خشت و کمارج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خشت و کَمارَج، بخشی در شهرستان
کازرون، در استان
فارس. در این مقاله علاوه بر بخش خشت و کمارج به شهرهای کُنارتَخْته و خشت نیز پرداخته شده است.
بخش خشت و کمارج. این بخش در مغرب شهرستان کازرون قرار دارد و از مغرب به بخشهای سعدآباد و مرکزی شهرستان دشتستان در استان
بوشهر، محدود است.
خشت و کمارج مشتمل است بر دو دهستان به نامهای خشت و کمارج و دو شهر به نامهای خشت و کُنارتَخْته که مرکز بخش به شمار میرود
عمده آبادیهای دهستان خشت در دامنه شرقی کوه قِبْله و آبادیهای دهستان کمارج، در دامنه غربی و جنوبی رشتهکوه مَسْت واقع است.
برخی از کوههای مهم بخش عبارتاند از: کَمارَج (بلندترین قله ح۱۶۹۷ متر) از رشتهکوه مست، و کوه شاهپور (بلندترین قله ح۱۵۵۶متر) با غاری به همین نام که
مجسمه شاهپور ساسانی به ارتفاع هفت متر در دهانه آن قرار دارد.
تنگ ترکان و کُتلهای کمارج و رودک در این بخش قرار دارند.
رود هِلِّه در دهستان خشت به نام شاپور و رود دالکی، ریزابه هله، در دهستان کمارج جریان دارند.
اهالی خشت و کمارج به
زراعت،
باغداری،
دامداری، پرورش
زنبورعسل و صنایعدستی، از جمله قالیبافی و شالبافی، اشتغال دارند. محصولات عمده این بخش شامل
گندم،
برنج،
جو،
ذرت،
پنبه،
تنباکو و
هندوانه است. از فراوردههای باغی نیز
انار،
لیموترش،
نارنج و
پرتقال دارد. خرمای آن در استان فارس معروف است.
راه اصلی کازرون ـ برازجان (در استان بوشهر) از این بخش میگذرد.
اهالی خشت و کمارج
شیعه دوازده امامیاند و به فارسی با گویش محلی و لری و ترکی گفتگو میکنند.
طایفههای درهشوری و فارسمیدان، از ایل قشقایی، در آن قشلاق دارند.
طبق سرشماری ۱۳۸۵ش، جمعیت بخش خشت و کمارج ۲۲۷، ۳۰تن است که از این تعداد ۲۰۵، ۱۳تن (ح ۴۴%) شهرنشیناند.
در اردیبهشت ۱۳۶۶، دهستان خشت (به مرکزیت آبادی خشت) مشتمل بر ۵۸ روستا و مزرعه و
مکان، در بخش خشت و کمارج در شهرستان کازرون تشکیل شد.
در اردیبهشت ۱۳۷۰، آبادی خشت شهر شد و بخش خشت و کمارج (به مرکزیت آبادی کنارتخته) مشتمل شد بر دو دهستان خشت و کمارج و یک شهر خشت در شهرستان کازرون
در اردیبهشت ۱۳۷۲، آبادی کنارتخته نیز شهر شد
آثار تاریخی خشت و کمارج عبارتاند از: کاروانسرا و آبانباری قدیمی در شهر کنارتخته، زیارتگاههایی مانند امامزاده شاهیعقوب و بیبیسکینه و شاهزاده محمد در آبادی بِناف،
امامزاده محمد در آبادی دهکهنه/ دهکهنه کمارج (رجوع کنید به ادامه مقاله)، امامزاده شاهزاده محمد در آبادی بُوْرکی پایین (واقع در حدود ۶۷ کیلومتری مغرب کازرون)، امامزادههای شاهزاده اسماعیل و شاهزاده موسی و بیبیماهرخ در آبادی رودَک (در حدود ۳۸ کیلومتری مغرب کازرون)، شاهنبی در آبادی عِمارت (در حدود ۳۷ کیلومتری مغرب کازرون)، شاهزاده محمدابراهیم و پیرخشو و بیبیعروس در آبادی کمارج (رجوع کنید به ادامه مقاله). در آبادی اخیر، قلعه و برجهای قدیمی نیز وجود دارد
بخش خشت و کمارج آبادیهای قدیمی نیز دارد که از جمله آنها آبادی کمارج، مرکز دهستان کمارج، است. این آبادی در ارتفاع حدود ۳۵۰ متری، در حدود ۳۴ کیلومتری جنوبغربی کازرون و در سه کیلومتری جنوب جاده کازرون ـ برازجان قرار دارد. آبادی کمارج را نباید با آبادی ده کهنه کمارج، در حدود ۳۱ کیلومتر مغرب کازرون و در همین دهستان، یکی دانست.
ابنخرداذبه
و ابنفقیه
آن را با ضبط کیمارَج، از رستاقهای کوره شاپور دانستهاند. در سده چهارم، به وجود منبر در آن اشاره شده است.
در
قرن ششم، ابنبلخی
کمارج (به همراه خشت) را شهرکی در میان قهستان، گرمسیر و با خرمای بسیار ذکر کردهاست. در دوره زندیه (۱۱۶۴ـ۱۲۰۸)، کمارج ولایت بودهاست.
کُتَل کمارج نبردگاه
کریمخان زند با
آزادخان افغان بود.
در دوره قاجار (۱۲۱۰ـ۱۳۴۴/ ۱۳۰۴ش)، فرصت شیرازی
کمارج را از توابع خشت، در سه فرسنگ و نیمی کنارتخته، با نخلستان بسیار دانسته و محصولات آن را غله، تنباکو و
خرما و مردم آن را جنگجو معرفی کردهاست. این آبادی در
زلزله ۱۲۴۰ آسیب دید.
زینالعابدین شیروانی در ۱۲۴۷، کمارج را قریهای خرّم، از قرای خشت، با سیصد خانه و مردم آن را شیعیمذهب ذکر کرده است.
در ۱۲۸۱، سرپرسی سایکس
از وجود قریه کمارج بر فراز کتل و صعبالعبور بودن راههای آن بهویژه راه کتل کمارج مطالبی نوشته است. حدود سی سال پس از آن، سدیدالسلطنه
به وجود کاروانسرایی مخروبه، امامزاده شاهجعفر، که از اولاد امام موسیکاظم علیهالسلام ذکر شده و تلگرافخانه متروکه انگلیسیها در آن اشاره کرده است. در آن
زمان، کمارج دهی معتبر و دارای دشتی وسیع و خرّم بوده است.
در جریان جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ۱۹۱۸) و ورود قوای انگلیس به جنوب ایران، دستیابی به کتل کمارج برای آنان راهی مهم برای تسخیر شهر کازرون بهشمار میرفت. در ۱۳۳۷، سپاهیان انگلیسی کمارج را تصرف کردند.
در حدود ۱۳۳۰ش جمعیت آبادی کمارج بیش از هزار تن بود و اهالی آن به لری و فارسی گفتگو میکردند.
شهر خشت. این شهر در جنوبغربی بخش خشت و کمارج، در ارتفاع حدود ۴۸۰ متری، حدود ۵۳ کیلومتری جنوبغربی کازرون و هشت کیلومتری شمالغربی راه کازرون برازجان قرار دارد. رود شاپور در حدود سه کیلومتری شمال آن جریان دارد. آب و هوای خشت گرم است. بیشترین درجه حرارت آن ْ۴۶ در تیر و سردترین دمای آن ْ۱- در بهمن است. میانگین بارش سالیانه آن ۱۴۰ میلیمتر ضبط شده است.
خشت از طریق شهر کنارتخته به مرکز شهرستان و نیز به شهر برازجان متصل میشود. جمعیت خشت، براساس سرشماری ۱۳۸۵ش، ۶۷۷، ۸تن ضبط شده است.
خشت در لغت نوعی حلوا دانسته شده است که آن را در ظرفی میریزند تا مانند خشت یک پارچه شود و چون خرمای آنجا را برای حمل به صورت یکپارچه بستهبندی میکردند، این منطقه خشت نامیده شده است.
ابنخرداذبه
و ابنفقیه
آن را از رستاقهای کوره شاپور ضبط کردهاند. در سده چهارم، اصطخری
به نبود منبر در خشت اشاره کرده است. در قرن ششم، ابنبلخی
از آبیاری ضیاع خشت با نهر بشابو/ شاپور سخن گفته است. او
خشت را شهرکی در میان قهستان، با
آب و هوای گرم و درختان خرمای بسیار معرفی کرده است. در دوره زندیه، در جریان حمله
آزادخان افغان به
ایران، در ۱۱۶۵ رستمخان خشتی در آنجا با
آزادخان جنگید که به شکست
آزادخان انجامید.
در ۱۲۴۷، از خشت به عنوان قصبهای از بلاد فارس، در یک منزلی کازرون، با هزار خانه و بیست قریه، مرکّبات خوب و نخلستان یاد شده است.
در دوره ناصری بلوک خشت با ۲۵ آبادی، با محصولات خرما، گندم، جو،
خشخاش، پنبه،
کنجد و تنباکو، و شکار آن بز، پازن، قوچ، میشکوهی،
آهو،
کبک، دراج و تیهو معرفی شده که بیشتر خانههای آن از شاخ و برگ و خانههای اعیان از خشت خام و گل و چوب بوده است.
در ۱۳۰۹، لرد کرزن
به وجود نخلستانی وسیع در خشت اشاره کرده است. در جریان
جنگ جهانی اول و ورود قوای انگلیس به جنوب کشور، خشت نیز درگیر اغتشاشات ناشی از آن شد،
بهویژه در ۱۳۳۷ که اهالی خشت مانع از پیشروی انگلیسیها برای تصرف شهر کازرون شدند.
در حدود ۱۳۳۰ش، جمعیت آن بیش از هزار و پانصد تن و محصولاتش غلات، خرما، برنج و
پنبه ضبط شده است.
سیدمحمدتقی خشتی (متوفی ۱۲۲۰) که شرحی بر زبدةالاصول شیخبهاءالدین عاملی نوشته است از بزرگان آنجاست.
این شهر مرکز بخش خشت و کمارج است و در جنوب بخش، در ارتفاع حدود ۴۹۰ متری، در ۴۵ کیلومتری جنوبغربی کازرون، در مسیر
راه اصلی کازرون ـ برازجان (شیراز ـ بوشهر) قرار دارد. کوه آقایی در پنج کیلومتری مشرق آن است و رود شاپور در پنج کیلومتری شمال آن جریان دارد. مراتع آقایی در مشرق و بورَکی در جنوب این شهر واقع شدهاند.
آب و هوای آن گرم و خشک است. بیشترین درجه حرارت آن به ْ۴۹ در خرداد و سردترین دمای به ْ۱ در اسفند میرسد. میانگین بارش سالیانه آن نیز ۴ر۴۴۱ میلیمتر ثبت شده است.
این شهر از طریق راه اصلی به طول ۴۵ کیلومتر به شهر برازجان
مرتبط میشود
جمعیت آن در سرشماری ۱۳۸۵ش، ۴۵۲۸ تن ضبط شده است.
از آثار قدیمی، کاروانسرا و آبانبار و امامزادهای به نام علی دارد، چون در مجاورت این کاروانسرای قدیمی تخته سنگی بزرگ و یک درخت کُنار قرار داشت، این شهر کنارتخته خوانده شده است. گرچه گفته شده نام قدیمیتر آن داغانی/ داغونی (به محلی: مکانی که گوسفندان را داغ میکنند) بوده،
فسائی
کنارتخته و داغانی را دو آبادی با مکانهای متفاوت دانستهاست. نیز خورموجی
در ذکر ورودی نیروهای انگلیسی به بوشهر، از کنارتخته که به گفته وی در ده فرسخی رزمگاه بوده ــ یاد کرده، اما در جایی دیگر،
در ذکر نام ۳۱ آبادی بلوک خشت و کمارج، نام آبادی داغانی را ثبت کرده و یادی از کنارتخته نکرده است.
در دوره قاجاریه، کنارتخته گرمسیر، خرّم و باصفا دارای نخلستان و تلگرافخانهای نزدیک قلعه آن بوده است.
این شهر در حدود ۱۳۳۰ش، قصبه بخش خشت و دارای ۹۲۹ تن جمعیت
شیعه مذهب بود که به فارسی و لری گفتگو میکردند و به زراعت و پیلهوری اشتغال داشتند.
(۱) ابنبلخی.
(۲) ابنخرداذبه.
(۳) ابنفقیه.
(۴) اسناد جنگ جهانی اول در جنوب ایران، مرحله اول: ۱۳۳۴ـ۱۳۳۳ هجری قمری/ ۱۹۱۶ـ۱۹۱۵ میلادی، به کوشش کاوه بیات، بوشهر: مرکز بوشهرشناسی، ۱۳۷۷ش.
(۵) اصطخری.
(۶) اطلس راههای ایران، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۶۹ش.
(۷) ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مربوط به وزارت کشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال ۱۳۶۹، تهران ۱۳۷۰ش.
(۸) ایران، وزارت کشور، معاونت سیاسی، دفتر تقسیمات کشوری، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران، تهران ۱۳۷۱ش.
(۹) ایران، وزارت کشور، معاونت سیاسی، عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری: آذر ۱۳۸۵، (تهران ۱۳۸۵ش).
(۱۰) ایران، وزارت کشور، معاونت سیاسی، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن، تهران ۱۳۸۲ش.
(۱۱) عباس جعفری، گیتاشناسی ایران، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۹ش.
(۱۲) محمدجعفربن محمدعلی خورموجی، نزهتالاخبار: تاریخ و جغرافیای فارس، چاپ علی آلداود، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۳) رزمآرا.
(۱۴) سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آماری هواشناسی: ۷۶ـ ۱۳۷۵، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۵) محمدعلی سدیدالسلطنه، سفرنامه سدیدالسلطنه: التدقیق فی سیرالطریق، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۶) زینالعابدینبن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
(۱۷) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۸) محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثارالعجم: در تاریخ و جغرافیای مشروح بلاد و اماکن فارس، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۴، چاپ علی دهباشی، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۹) فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج :۱۰۲ کازرون، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، ۱۳۶۲ش.
(۲۰) حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۲۱) محمدابراهیمبن اسماعیل کازرونی، تاریخ بنادر و جزایر خلیجفارس، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۶۷ش.
(۲۲) ابوالحسنبن محمدامین گلستانه، مجملالتواریخ، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ش.
(۲۳) مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده :۱۳۷۷ جمعیت عشایری دهستانها، کل کشور، تهران ۱۳۷۸ش.
(۲۴) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن :۱۳۷۵ شناسنامه آبادیهای کشور، استان فارس، شهرستان کازرون، تهران ۱۳۷۶ش.
(۲۵) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن :۱۳۸۵ نتایج تفصیلی کل کشور، ۱۳۸۵ش.
(۲۶) احمد معرفت، کوهها و غارهای ایران، تهران ۱۳۷۳ش.
(۲۷) نقشه تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران، مقیاس ۰۰۰، ۵۰۰، ۱:۲، تهران: سازمان نقشهبرداری کشور، ۱۳۷۹ش.
(۲۸) Nicholas Nicholas Ambraseys and Charles Peter Melville, A history of Persian earthquakes, Cambridge ۱۹۸۲.
(۲۹) George N Curzon, Persia and the Persian question, London ۱۸۹۲.
(۳۰) Frederick James Moberly, Operations in Perisa: ۱۹۱۴-۱۹۱۹, London ۱۹۸۷.
(۳۱) John R Perry, Karim Khan Zand: a history of Iran, ۱۷۴۷-۱۷۷۹, Chicago ۱۹۷۹.
(۳۲) ,Percy Molesworth Sykes, Ten thousand miles in Persia or, Eight years in Iran, New York ۱۹۰۲.
(۳۳) منوچهر مظفریان، کازرون در آیینه فرهنگ ایران، شیراز ۱۳۷۳ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خشت و کمارج»، شماره۷۰۷۹.