ب. خضوع، در بدن و اقرار به خدمتگزارى، و خشوعدر صدا و نگاه كردن است. ج. خشوع، همراه اعتقاد به برترى فردى است كه در مقابل او خشوع مىشود، امّا خضوع مىتواند به صورت ظاهرسازى باشد، بدون اينكه اعتقاد به برترى فرد مورد خضوع داشته باشد.
در اين عنوان آیاتی معرفی میشوند که در آنها از واژه «خضع» و مشتقّات آن و واژه «قنت»، «عنت»، «استكانت» و جملههايى كه مفيد معناى خضوعاند، استفاده شده است. به اعتقاد امام خمینی برخی آیات الهی خضوع را ناشی از معرفت به خداوند و مختص علما میدانند و ازاینرو ایشان منشا خضوع در برابر حقتعالی را موجب معرفت منعم و صفات او و شفاعت عظمت جمال و جلال حق میداند.
به اعتقاد امام خمینی اگر انسان مطیع شهوات و هواهای نفسانی شود و تحت سلطه آنها قرار گیرد، در برابر آنها خاضع شده، اطاعت آنها را بر اطاعت خداوند مقدم میدارد.
امام خمینی خضوع در برابر اهل دنیا را منافی خضوع در برابر خداوند شمرده، معتقد است نشانه کسی که ادعای خضوع قلبی در برابر خداوند دارد، عدم خضوع در برابر دیگران است.
ایشان معتقد است اگر توحید در قلب انسان وارد شود و سالک خداوند را مؤثر حقیقی عالم، بداند، اینقدر برای اهل دنیا خضوع نخواهد کرد و این خضوع به سبب مؤثر دانستن اسباب ظاهری و ادعای ایمان و توحیددر آنها، نفاقی بیش نیست، امام خمینی راه رسیدن به خضوع بهویژه در نماز را تحصیل علم و ایمان به عظمت حقتعالی میداند و معتقد است اگر انسان به قلب خود بفهماند که موجودات دیگر نیز مانند او ناتوان و نیازمند هستند و از خود قدرتی ندارند تا نیاز او را برآورده سازند، در برابر آنها خضوع نمیکند و تنها در برابر خداوند خاضع خواهد بود.
[۱۱]خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۱۶۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.