خاندان باوندیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باوندیان، خاندانی ایرانی از امیران
طبرستان که حدود هفتصد
سال، بیشتر در مناطق کوهستانی آن
ناحیه،
فرمان راندند.
در طول این مدت، باوندیان سه بار فروپاشیدند.
قلمرو باوندیان طبرستان، در
جنوب دریای خزر و
مشرق گیلان و
مغرب استرآباد، شامل شهرهای
آمل، ساریه(
ساری)،
مهروان و
آبسکون بود.
اما این تقسیمبندی در طول تاریخ دگرگون شده است.
طبری از سه منطقه کوهستانی در طبرستان به نامهای کوهستان ونداد هرمز، کوهستان ونداسنجان و کوهستان شروین یاد کرده است.
پیشینه خاندان باوندی به قبل
اسلام بر می گردد:
پس از
فروپاشی حکومت
خاندان جُشْنَسْفْ یا
گُشْنَسْبْ داد، که از واپسین سالهای
دوره اشکانی بر
طبرستان (
پَذَشخوارگر)
حاکمیت داشتند،
قباد ساسانی (متوفی ۵۳۱)، پسرش
کیوس (
کاووس) را به
حکمرانی این ناحیه فرستاد و او اوضاع آشفته طبرستان و
خراسان را که گرفتار
یورش ترکان شده بود،
سامان بخشید.
ابن اسفندیار از او به عنوان «
آدم آلباوند» (پایهگذار سلسله باوندیان) یاد میکند.
پس از کشته شدن قباد،
انوشیروان، کیوس را که مدعی تاج و تخت بود، از میان برداشت و حکمرانی بخشی از طبرستان را به قارِن، پایهگذار
دودمان قارنوند در طبرستان داد.
از شاپور، فرزند کیوس، پسری به نام باو به جای ماند که باوندیان به او منسوباند.
درباره حکومت باوندیان پس از اسلام مواردی بیان شده:
همزمان با کشورگشاییهای
مسلمانان، سه خاندان مهمِ قارنوند،
بادوسپانیان و باوندیان بر همه یا قسمتی از طبرستان حکمرانی داشتند.
حکمرانان باوندی بیشتر به «اسپهبد» معروف بودند؛ مسلمانان، تا
سده دوم هجری، به
قلمرو آنان که بیشتر در
مناطق کوهستانی بود، دست نیافتند و تنها از
قرن سوم به بعد توانستند بر
دشت طبرستان مسلط شوند.
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
(۳) محمد بن ابوریحان بیرونی، الا´ثارالباقیة عن القرون الخالیة، چاپ زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
(۴) محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۵) احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، بیروت ۱۹۸۸.
(۶) محمد بن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ ش.
(۷) عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ ۱۹۳۷.
(۸) حدودالعالم من المشرق الی المغرب، با مقدمه بارتولد، حواشی و تعلیقات مینورسکی، ترجمه میرحسین شاه، کابل ۱۳۴۲ ش.
(۹) محمد بن علی راوندی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، به سعی و تصحیح محمد اقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۰) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، ج ۳: استان دوم، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۱) رشیدالدّین فضل اللّه، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۱۲) رشیدالدّین فضل اللّه، فصلی از جامع التواریخ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۱۳) شیخعلی گیلانی، تاریخ مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۴) ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۵) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۱۶) محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۷) آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۱۸) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۹) گی لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۰) ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) احمد بن عمر نظامی، کتاب چهار مقاله، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران (بی تا).
(۲۲) احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت (بی تا).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان باوندیان»، شماره۳۹۶.