خاندان ابنمنده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِمَنْده، عنوان افراد خاندانی از محدثان
حنبلی مذهب ایرانی که از
سده ۳ تا ۷ق/۹ تا ۱۳م در
اصفهان میزیستهاند.
نسبت آنان به استندار فیروزان بن چهار بُخت از صاحب منصبان لشکری ساسانیان میرسد که در
فتح اصفهان
اسلام آورد.
شهرت منده از
لقب ابراهیم بن ولید بن سَنده، نتیجه (نسل سوم) بُطّه،
پسر استندار فیروزان، گرفته شده است.
ابراهیم نخستین
محدث از این خاندان محسوب میشود. او احادیث کمی
روایت کرد و در زمان خلافت
معتصم عباسی (۲۱۸-۲۲۷ق) درگذشت.
یحیی پسر ابراهیم با زنی از عبدِیالیل به نام برّه
ازدواج کرد و از این رو خاندان وی گاه عبدی نیز خوانده شدهاند.
یحیی که ابونعیم
او را ثقفی خوانده، از عبدالله بن زبیر حُمَیدی
حدیث شنید و ابوعلی صحاف از او نقل حدیث کرده است. خاندان ابنمنده محدثان بسیاری پرورد چنانکه ذهبی درباره آنان تألیف مستقلی نوشته است.
معروفترین افراد این خاندان به شرح ذیل میباشند:
ابوعبدالله محمد بن یحیی بن منده (ح ۲۲۰-۳۰۱ق/۸۳۵ - ۹۱۴)، وی از خردسالی به تحصیل پرداخت و در اصفهان و
عراق استماع حدیث کرد .
سپس در شمار اصحاب
احمد بن حنبل درآمد و از او روایت کرد.
همچنین از ابوکریب همدانی، هناد بن سرّی، محمد بن بشار، ابوسعید اشج و دیگران بهره برد.
جمعی از محدثان
مشهور از جمله ابوالشیخ اصفهانی، ابوالقاسم
طبرانی، ابواحمد عسّال و نیز پسر خود وی اسحاق از او روایت کردهاند.
ابنخلکان
از کتابی با عنوان
تاریخ اصبهان تألیف وی نام برده که در حال حاضر اثری از آن در دست نیست.
ابوعبدالله محمد بن اسحاق بن محمد (۳۱۰- آخر ذیقعده ۳۹۵ق/۹۲۲-۷ سپتامبر ۱۰۰۵م)، از محدثان مشهور و نامدارترین فرد
خاندان ابنمنده بود.
او از
پدر و عموی پدرش عبدالرحمان بن یحیی حدیث شنید
و نیز از جمعی دیگر از مشایخ اصفهان مانند: محمد بن قاسم کرّانی، محمد بن عمر بن حفص و ابوعلی حسن بن محمد بن نَضْر
استماع نمود.
گفته شده است که ابنمنده پیش از ۱۷ سالگی از ابنابی حاتم (د ۳۲۷ق) اجازه روایت گرفت.
در ۳۳۰ق، یا سالی پیش از آن،
در جستوجوی حدیث سفری را آغاز کرد که ۴۵
سال طول کشید.او خود گفته که
شرق و
غرب را دوبار زیر پا گذاشته است.
ابنمنده نخست به
نیشابور رفت.
در آنجا از محمد بن حسین قطان، ابوعلی محمد ابن احمد میدانی، ابوالعباس اصم، ابوعبدالله ابن اخرم و دیگران حدیث شنید.
وی بجز نیشابور در دیگر شهرهای
خراسان هم اقامت کرد.در بخارا نزد هیثم بن کُلیب شاشی و دیگران،
صحیح بخاری را استماع نمود
و نیز از محمد جوزجانی و هارون بن احمد جرجانی حدیث شنید.همچنین، در
سرخس از عبدالله ابن محمد بن حنبل و در مرو از محمد بن احمد بن محبوب استماع نمود
و به بلخ نیز سفر کرد.
احتمالاً اقامت اصلی ابنمنده در نیشابور بود و همواره بدانجا باز میگشت، چنانکه در ۳۳۹ق/۹۵۰م از نیشابور عازم
عراق شد
و چند سالی در نواحی عراق و
شام به
مسافرت پرداخت.در بغداد از اسماعیل بن محمد صفار نحوی و ابوجعفر ابن بُخْتَری رزّاز حدیث شنید.
در ۳۴۴ق در
دمشق بود و از ابوالقاسم نصیبی بهره گرفت.
در ادامه
سفر خود در
طرابلس شام از خیثمة بن سلیمان قرشی، در
غزه از علی بن عباس غزی و در
بیتالمقدس از احمد بن زکریا مقدسی استماع نمود. احتمالاً وی پیش از سفرهایش به عراق و شام نخست به
مکه رفته است، زیرا در آنجا پیش از ۳۴۰ق از ابوسعید ابن اعرابی (د ۳۴۰ق) استماع حدیث کرده و نیز در
مدینه از جعفر بن محمد علوی حدیث شنیده است.
ابنمنده همچنین در ادامه سفر به
مصر رفت و در آنجا از ابوالقاسم حمزة بن محمد کنانی، احمد بن حسن بن عتبه رازی، محمد بن سعد باوردی، ابوطاهر احمد مدینی و جز آنان حدیث شنید.
در اقامت چند ساله خود در مصر به شهرهای مختلف از جمله اسکندریه،
تنّیس
و جزیره تونه
برای استماع حدیث سفر کرد.
به هر حال در ۳۶۱ق ابنمنده در بخارا بود و
حاکم نیشابوری او را ملاقات کرد و در ۳۷۵ق که ابنمنده قصد بازگشت به
اصفهان را داشت، همراه وی به نیشابور آمد.
ابنمنده چون به موطن خود بازمیگشت، ۴۰ بار کتاب به همراه داشت که از ۷۰۰، ۱تن از مشایخ
کتاب حدیث کرده بود.
در روایتی اغراقآمیز از قول ابنمنده گفته شده که وی ۳۰ هزار راوی حدیث را درک کرده و از هر یک حداقل ۱۰ حدیث داشته است.
از دیگر مشایخ مهم ابنمنده ابنحبان بستی، ابوعلی نیشابوری و ابوالقاسم
طبرانی را میتوان برشمرد.
ابنمنده در دوران
سفر طولانی خود مجرد ماند و زن اختیار نکرد. چون به اصفهان بازگشت، اسماء
دختر ابوسعد محمد شیبانی را به زنی گرفت و از وی صاحب ۴
پسر شد و آنان را عبدالرحمان، عبیدالله، عبدالرحیم و عبدالوهاب نامید.
گروه بسیاری از ابنمنده روایت کردهاند و ذهبی
نام بیش از ۵۵ تن از آنان را آورده است، اما در رأس آنان باید از مشایخ ابنمنده و دوستان او یاد کرد: ابوالشیخ اصفهانی، ابواسحاق ابراهیم بن حمزه اصفهانی، ابنمقری ابوبکر محمد بن ابراهیم،
حاکم نیشابوری ، ابوعبدالله محمد بن احمد بخاری و ابوسعد احمد بن محمد ادریسی
و سپس برخی چون ابونعیم اصفهانی و احمد ابن فضل باطرقانی
و پسرانخوداو عبدالرحمان،
عبیدالله
وعبدالوهاب.
ابنمنده در
اصفهان به حرمت و جاه میزیست و پیداست که نفوذ بسیاری در مردم و اولیای امور داشته است.
چه معاصران او و چه محدثان بعد، او را بسیار ستودهاند.ظاهراً ستایشی که از ابنمنده صورت گرفته و آنچه شخصیت علمی او را ساخته است، ناشی از وسعت آگاهی او در حدیث بوده که با اتکا به حافظهای نیرومند شکل گرفته است. به گفته احمد بن جعفر که از افزون بر هزار تن حدیث نوشته، کسی را در میان آنان به قدرت
حافظه ابنمنده ندیده بود.
ذهبی نیز او را حافظ مشرق خوانده و اظهار داشته که کسی دیگر را نمیشناخته که به اندازه او
استماع حدیث کرده و به پایه او حدیث گرد آورده باشد.
با اینهمه، ذهبی
معتقد است که ابنمنده فقط در روایت حدیث استاد بود، اما چون به تبویب آن میپرداخت یا از خود سخنی میگفت، چیرگی لازم را نداشت.
ابونعیم اصفهانی نیز با آنکه ابنمنده را مردی بزرگ دانسته،
معتقد است که وی در آخر عمر در نقل حدیث خلط میکرد و در امالی خود دچار لغزش و اشتباه میشد،
اما ذهبی
سخن ابونعیم را رد کرده و بر خصومتی حمل نموده که میان ابونعیم و ابنمنده وجود داشته است.
۱. الایمان، که در ۲ مجلد به کوشش علی فقیهی در بیروت (۱۹۸۵م) به چاپ رسیده است. در این کتاب ۰۸۹، ۱حدیث در موضوع ایمان باببندی شده که طولانیترین آنها باب ۹۷ در وجوب ایمان به رؤیت خداوند است.
۲. الرد علی الجهمیه، ردی است بر جهمیه که قائل به تعطیل درباره صفات
خداوند بودند. این اثر که شیوهای نقلی دارد، به کوشش علی فقیهی در مجله الجامعة الاسلامیه چاپ شده است.
۳. فتح الباب فی الکنی و الالقاب، که بخشی از آن به کوشش س. ددرینگ در اوپسالا (۱۹۲۷م) منتشر شده است.
۴. مسند احادیث ابراهیم بن ادهم الزاهد، که به کوشش مجدی سیدابراهیم در قاهره (۱۹۸۸م) چاپ شده است.
۱. الاسامی و الکنی، موجود در کتابخانه چستربیتی.
۲. الامالی، که بخشهایی از آن در کتابخانه ظاهریه دمشق موجود است.
۳. تسمیة المشایخ، فهرستی از مشایخ بخاری در صحیح او، نسخهای از آن در کتابخانه چستربیتی موجود است.
۴. التوحید و معرفة اسماء الله تعالی، موجود در کتابخانه ظاهریه.
۵. ذکر عددما لکل واحد من الصحابه من الحدیث، موجود در کتابخانه ظاهریه.
۶. معرفة الصحابه، از معروفترین آثار ابنمنده که امروز از اصل آن فقط بخشهایی در کتابخانه ظاهریه و نیز در کتابخانه شیخالاسلام در
مدینه در دست است. علاوه بر نسخ خطی، معرفة الصحابه از طریق نقل وسیع آن در اسد الغابه ابناثیر نیز باقی مانده است، زیرا یکی از ۴ مأخذ اساسی ابناثیر در تألیف این کتاب بوده است.
ابنحجر هم در تألیف الاصابه ازاین کتاب بهره برده است.
ابوموسی مدینی (ه م) نیز بر این کتاب ذیلی نوشته است.
۱. تاریخ اصبهان.
این اثر مورد استفاده یاقوت قرار گرفته است.
۲. دلائل النبوه.
۳. الناسخ و المنسوخ.
ابوالقاسم عبدالرحمان بن محمد بن اسحاق (۳۸۱-۱۶ شوال ۴۷۰ق/۹۹۱-۲ مه ۱۰۷۸م)، پسر بزرگ محمد بن اسحاق بود.
عبدالرحمان نخست از محضر پدر بهره برد و پس از آنکه در اصفهان از ابوبکر ابن مردویه، ابراهیم بن خُرَّشیذ، ابراهیم بن محمد جَلاّب، ابوذر ابن
طبرانی، ابوجعفر ابن مرزبان ابهری و جز آنان
حدیث شنید،
راهی
سفر شد. به نظر میرسد که نخست در ۴۰۶ق به سوی
بغداد رفت.
در آنجا از عمرو بن مهدی، ابومحمد ابن بیّع، ابنصلت اهوازی، ابواحمد فَرْضی و هلال حفار حدیث شنید
و آنگاه در سفرهایی که توالی آنها مشخص نیست به استماع حدیث پرداخت: در واسط از ابنخَرَفه واسطی، در مکه از ابوالحسن بن جهضم صوفی و ابننظیف فرّاء و در نیشابور از ابوسعید صیرفی و ابوبکر حیری.
مشایخ دیگر او عبارتند از: ابوالحسن علی جرانی، ابوعبدالله حسین بن فنجویه دینوری، محمد بن علی نقاشی، محمد بن موسی بن فضل صیرفی،
ابوعمر طلحی و محمد بن ابراهیم جرجانی.
وی به همدان،
دینور و شیراز
نیز مسافرت کرد. ابنمنده در روایت به اجازه بسیار اهمیت میداد و خود توانست به اخذ اجازه از حاکم نیشابوری، زاهر بن احمد سرخسی و دیگران نایل شود.
ابنمنده نخست در ۴۰۷ق، در حالی که هنوز بزرگان مشایخ او زنده بودند، به حدیث گفتن پرداخت.
کسانی چون حسین بن عبدالملک خلال، ابونصر احمد غازی و ابوسعد احمد بغدادی از او روایت کردهاند.
وی مردم را به پیروی از سنت تحریض میکرد و با کسانی که آنها را اهل بدعت میخواند، سرسختانه مقابله مینمود. ابنمنده در امر به معروف و نهی از منکر نیز سختگیر بود و از کسی پروا نداشت.
وی همچون پدر از مخالفان اشعریان، بود، ازین رو از ابوبکر حیری که اشعری بود، حدیث شنید، اما از وی روایت نکرد.
گرچه سعد بن محمد زنجانی او و
خواجه عبدالله انصاری را در زمان خود از پیشگامان مبارزه با اهل
بدعت به شمار آورده،
ولی به عللی که دقیقاً روشن نیست، خواجه عبدالله درباره ابنمنده گفته بود که ضرر او برای
اسلام بیشتر از سود اوست.
احتمالاً گفته خواجه عبدالله ناظر به نسبت تجسیم بود که گمان میرفت، ابنمنده به آن اعتقاد داشته است.
اما ذهبی
به نقل از ابنمنده آورده که وی خود را از اعتقاد به تجسیم بری میشمرده است.
ابناثیر
از گروهی در اصفهان به نام «عبد رحمانیه» یاد میکند که در اعتقادات، خود را به عبدالرحمان بن منده منتسب میدانستهاند، اما ابنرجب
آنها را اهل بدعت میداند و ابنمنده را از آنچه آنها میگویند و به او نسبت میدهند، مبرا میشمارد.
سرانجام ابنمنده در اصفهان
وفات یافت و در
تشییع جنازه او خلقی کثیر گرد آمدند.
۱. التاریخ المستخرج من کتب الناس للتذکره و المستطرف من احوال الرجال للمعرفة.
۲. الرد علی من یقول «الم» حرف لینفی الالف و اللام و المیم عن کلام الله عزوجل، موجود در کتابخانه ظاهریه.
۳. الکفایه، موجود در کتابخانه ظاهریه؛
۱. تاریخ اصبهان.
۲. تاریخ مکه
۳. حرمةالدین.
۴. صیام یوم الشک.
۵. کتابی در وفیات که ذهبی آن را به جامعیت وصف کرده است.
ابوعمرو عبدالوهاب بن محمد بن اسحاق (۳۸۸-۱۹
جمادی الاخره ۴۷۵ق/۹۹۸- ۱۵ نوامبر ۱۰۸۲م)، وی از پدر حدیث بسیار شنید
و نیز در موطن خود اصفهان از ابواسحاق ابراهیم بن خرشیذ، ابوعمر ابن عبدالوهاب سُلَمی، ابومحمد حسن بن یوه، جعفر بن محمد فقیه، محمد بن ابراهیم جرجانی و ابوبکر ابن مردویه، استماع حدیث کرد.
فارسی
از یک
سفر او به
نیشابور یاد میکند. وی در آنجا از ابوسعید محمد صیرفی حدیث شنیده است.
فارسی
به حدیث گفتن او در نیشابور نیز اشاره دارد. ظاهراً او مدتی هم در طوس اقامت کرد و در آنجا بود که ابنقیسرانی به دیدار او رفت.
وی سفرهایی نیز به
شیراز ،
همدان ،
مکه و
ری داشته است و در این سفرها مانند پدرش
تجارت هم میکرد.
پسرش یحیی بن عبدالوهاب، مؤتمن ساجی، اسماعیل بن محمد تیمی، ابونصر احمد غازی و برادرش خالد بن عمر، حسین بن عبدالملک خلال، حسن بن عباس رستمی، مسعود ثقفی و محمد بن احمد باغبان از او
روایت کردهاند.
وی با فاطمه دختر شیبانی
ازدواج کرد و از او صاحب ۵ پسر و یک دختر شد.
۱. احادیث ابنمنده، ضمن مجموعهای در کتابخانه ظاهریه موجود است.
۲. فوائد، موجود در دارالکتب مصر و کتابخانه ظاهریه.
ابوزکریا یحیی بن عبدالوهاب بن محمد (۱۹
شوال ۴۳۴-۱۲
ذیحجه ۵۱۱/ اول ژوئن ۱۰۴۳-۶ آوریل ۱۱۱۸)، محدث، فقیه، واعظ و مورخ بود. وی آخرین فرد نامدار از خاندان ابنمنده است.
یحیی بسیار زود به
استماع حدیث پرداخت.
در آغاز از
پدر و عموهایش عبدالرحمان و عبیدالله
و سپس از ابوطاهر ابن عبدالرحیم
و احمد بن محمد فضاض
حدیث شنید. چون به
سفر پرداخت ظاهراً نخست به
نیشابور رفت
و در آنجا از ابوبکر احمد بن منصور مغربی و ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، سپس در همدان از ابوبکر محمد بن عبدالرحمان نهاوندی و در بصره از ابوالقاسم ابراهیم بن محمد شاهد و عبدالله بن حسین سعدانی استماع حدیث کرد.
در ۴۹۸ق به قصد گزاردن
حج در مسیر خود به بغداد وارد شد و در جامع منصور به املای حدیث پرداخت.
شاگردان یحیی و راویان او بسیارند، از جمله:
ابنعساکر ، ابوموسی مدینی، ابوطاهر سلفی، ابوسعد سمعانی، عبدالقادر جیلی، ابنخشاب نحوی، ابوالحسین ابن طیوری و ابوالفضل بن ناصر.
ابنجزری ضمن اینکه نام او را در شمار مقریان آورده، یادآور شده است که وی از شاگردان ابنحبش قرائت آموخت و ابوالعلاء همدانی نیز از وی روایت کرد.
ابندمیاطی از یحیی به عنوان شیخ حنبلیان و پیشوای آنان یاد کرده است.
۱. زندگینامه
طبرانی، که همراه جلد ۵ از چاپ اول
معجم الکبیر طبرانی در بغداد به چاپ رسیده است.
۲. احادیث ابنمنده، که نسخه خطی آن، در کتابخانه ظاهریه موجود است.
۳. الامالی، در کتابخانه ظاهریه موجود است.
۴. تعلیقات و اضافات ابنمنده بر الجزء الرباعی عبدالغنی ازدی، در کتابخانه برلین نگهداری میشود.
۵. جزء فیه ذکر من عاش من الصحابه اکثر من مائة سنه، در کتابخانه جامع
کبیر صنعا موجود است.
۶. تاریخ اصبهان، سمعانی در الانساب،
یاقوت در بلدان،
ابنخلکان در وفیات،
ذهبی در سیر
و ابنحجر در الاصابة
از این کتاب استفاده کردهاند. از این اثر بخشی کوتاه باقی مانده است که در کتابخانه ظاهریه نگهداری میشود.
(۱) ابنابی یعلی، محمد، طبقات الحنابله، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۲) ابناثیر، اسد الغابه، قاهره، ۱۳۸۰ق.
(۳) ابناثیر، الکامل.
(۴) ابنجزری، محمد، غایة النهایه، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۵) ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ق.
(۶) ابنحجر عسقلانی، احمد، الاصابة فی تمییز الصحابه، بیروت دارالکتب العلمیه.
(۷) ابنخلکان، وفیات.
(۸) ابندمیاطی، احمد، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش قیصر ابوفرج، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
(۹) ابنرجب، عبدالرحمان، الذیل علی طبقات الحنابله، به کوشش هانری لائوست و سامی دهان، دمشق، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۱۰) ابنصلاح، تقیالدین، مقدمه، به کوشش عائشه عبدالرحمان بنت الشاطی، قاهره، ۱۹۷۴م.
(۱۱) ابنعساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش مطاع طرابیشی و دیگران، دمشق، مجمع اللغة العربیه.
(۱۲) ابنعماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۱۳) ابنکثیر، البدایه.
(۱۴) ابنماکولا، علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق.
(۱۵) ابنمنده، محمد، «الرد علی الجهمیه»، مجله الجامعة الاسلامیه، به کوشش علی فقیهی، مدینه، ۱۴۰۰ق.
(۱۶) ابننقطه، محمد، التقیید لمعرفة الرواة و السنن و الاسانید، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۷) ابوالشیخ اصفهانی، عبدالله، طبقات المحدثین باصبهان، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۸) ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، لیدن، ۱۹۳۴م.
(۱۹) بغدادی، هدیة العارفین.
(۲۰) حازمی همدانی، محمد، عجالة المبتدی، به کوشش عبدالله گنون، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۲۱) ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۲۲) ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۳) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمد سعید زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۲۴) ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
(۲۵) زرکلی، اعلام.
(۲۶) سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش فرانتس روزنتال، ترجمه صالح احمد العلی، بغداد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۲۷) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۲۸) سید، خطی.
(۲۹) سید، فهرس المخطوطات المصوره، قاهره، ۱۹۵۷م.
(۳۰) صنعا، خطی.
(۳۲) ظاهریه، خطی.
(۳۳) فارسی، عبدالغافر، تاریخ نیشابور، انتخاب صریفینی، به کوشش محمد کاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳۴) فهرس مجامیع المدرسة العمریه، به کوشش یاسین محمد سواس، کویت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م.
(۳۵) کوپریلی، خطی.
(۳۶) یاقوت حموی،
معجم البلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنمنده»، ج۴، ص۱۸۲۰.