خسران (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خسران: (هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ)«خسران» از مادّه
«خسر» (بر وزن عسر) چنان که «
راغب» در «
مفردات» میگوید: در اصل، به معنای «از دست دادن
سرمایه و کمبود آن» است که گاه، به
انسان، نسبت داده میشود، و گفته میشود: «فلان کس زیان کرد» و گاه، به خود عمل، نسبت میدهند و میگویند: «تجارتش زیان کرد»
از سوی دیگر گاه، «
خسران» در مورد سرمایههای ظاهر به کار میرود مانند مال و مقام دنیوی و گاه، در سرمایههای معنوی مانند صحت و
سلامت و
عقل و
ایمان و
ثواب، و این، همان چیزی است که خداوند آن را
(خُسْرانٌ مُبِین) نام نهاده است. و هر
خسرانی که
خداوند، در
قرآن بیان کرده، اشاره به معنای دوم است نه آنچه مربوط به سرمایههای دنیوی و تجارتهای معمولی است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
خسران:
(فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ) (پس شما هر چه را جز او مىخواهيد بپرستيد كه زيانكاريد. بگو: «زيانكاران واقعى كسانى هستند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روزقيامت از دست دادهاند. آگاه باشيد
زیان آشكار همين است.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
خسر و
خسران هر دو به معناى از دست دادن سرمايه است، يا همهاش و يا بعضى از آن. البته كلمه
خسران رساتر از كلمه
خسر است، و
خسران نفس به معناى آن است كه آدمى
نفس خود را در معرض
هلاکت و بدبختى قرار دهد، به طورى كه استعداد كمالش از بين برود و
سعادت به كلى از او فوت شود.
خسارت اهل هم به همين معنا است.
در اين
آیه شريفه تعريضى است به
مشرکین، كه در جمله
(فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ) مورد خطاب واقع شدهاند، گويا فرموده، شما هر چه را بپرستيد بالأخره سرمايه نفس را از دست دادهايد، به خاطر اينكه آن را با به
کفر كشاندن به هلاكت رسانديد، و همچنين اهل و خويشاوندان خود را هلاك كرديد، چون شما آنان را وادار به كفر و شرك كرديد، و اين
کفر و
شرک همان
خسران حقيقى است.
(أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ) آگاه باشيد كه
خسران حقيقى هم همين است، براى اينكه
خسرانهاى مربوط به امور دنيا هر چه باشد چه مال و چه جاه، ناپايدار است، به خلاف
خسران روز قيامت كه پايانى ندارد، دائم و جاودان است، چون نه زايل مىشود و نه منقطع.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ) (كه
انسانها همه در زيانند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مراد از كلمه
انسان جنس
انسان است، و كلمه
خسر،
خسران،
خسار و
خسارة همه به معناى نقص در سرمايه است.
راغب مىگويد: اين كلمه هم در مورد
انسان استعمال مىشود، و گفته مىشود: فلانى
خسران كرد، و هم در مورد عمل
انسان بكار مىرود و مىگويند:
تجارت فلانى
خسران كرد.
و اگر در آيه مورد بحث كلمه
خسر بدون الف و لام آمده به منظور بزرگداشت آن بوده، و خواسته است بفهماند
انسان در
خسرانى عظيم است، احتمال هم دارد به منظور تنويع باشد، و بفهماند آدمى در نوعى مخصوص از
خسران قرار دارد، غير
خسران مالى و آبرويى، بلكه
خسران در ذات كه خداى تعالى در بارهاش فرموده: {{(آیه):الَّذِينَ
خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ
الْخُسْرانُ الْمُبِينُ}
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خسران»، ص۲۰۸.