار قرن دیگر نیز توانست به حیات خود ادامه دهد. پس از تصرف آن مناطق توسط یوسف اندلس به مدت صد و پنجاه سال بصورت یکی از ایالتهای مغرب درآمد.
مرابطین معتقد بودند با توجه به اصل «ضرورت تبعیت از
حکومت وقت نزد
اشعریها» و منشوری که غزالی در تائید دولت مرابطین صادر کرده بود، آنان که مانند،
شیعیان این دولت را نپسندند، خونشان
مباح است.
رابطه سیاسی مرابطین با
دولت فاطمی رابطهای خصمانه و کینهتوازنه بود، هر چند "بدر جمالی" در پی دلجویی و برقراری رابطه با آنان بود؛ اما مرابطین نپذیرفتند. حتی برای اینکه حاجیان در مسیر سفر
حج از مصر عبور نکنند و تحت تاثیر دعوت فاطمیان قرار نگیرند، مسیر کاروان حج مغربیان را از صحرای آفریقا به
سودان و پس دریای سرخ تغییر میدادند.
پس از
مرگ یوسف بن تاشفین در ۵۰۰ هـ.ق. فرزندش "علی بن یوسف" به حکومت رسید. در زمان او حرکتهای اجتماعی ضد حکومت زیاد بود. در آن دوران در شمال آفریقا دو
نهضت مهم رخ داد: یکی جنبش مردم فاس در سال اول حکومت علی و دیگری جنبش "
ابن تومرت مغربی". جنبش فاس علیه علی بن یوسف به رهبری "
یحیی بن ابوبکر" برادرزاده علی صورت گرفت.
او که در زمان پدر بزرگش به امیری فاس منصوب شده بود،
بیعت عمویش را نپذیرفت؛ چون خود را برای اداره حکومت برتر از او میدانست.
در این جنبش برخی از فقیهان و بزرگان فاس با یحیی همراه بودند؛ ولی نهایتاً علی بر او پیروز شد و یحیی سرانجام در
حبس مرد.
شورش "ابن تومرت" که بعدها زمینهساز بروز انقلابی وسیع و فروپاشی دولت مرابطین شد، متایی ایدئولوژیک در اعتراض به تعاریف موجود در فقه مالکی در مورد برخی از ارکان دین، مانند؛ توحید و گسترش فساد و فحشاء صورت گرفت که پس از سالهای متمادی زمینههای سقوط دولت مرابطین را فراهم کرد.
دولت مرابطین در عصر "علی بن یوسف" به اوج خود رسید و اگر چه این دولت بر پایه دعوت دینی شکل گرفته بود به دنبال گسترش فتوحات دراندلس و افزایش نیروی جنگی کمکم ماهیتی نظامی پیدا کرد. این بنیه نظامی که در آغاز عامل تشکیل امپراتوری بزرگ مرابطین و مبنای قدرت آن محسوب میشد با گرایش امیران و فرماندهان به زرق و برق دنیوی خصوصاً دراندلس ضعیف شد و زمینه سقوط
دولت موحدین را فراهم آورد.
از نظر تقسیمات اداری حوزه مرابطین به دو ولایت بزرگ یعنی اندلس و مغرب تقسیم میشد و این دو بخش هر یک به چند استان کوچکتر تقسیم میَشدند. به جهت اقتصادی دوران مرابطین عصر شکوفایی اقتصادی است. این دولت به توسعه راههای تجاری توجه خاصی نشان داد و صنایع و بازرگانی به این دلیل توسعه پیدا کرد و مبادله کالا میان شمال آفریقا و اندلس شدت گرفت.
طلا و
پنبه و
حنا و
صمغ از «
سجلماسه» به اندلس و نیشکر و
انجیر از اندلس به شمال آفریقا وارد میشد.
رونق اقتصادی موجب شد تا در عصر یوسف بن تاشفین و فرزندش علی چندین ضرابخانه در شمال آفریقا تاسیس شود و پول مرابطین در جهان شهرت پیدا کرد.
از نظر اجتماعی زمانی که بربرها بهاندلس آمدند و با ملیت اقلیتهای مذهبی آن مناطق روبرو شدند، کمکم به
فساد گرائیدند.
توسعه اقتصادی و
ثروت تعدادی از مردم و حاکمان موجب شد تا سطح
زندگی اجتماعی مردم تغییر کند و تبعات منفی یک
جامعه رفاهزده در میان آنان آشکار شود. گسترش
ادوات موسیقی و
آلات لهو و لعب، اشرافیگری و تنوع در
لباس و غذا و
بردهداری از مظاهر این رفاهزدگی محسوب میشود.
از جهت فکری و فرهنگی دولت مرابطین کارنامه درخشانی ندارد. حاکمیت فقه مالکی و مخالفت شدید با افکار و عقاید دیگر و مخالفت با
فلسفه و
کلام از ویژگیهای این دوران است که حدود صد سال به طول انجامید.
نفوذ فقهای مالکی در دولت مرابطین بسیار زیاد بود و آنان از ارکان مشروعیت حکومت محسوب میشدند. قاضی قرطبه: "ابوعبدالله محمد بن حمدون" پیشوای مخالفت با علم کلام بود و به دستور او در سال ۵۰۵ ه.ق. «
کتاب احیاء علوم الدین غزالی» طی مراسمی در صحن
جامع قرطبه سوزانده شد. ابن تاشفین جریان کتابسوزی فلسفه و
علوم عقلی را که دراندلس نزد
عوام و
خواص معمول بود را دوباره احیاء کرد و حامیان فلسفه را
پست و خوار نمود.
مراکشی (م ۶۴۷هـ) مینویسد: مردم در این زمان هر کس را که به علم کلام مشغول بود،
تکفیر میکردند. فقهای مالکی نیز کلام را نوعی
بدعت در
دین به حساب میآوردند و فقط
علم فروع را مجاز میشمردند. سرانجام حاکمیت بیش از حد فقهای مالکی بر دولت مرابطی منجر به سرکوب جریان
اندیشه کلامی و
فلسفی در مغرب واندلس شد و اندیشهها و
کتب کلامی و
فلسفی مطرود اعلام شد. کتاب سوزی آثار غزالی نشان میدهد که مرابطین علیرغم پیشرفتهای سیاسی در اتحاد میان مغرب واندلس، از لحاظ فکری شکست خورده بودند.
در هر حال دولت مرابطین کمتر از یک قرن در مغرب و اندلس دوام آورد و در کنار
فساد اقتصادی و رفاهزدگی، اتخاذ
سیاست نادرست مذهبی و فرهنگی یکی از عوامل سقوط آنان به شمار میآید. گسترش عقیده
تشبیه و
تجسیم زمینه خروج ابن تومرت و
قیام او برای براندازی آنان را بعنوان فقیهی که بر مشروعیت آنان واندیشههایشان معترض است فراهم آورد و مرابطین در ۵۴۱ ه.ق. توسط پیروان ابن تومرت سقوط کردند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «دولت مرابطین شمال آفریقا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱۹.