دنیاگرایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دنیا گرایی یکی از ردائل اخلاقی بلکه سرچشمه رذائل اخلاقی هست که در این مقاله به بعضی از ابعاد این موضوع پرداخته می شود.
دنیا از «دنی» گرفته شده و به معنای
پستی و نزدیک بودن می باشد.
در مورد
دنیا تعریف های گوناگونی ارائه شده است.
در
قرآن کریم، گاه
دنیا مورد
مذمت قرار گرفته و گاه از
دنیا به
نیکی یاد شده است.
سرّ این
مدح و
ذم را نه در
دنیا که در بیرون از
دنیا باید جست.
با مطالعة
آیات قرآن کریم به این نکته دست پیدا می کنیم که
دنیا به خودی خود، از جهت انتساب به حضرت حق، سراسر
حق است و
باطل و پستی در آن راه ندارد، بنابراین
مذموم نیست؛ اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نگرش و استفادة
انسان، گاه
ممدوح (دنیاداری) و گاه
مذموم (دنیاگرایی) است.
به دیگر سخن،
دنیا مجموعه ای از
مادیات، نوع
نگرش و نحوة بهره گیری از این مادیات است که انسان از بدو
تولد تا زمان
مرگ با آنها سر و کار دارد. روشن است که این تعریف، جامعِ
دنیای ممدوح و
مذموم است.
دنیای ممدوح یعنی همان «دنیاداری» و
دنیای مذموم همان «دنیاگرایی» هست.
در زبان
عرفی مردم نیز، همین معنا مراد است.
در قرآن کریم نیز،
دنیا به همان تلقی عرفی و زبانی مردم
اطلاق شده است، با این تفاوت که
دنیای مذموم و ممدوح با توجه به سیاق
آیات کاملاً قابل تشخیص است.
در
قرآن کریم،
دنیا در سیاق
ذم، یا به تعبیر دیگر «دنیاگرایی»، گاه به مصادیقِ
مادی، مانند
شهوت های جنسی،
فرزندان،
طلا و
نقره،
اسب،
دام و
کشتزار تعریف شده است که
انسان دلبسته و وابسته به آنهاست؛ (زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِک مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا... ).
و گاه به نگرش های مادی گرایانه و نحوة بهره گیری از این مصادیقِ مادی، مانند
لعب،
لهو، مدپرستی،
تجمل گرایی،
فخر فروشی،
ثروت اندوزی و
قدرت طلبی توجه داده شده است که انسان به جای استفاده از مادیات در جهت نزدیکی به
خداوند، از آنها در جهت دوری از خداوند سود جسته است؛ (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَینَکمْ وَتَکاثُرٌ فِی الأمْوَالِ وَالأوْلادِ...).
نتیجه آنکه
دنیا، پیوستاری است که در یک سوی آن، «دنیاگرایی» و در سوی دیگر آن، «دنیاداری» است. در طرف «دنیاداری»، خداوند است و در طرف «دنیاگرایی»، غیر خداوند.
از همین جا می توان به تعریف دقیق تری از
دنیا دست پیدا کرد که نتیجة کوشش ها و باریک بینی های
عارفان است.
عارفان معتقدند هر آنچه غیر خداست، دنیاست. بر این اساس حتی
عبادتی که برای غیر
خدا باشد، دنیاست. نیز این نکته را بیفزاییم که «دنیاداری» با «دنیاگرایی» قابل جمع نیست، اما می تواند در پیوستاری از شدت و ضعف قرار بگیرد.
امام خمینی علامت دنیاگرایی را
حب نفس میداند و معتقد است انسان مولود همین عالم طبیعت و
دنیا است و به همین سبب محبت این
دنیا از همان آغاز در قلبش قرار داده شده و هرچه رشد میکند و بیشتر با لذتهای
دنیا آشنا میشود این محبت در دلش بیشتر میشود. به اعتقاد امام خمینی از ویژگیهای فطری قلب انسان، این است که آنچه مطلوب و مقصود قلب باشد به آن علاقه و محبت مییابد.
پس نفس انسان هر بهره و استفادهای که از
دنیا میبرد، در قلبش اثر میگذارد و سبب تعلق او به
دنیا میشود و هر چه بهرهها و لذتهای او از
دنیا بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر متاثر میباشد و تعلق و محبتش به
دنیا و دنیاگرایی بیشتر میشود، تا آنجا که تمام توجه قلبش به
دنیا میشود.
به اعتقاد ایشان، دنیاگرایی و محبت به
دنیا سرآغاز تمام خطاها و بزرگترین حجاب¬ها-ست.
حب
دنیا و دنیاگرایی، مانع انسان در هر مقصد و مقصود دینی است، ازآنجاکه در
فطرت انسان جز حبّ حقتعالی که کمال مطلق است، چیز دیگر نیست، وقتی این محبت با محب
دنیا و دنیاگرایی آمیخته شود، صفحه قلب را زنگار میگیرد و در نتیجه قلب، حقایق را آنگونه که هست نشان میدهد.
ازاینرو تعلقات
دنیا و دنیاگرایی سبب حجاب و پرده میان قلب و تجلیات حقتعالی میشود و هرچه تعلقات بیشتر باشد حجاب غلیظتر و زدودن آن دشوارتر است.
امام خمینی اموری مانند ستم و غارت و فساد و گرایش به مذاهب باطل را از آثار حب
دنیا میداند و معتقد است فضیلتهایی چون: عدالت، شجاعت و عزتنفس، عفت و سخاوت با دنیاگرایی جمع نمیشود. ایشان، از جمله علامات دنیاگرایی را، تقویت جنبههای حیوانی و طبیعی در وجود انسان، غفلت از خداوند، ضعف اراده، بستهشدن چشم و گوش از درک حقایق، کشیدهشدن بهسوی محرمات، قساوت قلب، پریشانی و سلب آرامش و فقر و ذلت درونی میداند.
شاخص های «دنیاگرایی»
۱.
توحید:
انکار خدا،
شرک به
خدا،
غفلت از خدا،
احساس بی نیازی نسبت به خدا.
۲.
نبوت:
انکار و یا
تحریف دین و
وحی،
استفاده ابزاری از
دین،
مبارزه و
مجادله و
استهزای دین و وحی،
دین فروشی،
انکار و یا دشمنی با
پیامبر.
۳.
معاد:
انکار
آخرت و معاد،
تردید در آخرت و معاد،
غفلت از آخرت،
ترجیح
دنیا بر
آخرت.
۴.
اقتصاد:
حرص و
رقابت در انباشت
ثروت،
تحصیل ثروت
نامشروع،
کاخ سازی،
بخل،
عدم
انفاق و
احسان،
تجمل گرایی،
فریفته شدن به
مال دنیا،
تحریک مردم به «دنیاگرایی».
۵.
اجتماع:
بی توجهی به
بینوایان و
یتیمان،
اصطکاک و ستیز با
جامعه،
فخر فروشی،
دون همتی و خواری،
پیمان شکنی،
تمسخر و
تحقیر مؤمنان.
۶.
سیاست:
ترک و یا
سستی و فرار از
جهاد،
تمایل به
سازش با دشمنان،
خود کامگی و
استبداد،
ستمگری،
از
حزب شیطان بودن،
۷.
فرهنگ:
الف)
دانش:
دانش تک بعدی و یک ساحتی،
خرافه گرایی،
تقلید گرایی،
کوتاه نگری و عدم
دور اندیشی،
ظاهرگرایی،
عدم
پند پذیری.
ب) معنای
زندگی:
احساس کاذب جاودانگی در
دنیا،
اصیل دانستن
دنیا،
غفلت از مرگ،
محرومیت از
یقین،
محرومیت از
هدایت،
آرزو طلبی،
خوش گذرانی و
عشرت طلبی.
ج)
شخصیت:
زن گرا،
فرزند گرا،
هوا پرست،
فساد انگیز،
تجاوزگر،
طغیان گر،
خود خواه،
لجوج،
ناسپاس.
•
دانشنامه موضوعی قرآن • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.