دعای امام حسین در شهادت عبدالله بن حسن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دعای امام حسین در شهادت عبدالله بن حسن، از مباحث مرتبط به دعاهای
امام حسین (علیهالسلام) در
روز عاشورا است.
عبدالله بن حسن (علیهالسّلام) یکی از فرزندان
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) بود که در کربلا به
شهادت رسید. امام حسین (علیهالسلام) بر بالین ایشان دست به دعا برداشتند.
عبدالله بن الحسن (علیهالسّلام) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت
امام حسین (علیهالسّلام) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. عبدالله بن حسن بن علی (علیهالسّلام)، نوجوان ۱۱ ساله، فرزند
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) که
روز عاشورا، وقتی دید سیدالشهداء بر زمین افتاده است، برای دفاع از عمو به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش به شهادت رسید.
بنابر گزارش منابع کهن و مقاتل، در واپسین لحظات حیات شریف
سید الشهداء (علیهالسّلام)، سپاه
کوفه امام (علیهالسّلام) را محاصره کرد، در حالیکه امام (علیهالسّلام) دیگر توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاده بود. در این هنگام ندای امام حسین (علیهالسّلام) به آسمان برخاست و سر به جانب
آسمان بلند کرد و نیایشگرانه گفت: خدایا، تو خود میدانی که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را میکشند.... آن تبهکاران سنگدل اندکی درنگ کردند و دگر باره بر امام (علیهالسّلام) هجوم بردند. در این هنگام عبدالله بن حسن (علیهالسّلام) که هنوز به
حد بلوغ نرسیده بود خیمهگاه را ترک کرده، شتابان به سوی امام (علیهالسّلام) دوید، حضرت امام حسین (علیهالسّلام) با دیدن او خطاب به خواهرش
زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: «خواهرم این کودک را نگهدار.» زینب کبری (سلاماللهعلیها) خود را به کودک رساند و سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند و او را به خیمهها بازگرداند، امّا او پایداری کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که: «به خدای سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت!»
و خود را از دستان عمهاش رها کرد و نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت تا شاید مانع از شهادت عموی بزرگوارش گردد. در این هنگام یکی از تجاوزکاران اموی به نام «
بحر بن کعب» به سوی حسین (علیهالسّلام) روی آورد که «عبداللَّه» فریاد بر آورد: هان ای پلیدزاده! آیا میخواهی عمویم را به شهادت برسانی؟ بحر بن کعب نیز شمشیری بر آن کودک فرود آورد و عبداللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! او در حالیکه دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین (علیهالسّلام) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خدای پر مهر به زودی تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت. و آنگاه «
حرمله» گلوی آن کودک محبوب را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد!
امام حسین (علیهالسّلام) پس از شهادت جانسوز نور پسر برادرش، «عبداللَّه» در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت: بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناهپیشهات را تاکنون از نعمتهایت بهرهور ساختهای، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش.
•
«...ثُمَّ رَفَعَ الحُسَینُ (علیهالسّلام) یَدَهُ وقالَ: اللّهُمَّ ان مَتَّعتَهُم الی حینٍ، فَفَرِّقهُم فِرَقاً، وَاجعَلهُم طَرائِقَ قِدَداً، ولا تُرضِ الوُلاةَ عَنهُم ابَداً؛ فَاِنَّهُم دَعَونا لِیَنصُرونا، ثُمَّ عَدَوا عَلَینا فَقَتَلونا.»در کتاب الارشاد گزارش شده است: پس از شهادت
عبدالله بن حسن (علیهالسّلام)،
امام حسین (علیهالسلام)، دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! اگر هم تا مدّتی از زندگی برخوردارشان ساختی، آنها را دچار تفرقه و گروه گروه کن و هر یک را به راهی ببر، و حاکمان را هیچ گاه از آنان، راضی مدار، که آنانْ ما را دعوت کردند تا یاری مان دهند؛ امّا بر ما هجوم آوردند تا ما را بکُشند».
• محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۴۲-۱۴۳.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۳۱.