• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دعاهای امام حسین در شهادت فرزندان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





دعاهای امام حسین در شهادت فرزندان، از مباحث مرتبط به دعاهای امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا است. امام حسین (علیه‌السّلام) در تمام طول حیات پربار خویش، نمونه‌ای بی‌بدیل از بندگی و اتصال عمیق به خداوند متعال بودند. بر اساس گزارش منابع و مقاتل معتبر، ایشان در هر لحظه از زندگی، به ویژه در لحظات سخت و طاقت‌فرسای نبرد عاشورا، با دعا و نیایش به درگاه الهی، مراتب تسلیم، توکل و عشق حقیقی خود به معبود را به نمایش می‌گذاشتند. نیایش‌های امام حسین (علیه‌السّلام) در لحظات سخت شهادت فرزندانشان در روز عاشورا، جلوه‌ای عمیق از صبر، استقامت، بندگی و عشق حقیقی ایشان به خداوند متعال را به تصویر می‌کشد. بر اساس گزارشات متعدد منابع امام حسین (علیه‌السلام) در لحظه رفتن علی اکبر (علیه‌السلام) به میدان نبرد و پس از شهادت ایشان و همچنین پس از شهادت طفل شیرخوارشان دست به دعا برداشتند.



اکثر قریب به اتفاق منابع دست اول و معتبر تاریخی، حضرت علی‌اکبر را اولین شهید از بنی‌هاشم ذکر کرده‌اند. امام حسین (علیه‌السلام) در لحظه رفتن حضرت علی اکبر به میدان نبرد و پس از شهادت ایشان دست به دعا برداشتند. ادامه به شرح مختصر واقعه می‌پردازیم.

۱.۱ - دعا هنگام رفتن به میدان

هنگامی که از میان جوانان بنی‌هاشم، پیش از همه، حضرت علی‌اکبر آماده جنگ شد، او که از زیبا صورتان و نیک سیرتان روزگار بود، نزد پدر رفت و اجازه نبرد خواست، پدر به او اجازه داد و (با ناامیدی از بازگشت او،) نگاهی مایوسانه به قامتش‌ انداخت، و آنگاه چشمانش را به زیر افکند. برخی منابع نوشته‌اند: امام محاسن شریفش را به سوی آسمان گرفت و گریست. سپس گفت: بارالها، تو شاهد باش، جوانی به جنگ این مردم رفت که در صورت و سیرت و گفتار، شبیه‌ترین مردم به پیامبرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، و ما هرگاه مشتاق دیدن پیامبرت می‌شدیم، به این جوان نگاه می‌کردیم».
«عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن: لَمّا بَرَزَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ الَیهِم دَمَعَت عَینُ الحُسَینِ علیه السلام، فَقالَ: اللّهُمَّ کُن انتَ الشَّهیدَ عَلَیهِم، فَقَد بَرَزَ الَیهِمُ ابنُ رَسولِکَ، واشبَهُ النّاسِ وَجهاً وسَمتاً.»
در کتاب الامالی شیخ صدوق به نقل از عبداللّه بن منصور، از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است: هنگامی که علی اکبر (علیه‌السّلام) برای مبارزه به سوی دشمن رفت، چشمان حسین (علیه‌السلام)، گریان شد و گفت: «خدایا! تو بر ایشان گواه باش، که فرزند پیامبرت و شبیه ترینِ مردم به او در صورت و سیرت، به سوی آنان می‌رود».
«فَلَمّا لَم یَبقَ مَعَهُ الّا اهلُ بَیتِهِ، خَرَجَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) ـ وکانَ مِن اصبَحِ النّاسِ وَجهاً، واحسَنِهِم خُلُقاً ـ فَاستَاذَنَ اباهُ فِی القِتالِ، فَاذِنَ لَهُ؛ ثُمَّ نَظَرَ الَیهِ نَظرَةَ آیِسٍ مِنهُ، وارخی (علیه‌السّلام) عَینَیهِ وبَکی. ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ اشهَد، فَقَد بَرَزَ الَیهِم غُلامٌ اشبَهُ النّاسِ خَلقاً وخُلُقاً ومَنطِقاً بِرَسولِکَ صلی الله علیه و آله، وکُنّا اذَا اشتَقنا الی نَبِیِّکَ نَظَرنا الَیهِ»
در کتاب الملهوف آمده است: هنگامی که جز اهل بیتِ امام حسین (علیه‌السلام)، کسی با او نمانْد، علی اکبر (علیه‌السّلام) که از زیباروی‌ترین و خوش خوترینِ مردم بود، بیرون آمد و از پدر اجازه نبرد خواست. امام (علیه‌السّلام) به او اجازه داد. سپس، مایوسانه به او نگریست و سرش را پایین‌ انداخت و گریست. سپس گفت: «خدایا! گواه باش. جوانی به نبرد آنها می‌رود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، شبیه ترینِ مردم به پیامبر توست و ما هر گاه مشتاق پیامبرت می‌شدیم، به او می‌نگریستیم».

۱.۲ - دعا بر بالین علی‌اکبر

علی‌اکبر در آخرین لحظات عمر، ندا داد: پدر جان، خداحافظ. این جدم رسول خداست که تو را سلام می‌رساند و می‌گوید: سریع‌تر به ما ملحق شو. آن‌گاه علی فریادی زد و جان داد. حسین آمد و بر بالینش قرار گرفت و صورت به صورت او نهاد، و گفت: «خدا بکشد مردمی را که تو را کشتند. چقدر این مردم بر خدا و هتک حرمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گستاخ و بی‌باک گشته‌اند. بعد از تو، خاک بر سر دنیا.»
«... فَجاءَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) حَتّی وَقَفَ عَلَیهِ، فَقالَ: قَتَلَ اللّه ُ قَوماً قَتَلوکَ یا بُنَیَّ، ما اجرَاَهُم عَلَی الرَّحمنِ وعَلَی انتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسولِ! وَانهَمَلَت عَیناهُ بِالدُّموعِ، ثُمَّ قالَ: عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفاءُ. وخَرَجَت زَینَبُ اُختُ الحُسَینِ مُسرِعَةً تُنادی: یا اُخَیّاه وَابنَ اُخَیّاه، وجاءَت حَتّی اکَبَّت عَلَیهِ، فَاَخَذَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) بِرَاسِها فَرَدَّها الَی الفُسطاطِ، وامَرَ فِتیانَهُ فَقالَ: اِحمِلوا اخاکُم، فَحَمَلوهُ حَتّی وَضَعوهُ بَینَ یَدَیِ الفُسطاطِ الَّذی کانوا یُقاتِلونَ امامَهُ.»
در کتاب الارشاد روایت شده است: ... چون امام حسین (علیه‌السّلام) به بالای سر او (علی اکبر) آمد و ایستاد و فرمود: «خداوند، بکُشد کسانی را که تو را کُشتند، ‌ای پسر عزیزم! چه گستاخ بودند در برابر خدای رحمان و بر هتک حرمت پیامبر!». سپس اشک از چشمانش روان شد و فرمود: «دنیای پس از تو، ویران باد!». حضرت زینب (علیهاالسلام)، به شتاب، بیرون دوید و ندا داد: ‌ای برادرم و فرزند برادرم! آن گاه، آمد تا خود را بر روی پیکر علی اکبر (علیه‌السّلام)‌ انداخت. حسین (علیه‌السلام)، سر او را گرفت و او را بلند کرد و به خیمه‌اش باز گردانْد و به جوانان خاندان خود، فرمان داد و فرمود: «برادرتان را ببرید!». آنان، او را بُردند و در خیمه‌ای گذاشتند که جلوی آن، می‌جنگیدند.
«... فَجاءَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) حَتّی وَقَفَ عَلَیهِ، ووَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ، وقالَ: قَتَلَ اللّه ُ قَوماً قَتَلوکَ! ما اجرَاَهُم عَلَی اللّه ِ! وعَلَی انتِهاکِ حُرمَةِ رَسولِ اللّه ِ صَلَّی اللّه ُ عَلَیهِ وآلِهِ! عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفاءُ. قالَ الرّاوی: وخَرَجَت زَینَبُ بِنتُ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) تُنادی: یا حَبیباه، یَا بنَ اخاه! وجاءَت فَاَکَبَّت عَلَیهِ، فَجاءَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) فَاَخَذَها ورَدَّها الَی النِّساءِ.»
در کتاب الملهوف ابن طاووس آمده است: امام حسین (علیه‌السّلام) آمد و بر بالای سر علی اکبر ایستاد و گونه بر گونه‌اش نهاد و فرمود: «خداوند، بکُشد کسانی را که تو را کُشتند! چه قدر در برابر خدا و بر هتک حرمت پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، گستاخ بودند! دنیا، پس از تو، ویران باد!». زینب (علیهاالسلام) دختر علی (علیه‌السلام)، بیرون آمد و فریاد می‌زد: ‌ای محبوب من! ‌ای زاده برادرم! آن گاه، آمد و خود را بر روی پیکر علی اکبر (علیه‌السّلام)‌انداخت. حسین (علیه‌السّلام) نیز آمد و او را بلند کرد و به نزد زنان، باز گردانْد.

۱.۳ - نفرین امام به قاتلین

امام حسین (علیه‌السّلام) پس از شهادت علی اکبر زبان به نفرین قاتلین گشود و چنین گفت: «خدایا اینها ما را دعوت کردند تا ما را یاری کنند؛ اما حرمت ما را نگه نداشتند و ما را کشتند. خدایا، باران آسمان را بر آنها حبس کن و برکات زمین را از آنها منع کن و اگر آنها را مدت زمانی از نعمت خویش بهره دادی، اما در میانشان تفرقه و جدایی بینداز و آنان را فرقه‌ها و گروه‌های پراکنده قرار بده و همیشه حاکمان را از آنان، ناخشنود ساز».
«...فَجَعَلَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) یَقولُ: اللّهُمَّ دَعَونا لِیَنصُرونا فَخَذَلونا وقَتَلونا، اللّهُمَّ فَاحبِس عَنهُم قَطرَ السَّماءِ، وَامنَعهُم بَرَکاتِ الاَرضِ، فَاِن مَتَّعتَهُم الی حینٍ فَفَرِّقهُم شِیَعاً، وَاجعَلهُم طَرائِقَ قِدَداً، ولا تُرضِ الوُلاةَ عَنهُم ابَداً.»
در کتاب الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة) گزارش شده است: (پس از شهادت علی اکبر (علیه‌السّلام)) حسین (علیه‌السّلام) گفت: «خدایا! ما را خواندند تا یاری مان دهند؛ ولی ما را وا نهادند و ما را کُشتند. خدایا! باران را از آنان، دریغ بدار و برکت‌های زمین را از آنان، باز دار و اگر هم مدّتی بهره مندشان کردی، دچار اختلاف و تفرقه شان کن و هر یک را به راهی ببر و هیچ گاه، حاکمان را از آنها، راضی مگردان».
آن‌گاه امام خطاب به عمر سعد فریاد زد: «ما لَکَ؟! قَطَعَ اللّه ُ رَحِمَکَ، ولا بارَکَ لَکَ فی امرِکَ، وسَلَّطَ عَلَیکَ مَن یَذبَحُکَ عَلی فِراشِکَ، کَما قَطَعتَ رَحِمی، ولَم تَحفَظ قَرابَتی مِن رَسولِ اللّه ِ!»«چه می‌خواهی؟ خداوند، خویشاوندیِ تو را قطع کند و کارت را بر تو مبارک نگردانَد و کسی را بر تو مسلّط کند که تو را در بسترت بکُشد، همان گونه که خویشان مرا از میان بردی و نزدیکی‌ام به پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را پاس نداشتی».بر اساس برخی گزارشات امام این نفرین را هنگام عزیمت علی‌اکبر به میدان کرد، اما خود سخن امام که فرمود: کما قطعت رحمی (همچنان که نسل مرا قطع کردی (پسرم را کشتی)) نشان می‌دهد که پس از شهادت او بوده است.


بر اساس نقل منابع معتبر و کهن، علی اصغر (علیه‌السّلام) در هنگامی که بر در خیمه‌ها در دامن امام حسین (علیه‌السّلام) بود با تیر سه شعبه حرمله به شهادت رسید. اکثر مقتل‌نویسان و مورخان، با تفاوت‌هایی، این قول را مطرح کرده‌اند. البته نقل دیگر آن است که آن طفل در میدان جنگ بر روری دست امام، توسط دشمن هدف تیر قرار گرفت و به شهادت رسید.

۲.۱ - گزارش اول

به گزارش برخی منابع امام حسین (علیه‌السّلام) (جلوی خیمه‌گاه) نشست، کودکی که او را عبدالله بن حسین (علیه‌السّلام) دانسته‌اند، نزدش آورده شد؛ پس او را در دامانش نشاند. ابومخنف از قول عقبة بن بشیر (بشر) اسدی گوید: ابوجعفر محمد بن علی (امام باقر (علیه‌السّلام)) به من گفت: ‌ای بنی اسد، خونی از ما پیش شما هست. گفتم: ‌ای ابوجعفر، رحمت خدا بر تو باد، گناه من در آن چیست و آن (خون) چیست؟ فرمود: کودکی نزد حسین آورده شد و او در دامانش بود که یکی از شما بنی اسد، تیری به سوی او‌ انداخت و گردن او را برید (و او را کشت). پس حسین خون او را گرفت و چون دستش پر شد، بر زمین ریخت و گفت: «پروردگارا، اگر یاری شدن از آسمان را از ما بازداشته‌ای، آن را در چیزی که برای ما بهتر است، قرار ده و انتقام ما را از این ستمگران بگیر».
«...فَلَمّا مَلَاَ کَفَّهُ صَبَّهُ فِی الاَرضِ، ثُمَّ قالَ: رَبِّ، ان تَکُن حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ، فَاجعَل ذلِکَ لِما هُوَ خَیرٌ، وَانتَقِم لَنا مِن هؤُلاءِ القَومِ الظّالِمینَ. ثُمَّ حَمَلَهُ حَتّی وَضَعَهُ مَعَ قَتلی اهلِهِ.»
در کتاب الارشاد گزارش شده است: امام حسین (علیه‌السلام)، خون او را گرفت و هنگامی که کفِ دستش پُر شد، آن را بر زمین ریخت. سپس گفت: «پروردگارا! اگر یاریِ آسمانی ات را از ما دریغ داشتی، آن را برای جای بهتری قرار بده و انتقام ما را از این مردم ستمکار، بگیر». سپس، آن کودک را آورد و کنار کشتگان خاندانش قرار داد.
۱۷۷۶. مثیر الاحزان عن حمید بن مسلم:
«...فَتَلَقَّی الحُسَینُ (علیه‌السّلام) الدَّمَ بِکَفَّیهِ حَتَّی امتَلَاَتا، ورَمی بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ. ثُمَّ قالَ: رَبِّ ان کُنتَ حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ، فَاجعَل ذلِکَ لِما هُوَ خَیرٌ، وَانتَقِم لَنا مِن هؤُلاءِ الظّالِمینَ. قالَ الباقِرُ (علیه‌السّلام): فَلَم تَسقُط مِنَ الدَّمِ قَطرَةٌ الَی الاَرضِ.»
همچنین در کتاب مثیر الاحزان روایت شده است: امام حسین (علیه‌السلام)، خون او را با کفِ دو دستش گرفت و آن را به سوی آسمان پاشید و آن گاه گفت: «پروردگارا! اگر یاریِ آسمانی ات را از ما دریغ داشتی، آن را برای جای بهتری قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران، بگیر». امام باقر (علیه‌السّلام) در باره آن خون فرمود: «از آن خون، یک قطره هم به زمین باز نگشت».

۲.۲ - گزارش دوم

بر اساس روایات برخی دیگر از منابع امام حسین (علیه‌السّلام) تیر را از گلوی علی اصغر (علیه‌السّلام) خارج کرد و او را به خونش آغشته کرد و فرمود: به خدا سوگند، تو گرامی‌تر از ناقه (صالح (علیه‌السّلام)) نزد - خدا هستی؛ و محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزد خدا از صالح گرامی‌تر و عزیزتر است.
«فَجَعَلَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) یَاخُذُ الدَّمَ مِن نَحرِهِ ولَبَّتِهِ فَیَرمی بِهِ الَی السَّماءِ، فَما یَرجِعُ مِنهُ شَیءٌ، ویَقولُ: اللّهُمَّ لا یَکونُ اهوَنَ عَلَیکَ مِن فَصیلٍ.»
در کتاب مقاتل الطالبیّین آمده است: حسین (علیه‌السلام)، خون را از گلوی او و گودیِ زیر گلویش می‌گرفت و به سوی آسمان می‌پاشید و از آن، چیزی به زمین باز نمی‌گشت. حسین (علیه‌السّلام) می‌گفت: «خدایا! نزد تو، از بچّه شتر صالح (علیه‌السّلام)، کمتر نباشد».

۲.۳ - گزارش سوم

در خبر دیگری آمده است که چون پسر حسین (علیه‌السّلام) در دامانش هدف تیر قرار گرفت، حسین (علیه‌السّلام) گفت: خدایا خود، بین ما و قومی که ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند، اما ما را کشتند، حکم کن.
«...فَجَعَلَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) یَبکی ویَقولُ: اللّهُمَّ احکُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَاِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّةِ.»
در کتاب تذکرة الخواصّ به نقل از هشام بن محمّد گزارش شده است: ...حسین (علیه‌السّلام) می‌گریست و می‌گفت: «خدایا! میان ما و گروهی که ما را دعوت کردند تا ما را یاری دهند، امّا ما را کُشتند، داوری کن». در این هنگام، از آسمان، ندایی رسید: «او را وا گذار ـ‌ای حسین، که او را در بهشت، شیر می‌دهند».


۱. دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۵۶.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری ج۵، ص۴۴۶.    
۳. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۵۲.    
۴. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۷۶.    
۵. شیخ مفید، محمد، الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، ج۲، ص۱۰۶.    
۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۲.    
۷. صدوق، محمد بن علی‌، الامالی، ج۱، ص۲۲۶.    
۸. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ج۱، ص۱۸۸.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۱.    
۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۳.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۸.    
۱۲. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۶۶.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۹.    
۱۴. ابن‌اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.    
۱۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل‌ الحسین، ج۲، ص۳۴.    
۱۶. ابن‌طاووس، علی بن موسی، الملهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۶۶.    
۱۷. ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۵۷.    
۱۸. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۷۷.    
۱۹. ابن‌اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.    
۲۰. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل‌ الحسین، ج۲، ص۳۰.    
۲۱. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۷.    
۲۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۶.    
۲۳. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۶.    
۲۴. ابن نما حلی، محمد بن جعفر، مثیر الاحزان، ج۱، ص۶۹.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۶۴.    
۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۷.    
۲۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۸.    
۲۸. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف، ج۱، ص۱۶۷.    
۲۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۹.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۶.    
۳۱. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵.    
۳۲. طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۵.    
۳۳. ابن سعد، ترجمه الحسین (علیه‌السّلام) و مقتله، ص۷۳.    
۳۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۲.    
۳۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۷۱.    
۳۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۳.    
۳۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۲۶.    
۳۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۲۷.    
۳۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵.    
۴۰. ابن‌اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.    
۴۱. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۴۲. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۸.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۷.    
۴۴. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۸.    
۴۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۵۴۷.    
۴۶. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۰.    
۴۷. سبط بن جوزی، یوسف بن حسام‌الدین، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.    
۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۸.    
۴۹. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۸.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۷.    
۵۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۷.    
۵۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۰.    
۵۳. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۸.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۷.    
۵۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۱.    
۵۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۰.    
۵۷. حلی، ابن‌نما، مثیر الاحزان، ج۱، ص۷۰.    
۵۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۱.    
۵۹. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۶۰. ابو‌الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۹۵.    
۶۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۲.    
۶۲. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۶۳. ابو‌الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۹۵.    
۶۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۳.    
۶۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹.    
۶۶. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۵، ص۳۴۰.    
۶۷. سبط بن جوزی، یوسف بن حسام‌الدین، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.    
۶۸. ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۹۷.    
۶۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۲.    
۷۰. سبط بن جوزی، یوسف بن حسام‌الدین، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.    
۷۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹.    
۷۲. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۵، ص۳۴۰.    
۷۳. ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۹۷.    
۷۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۳.    



• محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۱۲-۴۲.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۱۷-۸۵۳.






جعبه ابزار