• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خوارزمشاهیان‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خوارزمشاهیان، نام خاندان شاهنشاهی ترک‌تبار و فرزندان غلامی به نام انوشتکین غرچه هستند که غلام بلکاتکین از غلامان ملک‌شاه سلجوقی بود.



خوارزمشاهیان در منطقه خوارزم به مرکزیت گرگانج ساکن بودند که در دورۀ سلجوقیان به مرور از دست‌نشاندگی خارج شدند و علاوه بر خوارزم بر ماوراء النهر و ایران هم دست یافتند. خوارزمشاهیان فرزندان غلامی به نام انوشتکین غرچه هستند که غلام بلکاتکین از غلامان ملک‌شاه سلجوقی بود. انوشتکین منصب طشت‌داری داشت، ولی بر اثر درایت و کفایت ملک‌شاه، شحنگی ولایت خوارزم را به او داد و بعد از او پسرش قطب‌الدین محمد به جای او منصوب شد که نطقه آغازین سلسله خوارزمشاهیان بود.


قطب‌الدین محمد (۴۹۰ تا ۵۲۲ ه‌.ق) در دورۀ برکیارق از طرف حاکم خراسان التونتاش در سال ۴۹۰ به خوارزم فرستاده شد و لقب خوارزمشاه یافت و جانشین برکیارق، سلطان سنجر هم او را تثبیت کرد. او در مدت سی‌سال حکومت در خوارزم، تابع سلجوقیان بود.


اتسز بن قطب‌الدین محمد (۵۲۲ تا ۵۵۱ ه‌.ق) پس از مرگ پدر به امارت نشست و تا سال ۵۳۰ مطیع سنجر سلجوقی بود و بعضی ممالک ترکستان و دشت قپچاق را تصرف کرد و به واسطۀ خدماتش به سلجوقیان ارتقاء درجه یافت و مورد حسد امرا و ارکان دولت واقع شد. چون متوجه این امر شد، در حملۀ سنجر به غزنین برای دوری از کید آنها و خوف از سلطان اجازه رفتن به خوارزم گرفت و چون به آن‌جا رسید سرکشی و تمرد نمود و چندین بار با سنجر درگیر شد، ولی در همه جا شکست خورد و در زمان اسیری سنجر توسط غزها قصد حمله به خراسان داشت که در گذشت.


ایل ارسلان بن اتسز (۵۵۱ تا ۵۶۷ ه‌.ق) از طرف پدر حاکم جَنْد بود. بعد از فوت پدر به خوارزم آمد. وی به ماوراء النهر لشکر کشید و سمرقند و بخارا را گرفت اما در سال ۵۶۷ از گورخان قراختایی شکست خورد و در همین سال درگذشت.


ارسلان (۵۶۷ تا ۵۶۸ ه‌.ق) ولیعهد پدر بود اما برادر بزرگ‌تر او تکش که حاکم جند بود به کمک قراختائیان در برابر پرداخت خراج سالیانه، سلطان‌شاه و مادرش ترکان خاتون را از خوارزم بیرون کرد و به تخت سلطنت نشست و آن دو به مؤید آی‌آبه حاکم نیشابور پناه بردند و عزم نبرد با تکش کردند. اما مؤید آی‌آبه و ترکان خاتون کشته شدند و سلیمان شاه به نیشابور و سپس غور گریخت و تا ۵۸۹ که در گذشت با تکش درگیر بود.


علاء‌الدین تکش بن ایل ارسلان تکش (۵۶۸ تا ۵۹۸) بعد از مرگ سلیمان‌شاه مستقل شد و خراسان را از سلجوقیان گرفت. در سال ۵۹۰ عازم عراق شد و طغرل سوم سلجوقی را به خاطر پیمان‌شکنی کشت و سپس همدان و ری را تسخیر کرد.
وی در لشکرکشی به قلاع اسماعیلیه بعد از فتح قلعۀ ارسلان کشای و محاصرۀ قلعه ترشیز درگذشت.


قطب‌الدین محمدبن علاءالدین تکش (۵۶۹ تا ۶۱۸ ه‌.ق) به وصیت پدر جانشین او شد و دولت او به اعلی درجه رسید. وی غوریان را در ۶۱۲ شکست داد و ماوراء‌النهر را تصرف کرد. عازم فتح کرمان و مازندران شد و در سال ۶۰۷ قراختائیان را شکست داد و اسکندر ثانی لقب یافت. از اقدامات مهم او قصد براندازی خلافت عباسی بود که به دلیل اقدامات ناصرلدین الله عباسی که نام او را در خطبه وارد نکرد و عَلَم جلال‌الدین حسن نو مسلمان را بر علم او در سفر حج مقدم کرد، بهانۀ جمله به بغداد پیدا شد و از ائمه ممالک بر عزل خلیفه عباسی فتوی گرفت و با سید‌علاءالدین ترمذی که از سادات حسینی بود، برای خلافت، بیعت کرد و در سال ۶۱۴ عازم بغداد شد که در اسدآباد همدان دچار برف و سرمای شدیدی شد و با تلفات بسیار برگشت.


جلال‌الدین منکبرنی (۶۱۸ تا ۶۲۸ ه‌.ق) پس از مرگ پدر به خوارزم آمد، ولی با مخالفت برادرش اوزلاغ شاه روبرو شد و به خراسان و سپس غزنین گریخت. سپاهیان پراکنده به او پیوسته چند مرحله با مغول‌ها جنگید و در نبرد پروان بر آن‌ها غالب شد و پس از نبرد غزنین به سمت هند گریخت. پس از مدت کوتاهی دوباره به ایران برگشت و به قصد کمک از خلیفه عباسی برای دفع مغولان کافر عازم بغداد شد که علاوه بر امتناع، ناصر قُشْتُمور را به جنگ او فرستاد. او از آن‌جا به تبریز رفت و بر تخت سلطنت جلوس کرد. در سال ۴۲۸ در راه گریز از مغولان به دیاربکر رفت و در اطراف شهر میافارقین توسط کردها کشته شد و سلسله خوارزم‌شاهیان پایان پذیرفت.
[۱] جوینی، عطاملک محمدبن محمد، تاریخ جهانگشای، تصحیح محمد قزوینی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۵، چاپ اول، جلد دوم.
[۲] میرخواند، محمدبن خاوندشاه بن محمود، روضة الصفافی سیرة الانبیاء والملوک و الخفاء، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰، چاپ اول، ج۷.

[۳] پرویز، عباس، تاریخ سلاجقه و خوارزم‌شاهان، تهران، انتشارات کتب ایران، (علمی)، ۱۳۵۱.
[۴] بناکتی، داوود، تاریخ بناکتی، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸.



۱. جوینی، عطاملک محمدبن محمد، تاریخ جهانگشای، تصحیح محمد قزوینی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۵، چاپ اول، جلد دوم.
۲. میرخواند، محمدبن خاوندشاه بن محمود، روضة الصفافی سیرة الانبیاء والملوک و الخفاء، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰، چاپ اول، ج۷.
۳. پرویز، عباس، تاریخ سلاجقه و خوارزم‌شاهان، تهران، انتشارات کتب ایران، (علمی)، ۱۳۵۱.
۴. بناکتی، داوود، تاریخ بناکتی، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خوارزمشاهیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۱.    






جعبه ابزار