خودکشی (روانشناسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مشکلات و اختلالات روانی و اجتماعی «
خودکشی» و رفتارهای خود تخریبی است. این پدیده به شدت در
دین مقدس اسلام نهی شده و
حرام است و انجام دهنده آن از
رحمت الهی بدور خواهد بود. برخی از راه کارهای پیشگیری از آن؛ تقویت ارتباط با
خدا، امیدواری، کنترل
خشم،
صبر و
استقامت،
حسنظن به خدا ، و غیره میباشد.
یکی از مشکلات و اختلالات روانی و اجتماعی «
خودکشی» و رفتارهای خود تخریبی است. این پدیده به شدت در
دین مقدس اسلام نهی شده و
حرام است و انجام دهنده آن از
رحمت الهی بدور خواهد بود. عوامل بسیاری از جمله
یاس و
ناامیدی، بیهدفی، شکستها، افسردگی موجب خاموشی شمع خود میگردد؛ که ما برخی از راه کارهای پیشگیری از آن را بیان خواهیم کرد.
در اهمیت پیشگیری از
خودکشی همین بس که بر خلاف آسیبهای اجتماعی دیگر، تنها راه مقابله با این آسیب اجتماعی، پیشگیری است و درمان به معنای علاج واقعه بعد از وقوع آن در مورد
خودکشی منتفی است. بنابر این تنها یک راه فراروی ما وجود دارد و آن پیشگیری جهت کندکردن روند سریع
خودکشی و به نزدیک صفر رسانیدن موارد آن در بین جوامع بشری است.
عمل به توصیهها و راه کارهای ذیل باعث میشود که افراد نه تنها دست به
خودکشی نزنند بلکه هیچگاه اقدام به
خودکشی هم در زندگی خود نداشته باشند. (پیشگیری اولیه)
هم چنین به افرادی که به دلایلی اقدام به
خودکشی کردهاند امّا در این راه به هدف خود نرسیدهاند کمک میکند که زندگی طبیعی و سرشار از
امید و نشاطی را شروع کنند و هرگز اقدام گذشته خود را تکرار ننمایند. (پیشگیری ثانویه)
۱: تقویت ارتباط با
خدا۲: امیدواری
۳: کنترل
خشم۴:
صبر و
استقامت۵:
حسنظن به خدا۶:
توکل۷: نشاط و شادابی
لحظه و ساعت
خودکشی لحظه اعراض و رویگردانی از حضرت حق است. لحظه گسستن از خداست. لحظه غربت و تنهایی
انسان است. لحظهای است که به دلیل ناسپاسی، خداوند انسان را رها میکند و به حال خود وا مینهد. امان از لحظهای که خداوند انسان را به خود واگذارد.
خداوند مهربان میفرماید: اگر به یاد من باشید و ارتباط خود را با من قطع نکنید و در لحظاتی که صحنه
گناه آماده است بخاطر من خود را آلوده نسازید، در لحظات دشوار شما را نجات میدهم، دست شما را میگیرم و روزی و
نعمت خویش را از جایی که به ذهنتان خطور نمیکرد، بر شما ارزانی میدارم.
براستی آیا برای
بشر، سزاوار بل ممکن است که از خدا
قهر کند و از او فرار کند. با
خودکشی از چه کسی و از چه چیزی میتوان فرار کرد؟ آیا از
حکومت و مملکت خدا میتوان پای بیرون نهاد (ولا یملکن الفرار من حکومتک) آیا از خود میتوان فرار کرد؟
انسانی که حقیقتاً و قلباً به خدا و
دین و
مذهب معتقد باشد هیچ گاه دست به
خودکشی نمیزند؛ چرا که
خودکشی بزرگترین
گناه و بدترین
توهین به خداست.
تولستوی میگوید: «داشتن
اعتقادات مذهبی باعث بازداری فرد از
خودکشی میگردد.
ایمان یعنی آگاهی از معنای زندگی انسانی، همین آگاهی است که مانع میشود انسان خود را از بین ببرد و به زندگی ادامه دهد. این نیروی زندگانی است.»
در سایه شناخت خدا و ارتباط با او دلها آرام میشود، زندگی معنی دار میگردد، لحظات
عمر پربار و دل انگیز میگردد زندگی شیرین میشود.
۱: به
نماز اهمیت دهیم که به فرموده خداوند والاترین
ذکر است.
۲: با
قرآن مانوس باشیم و در
آیات آن
تدبر کنیم.
۳: با
مؤمنان واقعی که دوستان خدایند در ارتباط باشیم.
۴: در
تزکیه نفس و پاکسازی درون از اغیار، تلاش کنیم.
۵: هر از چند صباحی در گوشهای خلوت و دور از سر و صدا و هیاهوی زندگی با او به
نجوا بپردازیم.
۶: با دعاهایی هم چون
کمیل ،
مناجات شعبانیه،
عرفه،
ابو حمزه ثمالی،
مناجات خمس عشر،
افتتاح،
زیارت جامعه کبیره و
زیارت عاشورا مانوس باشیم آن را بفهمیم و فرازهایی از آن را حفظ کنیم و دائم در
قنوت نمازها و سجدهها و در زمانی که متوجه خدا شدیم آنها را زمزمه کنیم.
۷: با دیوان اشعار شعرای سوخته دل و عارف آشنا باشیم و اشعار نغز و دلنشین آنان را دائماً برای خود تکرار کنیم.
۸: به
اماکن مقدسه و زیارتگاهها که محل تجلی
نور خدا و اولیای اوست سر بزنیم خصوصاً به
زیارت خانه دوست (
حج) مشرف شویم.
۹: ضعف و نیاز و کوچکی خود و
قدرت و غنا و بزرگی خداوند را لحظهای از یاد نبریم.
۱۰: خداوند را مولی و دوست خود بدانیم او را زیباترین، مهربانترین و دوست داشتنیترین کس بدانیم.
۱۱: دوستی و ایمان خود را عملاً و در صحنه زندگی، با انجام خواستههای او و جانفشانی در راه او ثابت کنیم.
۱۲: با دوستان او دوست و از دشمنانش بیزار باشیم.
۱۳: از
توبه و
انابه و
استغفار و
اشک غفلت نکنیم.
۱۴: توفیق
انس و ارتباط با او را از خود او درخواست کنیم.
یکی از عوامل عمده ارتکاب رفتارهای خود تخریبی نومیدی است. نومیدی از خدا و قدرت و رحمت او نومیدی از آینده بهتر، نومیدی از برطرف شدن مشکلات و تنگناها و بالاخره نومیدی از خود و اجتماع.
مولای متقیان
حضرت امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «نومیدی صاحبش را به کشتن میدهد.»
یکی از زیباترین و کارآمدترین خصوصیات هر انسانی ویژگی امیدواری است، امید روح زندگی است. امید اکسیر زندگی و
آب حیات است. بدون آن انسان محکوم به فناست. نومیدی بستر شکست و سقوط است و امید زمینهای برای یافتن راه نجات و حرکت به سوی آینده روشنتر. انسان عاقل هیچگاه نومید نیست چون نومیدی دیوانگی است.
۱: در هیچ شرایطی ناامید نشویم. روزگار، آبستن حوادث شیرین هم هست. دور گردونگر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور. «حافظ»
۲: دائم به خود بگوئیم «ستون تا ستون
فرج است.» «پایان
شب سیه سپید است.» در هیچ موقعیتی نومید نشویم خصوصاً اگر طرف ما مستقیماً خود خدا باشد.
۳: اگر غرق در گناهیم و شرمسار، نگران نباشیم، در توبه باز است و خدا مشتاق
راز و نیاز. چرا نومید شویم در حالی که خداوند میفرماید: «اگر آن دسته از بندگانم که از من روی گردان شدهاند میدانستند چقدر مشتاق بازگشت آنان هستم، از فرط خوشحالی قالب تهی میکردند.»
برخی فکر میکنند که فقط خودشان غرق گناهند در حالی که اگر خداوند پرده را بالا بزند و اسرار را فاش کند پرونده کم و بیش سیاه همه بندگان آشکار میشود. آنچه اهمیت دارد نومید نشدن از درگاه الهی و توبه و بازگشت است و گرنه کیست که شرمنده خدا نباشد. «ای
پیامبر! به آن دسته از بندگانم که در
گناه زیاده روی کردهاند بگو که از رحمت الهی نومید مباشید چرا که خدا همه
گناهان شما را خواهد بخشید.»
۴: امیدواری را از
امامان معصوم یاد بگیریم.
حضرت امام سجاد (علیهالسّلام) در دعای شریف ابو حمزه به خدای متعال عرض میکند:
«ای خدا! اگر گردنم را به زیر
زنجیر قهرت ببندی و عطایت را از میان همه خلق، از من دریغ نمایی و در
چشم بندگانت رسواییام را آشکار سازی و فرمان دهی که مرا به
آتش دوزخ کشند و بین من و نیکان جدایی افکنی، باز هم رشته امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و از امیدی که به
عفو و بخششت دارم منصرف نمیشوم و محبتت از دلم بیرون نخواهد رفت. من هرگز عطا و بخششها و پرده پوشیهای تو را بر من در
دنیا فراموش نخواهم کرد.»
۵: در موقعیتهایی که جای هیچ گونه امیدی نیست امیدوارتر باشیم.
مطلب فوق مضمون حدیثی است که از سه نفر از بزرگان دین یعنی
نبی اکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، امام علی (علیهالسّلام) و امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است.
سرّ و فلسفه این توصیه این است که در مواقعی که به حسب ظاهر و به حساب روال عادی و طبیعی جای هیچ گونه امیدی نیست، انسان از
اسباب نومید میشود و متوجه
مسبب الاسباب میگردد. از همه گسستن و به خدا پیوستن که همان حالت اضطرار و دعای خالص است یکی از مواقع استجابت دعاست. ما انسانها معمولاً تا بدین درجه از اضطرار نرسیم یا اصلاً متوجه خدا نیستیم و یا خدا را در عرض و در کنار سایر اسباب میبینیم و دعایمان نیز مشرکانه است لذاست که طرفی نمیبندیم.
۶: هر زمانی که مشکلات و تنگناها به نهایت خود رسید آنگاه منتظر امداد غیبی باشیم.
امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) میفرمایند:«زمانی که مشکلات به نهایت رسید، گشایش و پیروزی فرا میرسد.»
«زمانی که زندگی بر انسان سخت میشود، کامیابی و موفقیت برای انسان از هر زمان دیگری نزدیکتر است.»
زمانی که زندگی دشوار شد و مشکلات از هر طرف هجوم آوردند و طاقت به طاق رسید، شاید مشکل ما حل شده باشد امّا خود خبر نداشته باشیم. زنی بخاطر رهایی از سرکوفتهای مادر شوهر و خواهر شوهر خود مبنی بر این که اجاق تو کور است و میخواهیم برای فلانی زن بگیریم، دست به خودسوزی زد ضمن درمان بدن نیمسوخته
زن پزشکان تشخیص دادند که خانم، دو ماهه
حامله است!
۷: انسان با ایمان هرگز نومید نمیشود چرا که نومیدی به فرموده خداوند از خصوصیات کافران وگمراهان است. «از
رحمت و
نصرت من مایوس نگردید چرا که تنها کافران از رحمت و یاری من نومیدند.»
آری تنها کافران هستند که ایمان ندارند به این که خداوند حاضر و ناظر آنهاست و میتواند غبار غم و نومیدی را از چهره آنان بزداید. بنابر این نومیدی نوعی
کفر عملی است که این امر از ساحت انسان با ایمان به دور است.
یکی از زمینههای مساعد جهت اقدام به
خودکشی حالت خشم و عصبانیت است. انسان گاهی چنان غضبناک و خشمگین میشودکه عنان
اختیار از کف میدهد و ممکن است دست به هر کار ناشایستی بزند. توصیه بزرگان این است که در این حالت باید نهایت تلاش در جهت کنترل خویشتن نمود. براستی عصبانیت چیست؟ چه عوارضی دارد؟ چگونه میتوان در این حالت، خود را کنترل کرد؟
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: خشم آتشی است که توسط
شیطان دراندرون انسان افروخته میشود.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «خشم و
غضب کلید تمامی بدیهاست.»
حضرت امام علی (علیهالسّلام) فرمود: «غضب آتشی است افروخته، کسی که آن را کنترل کند، آن
آتش را خاموش کرده و هر کس آن را رها کند، اولین کسی که با آن آتش میسوزد، خود اوست.»
همواره به یاد داشته باشیم که پرخاشکردن، از کوره به در رفتن، اون روی
سگ خود را بالا آوردن، داد و هوار کشیدن نه تنها مشکلی را حل نمیکندکه قضیه را بغرنجتر میسازد.
انتقام از خود و دیگران و عقدهگشایی بدترین و خطرناکترین شیوه برخورد با مشکل است. اگر
اراده کنیم میتوانیم خود را کنترل کنیم آنگاه با خونسردی و درایت، معقولانهترین راه را برای از بین بردن مشکل انتخاب کنیم.
این راه عمدتاً توصیه بزرگان دین است که از لابلای
احادیث استخراج شده است. در هنگام عصبانیت سعی کنیم به توصیههای زیر عمل کنیم:
۱: در
تورات آمده است کهای فرزند
آدم! هنگامی که خشمگین میشوی مرا به یادآور تا در آن هنگام که من خشمگین شدم از تو یاد نمایم.
۲: با گسترش میزان آگاهی و
معرفت و وصل شدن به دریای
الوهیت، دارای صفت
شرح صدر شویم یعنی دریا دل شویم. ظرفیت خود را افزایش دهیم. آنچنان کمظرفیت نباشیم که با هر نسیمی متلاطم گردیم.
۳: به هنگام خشم از شر شیطان به خدا پناه بریم و شیطان را
لعنت کنیم.
۴: اگر میتوانیم صحنه را ترک کنیم و گرنه در صورت ایستاده بودن فوراً بنشینیم و اگر نشستهایم فوراً دراز بکشیم.
۵: سکوت کنیم و دست به هیچ اقدامی نزنیم.
۶: با آب سرد
وضو بگیریم یا
غسل کنیم و یا استحمام نمائیم.
۷: خونسرد باشیم و عاملی که باعث ناراحتی و خشم ما شده است را به عنوان یک واقعیت هر چند تلخ بپذیریم. آنگاه برای رفع مشکل یا جبران خسارت با
آرامش تصمیم بگیریم. این توصیه به معنی تسلیم شدن نیست به معنی اقدام عاقلانه و گام برداشتن در روشنایی است.
در مجموعه
معارف دینی، صبر از جایگاه والایی برخوردار است از دیدگاه بزرگان دین کسی که صبر ندارد دین ندارد. ایمان همان صبر است. صبر همان
شجاعت است. صبر و
ظفر همواره در کنار یکدیگرند. ارزشمندترین نوع صبر وادار کردن خود به صبر و شکیبایی است. صبر به منزله سر برای پیکره دین و ایمان است. اجر و پاداش صابران بیحد واندازه است.
صبر علامت قدرت و عظمت و
عزت است و بیتابی و
جزع نشانه ضعف و حقارت و
ذلت. شاید کمتر کسی باشد که نخواهد صابر و با استقامت باشد امّا براستی چگونه میتوان صابر بود و این صفت را در خود تقویت نمود؟
۱: بسیاری از بلاها و مشکلات در حقیقت
نعمت و
لطف خدایند برخی برای پاک کردن و خالص نمودن ما هستند. برخی دیگر برای بیدار کردن و هوشیار نمودن ماست، برخی دیگر از مصیبتها و تنگناها در واقع
کفاره گناهان انسان با ایمان است.
بنابراین
بلا و
رنج و مشکلات در واقع
لطف و عنایت خداست اگر بنده با ایمان دچار مشکلات نباشد بایستی نگران باشد. حضرت امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند:
«ای فرزند آدم هنگامی که ببینی پروردگارت پی در پی نعمتهایش را بر تو میفرستد در حالی که تو
معصیت او را میکنی بترس. (که مجازات سنگینی در انتظار توست)»
پس بلاها هدیههای الهی برای انسان
مؤمن است. انسان مؤمن نه تنها به خاطر رنج و بلا دست به
خودکشی نمیزند و نه تنها در مقابل مشکلات صبر میکند که مشکلات را دوست میدارد؛ زیرا آن روی سکه بلاها را دیده است و از مزایای فراوان آن باخبر است.
۲: متوجه باشیم که زمان بلا و مصیبت و تمامی عمر ما اندک است. حضرت امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: کسی که صبر میکند مدت آن کوتاه است و کسی هم که بیتابی میکند نیز فرصت کوتاهی برای این کار دارد.
۳: جزع و بیتابی هیچ مشکلی را حل نمیکند. حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: «اگر صبر کنی آنچه مقدّر است خواهد شد و تو
ثواب خواهی داشت و اگر جزع نمایی مقدّر الهی خواهد شد و از برای تو وزر و وبال خواهد بود.»
۴: در هنگام مصیبت و هجوم مشکلات از کسانی یاد کنیم که مشکلاتشان به مراتب از ما بیشتر بوده است اما با صبر و مقاومت رو سپید از میدان بیرون آمدهاند.
۵: یک عمر بر سر سفره نعمت خدا بودیم انصاف نیست که با یک تلخی از او دلتنگ شویم.
۶: صبر دشوار است امّا تنها راه نجات است و نتیجه اش شیرین. امیرالمؤمنان علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «شیرینی موفقیت وکامیابی، تلخی و مرارت صبر را از بین میبرد.»
۷: در هنگام درد و رنج و بلا و مصیبت همواره ذکر شریف «انا لله و انا الیه راجعون.» را زمزمه کنیم و در مفهوم و معنای بلند آن غرق شویم. خداوند متعال میفرماید: «صابران کسانی هستند که هرگاه بلا و مصیبتی به آنها میرسد میگویند ما از خدائیم و بازگشتمان (نیز) به سوی اوست.»
۸: تنها ما گرفتار و مصیبت زده نیستیم همگان به نحوی و به شکلی گرفتارند، برخی در گذشته و برخی در زمان حال، انواع دردها دارند، امّا ما خبر نداریم. برخی هم گرفتاریشان در پیش است. معمولاً یک روی سکه زندگی دیگران را میبینیم لذاست که مرغ آنان را غاز میپنداریم. اگر دقت کنیم به این نتیجه میرسیم که شاید خوشبختترین افراد روی کره زمین خود ما باشیم.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «بلاها و مصیبتها به یک نسبت بین همگان تقسیم شده است.»
فردی که به خاطر فرار از تازیانه گرفتاریها و مشکلات و یا در حالی که غرق در دریای نومیدی و افسردگی است، اقدام به
خودکشی میکند، نسبت به خدا
سوءظن دارد. فکر میکند خداوند درصدد انتقام از اوست و او را ذلیل و زبون ساخته. از خداوند در
ذهن خود یک موجود : نعوذ بالله، بیرحم که از
اذیت و آزار بندگانش لذت میبرد، ساخته است. چنین گمانی و تصوری نسبت به خداوند
حکیم و
مهربان ظلمی است فاحش و
گناهی است بس بزرگ.
انسان با ایمان نمیتواند به خداوند بدگمان باشد خداوندی که از
مادر مهربانتر است از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. همه هستی با تمام زیباییهایش برای بشر آفریده است. برای هدایتش از درون و برون چراغها افروخته است. انسان مؤمن بدیهای زندگیاش را همواره به خود و همنوعانش منتسب میکند.
«آن چه از نیکیها به تو میرسد از طرف خداست و آنچه از بدی به تو میرسد از سوی خود توست.»
از دیدگاه تعالیم دین اسلام بدگمانی به خدا بزرگترین
گناه است و خوشگمانی به خدا بهای
بهشت است. رفتار خداوند در
قیامت بستگی به بدگمانی و حسنظن بنده نسبت به خدا دارد.
حضرت امام رضا (علیهالسّلام) میفرماید:
«نسبت به خداوند حسنظن داشته باشید چرا که خداوند میفرماید: من با گمان بنده مؤمن هستم اگر گمانش به من خوب و امید بخش باشد من نیز با همان گمان وی با او رفتار میکنم و اگر گمانش بد و یاس آور باشد عمل من نیز با وی طبق همان گمان خواهد بود.»
حسنظن به خدا یعنی امیدواری به خدا یعنی او را
رؤوف و مهربان و محبوب دانستن یعنی او را قادر بر رفع همه مشکلات و عفو همه
گناهان دانستن یعنی این که او را طبیبی بدانیم که هر آنچه به صلاح بیمارش است کوتاهی نمیکند اگر به او زخمی میزند برای نجات اوست. انسانی که به خدا خوشبین است و او را حاضر و ناظر و مراقب و مهربان میداند هیچگاه دست به
خودکشی نمیزند.
کسانی که در اوج نومیدی و یاس و پریشانی دست به
خودکشی میزنند، بر خدا توکل نکردهاند هرگاه تکیه گاه انسان در زندگی امور زودگذر و موقتی و اسباب زوالپذیر و فانی باشد چون اینها را دوام و قراری نیست با نابودی آنها انسان زیر پای خود را خالی میبیند خود را بیکس و بدون پشتیبان مییابد وحشت میکند نگران و مضطرب میشود و احیاناً کار خود را تمام شده میداند.
هرگاه در زندگی انسان، خدا نباشد و تکیه بر او نداشته باشد و به جای او بر دنیا و مظاهر زوال پذیرش نظیر:
ثروت، مقام، مدرک تحصیلی،
شهرت، اهل و عیال،
رفیق،
حزب و دسته و گروه تکیه کند و به جای مسبب الاسباب بر اسباب توکل نماید، طبیعی است که در دره نومیدی سقوط کند.
از جمله اهداف مکتب تربیتی اسلام ایجاد نسلی سالم، با نشاط، شاداب و با طراوت است. از دیدگاه بزرگان دین «خمودی و
کسالت کلید هر کار ناشایستی است.» و «غم واندوه نیمی از پیری است.» هر فردی در هر شرایطی موظف است این هدف را برای خود و کسانی که مسئولیت تربیت و تعالی آنها بر عهده اوست، تامین نماید. بنابر این ایجاد این امر مهم وظیفه فردی است و هم وظیفه اجتماعی.
فرد یا ملتی که غبار
غم و اندوه و نگرانی بر چهره اش نشست و گل وجودش پژمرده شد محکوم به مرگ و شکست است. آمار
خودکشی و ابتلای به بیماریهای روانی در چنین جامعهای سیر صعودی پیدا میکند و تا مرز سقوط پیش میرود. رونق و رشد و توسعه و ترقی از این جامعه رخت بر میبندد و در یک کلام به فرموده پیشوایان دین «
سعادت دنیا و
آخرت از بین میرود.»
در دنیای کنونی که بشر آماج تیرهای زهرآگین یاس و نومیدی و اضطراب و افسردگی قرار گرفته است، یکی از بزرگترین رسالتهایش تامین نشاط و شادابی و امید به زندگی و آینده روشن برای خود و جامعه است. باید خود را و نسل نو را به گونهای تربیت کند که نشاط و شادابی و امیدواری بخش جداییناپذیر شخصیت همگان گردد.
از جمله عواملی که در تامین این مهم، ما را یاری میکند عمل به توصیههای زیر است:
۱: نشاط و شادابی بدون ایمان به خدا برای هیچ کس میسر نمیشود.
دلگشا بی یار زندان بلاست هر کجا یار است آنجا دلگشاست.
«کسی که از یاد من روی برگرداند پس زندگی او سخت و دشوار خواهد بود.»
۲ : زرق و برقها و ظواهر و اعتباریات، حقایق زیبای هستی را از دید ما پنهان نسازد.
اسباب و وسایل رخ زیبای هدف را نپوشاند. مظاهر فریبنده و یا دشواریهای زندگی باعث نشود که راه را گم کنیم. پوستها و پوستهها
مغز و
روح زندگی را از دیدگان ما مخفی نکند.
۳: زندگی زیباست این را باور کنیم البته اگر درون ما زیبا باشد.
دردناکترین و دل خراشترین حادثه مهم تاریخ اسلام، تاریخ بشر حادثه جانسوز کربلاست. بار اصلی تحمل درد و رنج این واقعه بر روی دوش شیرزن تاریخ بشر یعنی
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) بود. در سنگینی این بار همین بس که به فرموده
حضرت امام سجاد (علیهالسّلام): بلافاصله پس از این حادثه تمامی موهای زینب (سلاماللهعلیها) سپید شد. اما همین زینب در مقابل دشمن فریاد بر میآورد که: «فکر نکنید ما را زبون و خوار کردید من در این حادثه جز زیبایی هیچ ندیدم!»
آری زندگی زیباست سختیهایش هم زیباست. «ان مع العسر یسراً.»
۴: مطمئن باشیم که خداوند ناظر اعمال ماست و خوبیها و بدیها در هستی گم نمیشود.
حضرت امام حسین (علیهالسّلام) پس از اینکه آخرین سربازش یعنی
علیاصغر را در حالی که از سوز
عطش بیتاب بود، در روی دستانش به شهادت رسانیدند، فرمود: خدایا تحمل این مصیبتها بر من آسان است چون میدانم که تو آن را میبینی. اگر درد دل داریم اگر به تنگ آمدیم سفره دل خود را برای او باز کنیم و یقین داشته باشیم که تنها اوست که میتواند از حضیض به اوج رساند.
۵: تاثیر مثبت ورزش و بازی را در تامین نشاط جدّی بگیریم.
۶: کار، حلاّل مشکلات و بزرگترین
تفریح است بویژه کاری که مورد علاقه هم باشد.
ماکسیم کورگی میگوید: «کاری که رضایتبخش باشد، زندگی شاد میشود.»
۷: اندوه گذشته و نگرانی آینده آفت نشاط و شادابیاند.
از جمله تعالیم مکتب
اهل بیت (علیهمالسّلام) این است که مبادا اندوه گذشته و دلواپسی نسبت به آینده، شما را از تلاش و نشاط در زمان حال باز دارد. اگر انسان دائماً در صدد کسب چیزهایی که ندارد باشد به گونهای که وضعیت فعلی خود را فدا سازد، باید بداند که این خواستهها هیچگاه تمام نمیشود؛ ناگهان متوجه میشود که زندگی اش به آخر رسیده و از این دنیا هیچ بهرهای نبرده. دائماً به دیروز و فردا اندیشیدن انسان را بدبخت میکند. بنابر این مواظب باشیم که دیروز و فردا امروزمان را تلخ و ناگوار نسازند.
۸: کاری کنیم که گل لبخند و تبسم در باغ چهرهمان پژمرده نشود.
یکی از خصوصیات مؤمنان راستین این است که غم واندوهشان دراندرون آنهاست؛ امّا چهره آنان همواره و در هر شرایطی بشّاش و شادمان است. سعی کنیم به مشکلات زندگی بخندیم و نگذاریم مغلوب مشکلات شویم. عصبانیت و بی تابی و نومیدی مشکل را حادّتر میکند.
۹: سعی کنیم بذلهگو و شوخطبع باشیم.
اگر اهل
مزاح و شوخی باشیم و البته مراقب باشیم که حریمها و حرمتها را نگهداریم. بزرگترین خدمت به خود و اطرافیان کردهایم. هم چنین در
کتاب سنن النبی از امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) نقل شده است که: «هرگاه یکی از اصحاب رسولخدا اندوهگین بود، رسول خدا با شوخیکردن او را شادمان مینمود.»
۱۰: سعی کنیم لباسهایی با رنگ روشن بپوشیم.
رنگ
لباس بر روحیات انسان تاثیر بسزایی دارد. رنگهای روشن و شاد باعث انبساط خاطر میشود. نبی اکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیشتر لباسهایشان سپید رنگ بود. در روایات نیز بر پوشیدن لباس سفید تاکید شده و بر عکس ما را از پوشیدن لباسهای تیره و سیاه بر حذر داشتهاند. حضرت امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «لباس سیاه نپوشید چرا که
فرعون لباس سیاه میپوشید.»
۱۱: سعی کنیم فرد وظیفه شناسی باشیم.
اگر در هر موقعیتی هر چه در توان داریم به کار بریم تا وظیفه خود را به بهترین وجه انجام دهیم از آرامش خاصی برخوردار خواهیم شد. هیچگاه دچار عذاب وجدان نمیشویم و اگر به هدف دست نیابیم خود را سرزنش نمیکنیم چرا که کوتاهی نکردهایم. موفقیت در کارها و رسیدن به هدف به عوامل زیادی بستگی دارد که بسیاری از آنها از اختیار ما خارج است. قانون دنیا این نیست که هر چه اراده کنیم بتوانیم انجام دهیم. خداوند نیز ما را مامور به وظیفه نموده است نه مامور به نتیجه و به
نیت و تلاش ما پاداش میدهد نه چیز دیگر و همواره از هر کسی بهاندازه توانش توقع دارد.
۱۲: از تفریحات سالم و مسافرت غافل نشویم
انسان
فرزند طبیعت است از دامان آن برخاسته و سر بر بالین آن میگذارد اولین مادر آدمی طبیعت است بدیهی است که در دامان او آرام گیرد. تفریحات سالم و طبیعی و مسافرت دو عامل نشاط و شادابیاند. وجود شریف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز میفرمایند: «مسافرت کنید تا سالم بمانید.»
۱۳: سعی کنیم فرد قانعی باشیم و گرنه گرسنه از دنیا خواهیم رفت.
۱۴: اهل دعا و یاد خدا باشیم و باور کنیم که آرامش واقعی تنها با یاد او حاصل میشود.
تذکر: برخی از
خودکشیها به دلیل بیماریهای روانی شدید مثل سایکوزها و فشارهای روانی خیلی زیاد رخ میدهد در این هنگام انسان ظرفیت روانی اش بسیار پایین میآید بینش و آگاهی اش نسبت به افکار، هیجانها و رفتارهایش بسیار کم میشود و رابطه اش با جهان بیرون قطع میشود و گاهی دچار هذیانها و توهمات میشود. بهترین راهکار کمک از روان پزشک و متخصصان بالینی و حمایت افراد آگاه است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خودکشی (اختلال روانی)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱۲.