• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان افشار آناتولی و شام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



افشار، نام‌ یک‌ گروه‌ بزرگ‌ قومی‌ - عشایری‌ از اقوام‌ ترک‌زبان‌ دشت‌ قپچاق‌ ترکستان‌ است. این اسم بر گرفته از نام یکی از پسران یولدوزخان پسر سوم اغوز به معنای چالاک می‌باشد.
این خاندان در دوره‌های مختلف به جاهای مختلف ایران و سرزمین‌های اسلامی مانند آناتولی و شام مهاجرت کرده و در آن مناطق ساکن شده‌اند. بر پایه برخی شواهد تاریخی این مهاجرت در پی حضور جنگجویان افشار در فتح آناتولی بوده است. تاریخ حضور افشار در شام خیلی روشن نیست اما در این میان در میان جناح‌ بوز - اوق‌ از ترکمنان‌ ساکن‌ در حلب‌، عینتاب‌ و انطاکیه‌، قبیله افشار از نظر اهمیت‌ در ردیف‌ نخست‌ دیده‌ می‌شود.



تا سپری‌ شدن‌ سده ۵ق‌/۱۱م‌، تاریخ‌ افشار را تنها در مسیر تاریخ‌ قوم‌ اغوز (ترکمن‌) می‌توان‌ پی‌جویی‌ کرد و تلاش‌ برای‌ یافتن‌ اسناد تاریخی‌ مستقل‌ در باره این‌ شاخه‌ از قوم‌، به‌ نتیجه‌ نرسیده‌ است‌؛ این‌ سده‌ از آن‌ روی‌ به‌ عنوان‌ نقطه عطفی‌ در تاریخ‌ قبایل‌ اغوز شناخته‌ می‌شود که‌ مهاجرت‌ اغوزان‌ به‌ غرب‌ در این‌ سده‌ روی‌ داده‌ است‌ و در نتیجه‌ تاریخ‌نگاران‌ توانسته‌اند درباره قبایل‌ گوناگون‌ این‌ قوم‌ مطالبی‌ عنوان‌ کنند.
در سده ۵ق‌/۱۱م‌ وجود دو سد بزرگ‌ بر سر راه‌ تاخت‌ و تازهای‌ غزان‌، یعنی‌ دولت‌ قراخانی‌ در ماوراءالنهر و سلجوقی‌ در منطقه خراسان - خوارزم‌، دیگر بار عاملی‌ برای‌ جا به‌ جایی‌ اغوزان‌ بود. عامل‌ مهم‌ دیگر مهاجرت‌ جدید کومانی‌ - قپچاقی‌ از اواخر سده ۱۰م‌ به‌ سوی‌ غرب‌ بود که‌ این‌ رانش‌ را شدت‌ می‌بخشید.
[۱] هروات‌، آندراس‌ پ‌، پچنگ‌ها، کومان‌ها و یاس‌ها، ج۱، ص۴۵-۴۹، ترجمه رقیه بهزادی‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.

در طی‌ سال‌های‌ ۴۴۲-۴۴۳ق‌/۱۰۵۰-۱۰۵۱م‌، بخشی‌ از جمعیت‌ اغوزان‌، دوباره‌ روی‌ به‌ غرب‌ نهادند و با راندن‌ پچنک‌ها به‌ غرب‌، در زیستگاه‌های‌ پیشین‌ آنان‌ در آن‌ سوی‌ اورال‌ جای‌ گرفتند،
[۲] هروات‌، آندراس‌ پ‌، پچنگ‌ها، کومان‌ها و یاس‌ها، ج۱، ص۴۵-۴۹، ترجمه رقیه بهزادی‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
اما هنوز اغوزان‌ ساکن‌ در شمال‌ ماوراءالنهر، فشار را برخود احساس‌ می‌کردند. در اواخر دوره سلجوقیان‌ وضع‌ قلمرو آنان‌ موقعیت‌ مناسبی‌ را برای‌ اغوزان‌ فراهم‌ می‌ساخت‌. این‌ بار مقصد مهاجران‌ اغوز سرزمین‌های‌ اسلامی‌ در ایران‌ و غرب‌ آن‌ بود و بدین‌ ترتیب‌، با گردش‌ زمان‌ از سده ۵ به‌ ۶ ق‌، موجی‌ از مهاجرت‌ ترکمانان‌ اغوز به‌ ایران‌ و برخی‌ دیگر از سرزمین‌های‌ اسلامی‌ پای‌ گرفت‌.
[۳] وصاف‌، تاریخ‌، ج۱، ص۸۶، تحریر عبدالمحمد آیتی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.

با اینکه‌ نزدیکی‌ آسیای‌ مرکزی‌ به‌ مسکن‌ پیشین‌ اغوزان‌ شمال‌ حوزه سیر دریا در دشت‌ قپچاق‌، موجب‌ شده‌ است‌ که‌ بخشی‌ از اغوزان‌ مهاجر در این‌ مناطق‌ اسکان‌ یابند و از نظر بافت‌ قومی‌ نیز، با نام‌ جدیدتر ترکمن‌ در سراسر این‌ منطقه‌، شناخته‌ شده‌اند، اما پی‌جویی‌ قبایل‌ کهن‌ اغوز، مانند افشار در آسیای‌ مرکزی‌ قرین‌ توفیق‌ نبوده‌ است‌. در واقع‌، تغییر رخ‌داده‌ در طبقه‌بندی‌ قومیت‌های‌ ترکمن‌ در آسیای‌ مرکزی‌ آن‌ اندازه‌ گسترده‌ بوده‌ است‌ که‌ جز مواردی‌ استثنایی‌، عنوان‌ قبایل‌ شناخته‌ از ترکمن‌ در تاریخ‌ متأخر آسیای‌ مرکزی‌ کمتر با عناوین‌ کهن‌ قبایل‌ اغوز همخوانی‌ دارد. از این‌ رو، نباید در شگفت‌ بود که‌ چگونه‌ در میان‌ قبایل‌ ترکمن‌ در آسیای‌ مرکزی‌ و نیز افغانستان‌، نامی‌ از افشار و بسیاری‌ دیگر از قبایل‌ کهن‌ اغوز برجای‌ نمانده‌ است‌.
[۴] Shakerim Qudaiberdiuly, Tur o k, qyrqyz- qazaq ham khandar shezh o res o , P۶۳, Almaty, ۱۹۹۱.
[۵] Barthold, VV, X Ocherk istorii turkmenskogo naroda n , Sochineniya, P۵۷۹, Moscow, ۱۹۶۳, vol II (۱).
[۶] Yagmurov, A, X Turk- meny Afganistana n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۱۱, Ashkhabad, ۱۹۹۳.
(برای‌ بررسی‌ در باره اغوزان‌ حوزه سیر دریا،
[۷] Jirmunskiy, VM, X Sirderya boyunda Oguzlara dair izler n , Belleten, P۴۷۱, Istanbul, ۱۹۶۱, vol XXV.
)


مورخان‌ مسلمان‌ در طول‌ سده‌های‌ نخست‌ آشنایی‌ خود با ترکمانان‌، غالباً آنان‌ را جز به‌ نام‌هایی‌ عام‌ چون‌ «غُز» (اغوز) یا «ترکمان‌» نمی‌شناختند و همین‌ نکته‌ موجب‌ گشته‌ تا جز در مواردی‌ اندک‌، چون‌ تاریخ‌ حکومت‌ شمله‌ و جانشینان‌ او در خوزستان‌، در ثبت‌ وقایع‌ تاریخی‌ مربوط به‌ افشار و دیگر قبایل‌ ترکمن‌، از نام‌ قبایل‌ کمتر سخن‌ به‌ میان‌ آید. همین‌ ویژگی‌ سبب‌ شده‌ است‌ که‌ با وجود وفور اخبار راجع‌ به‌ ترکمن‌ در متون‌ تاریخی‌ مربوط به‌ سده‌های‌ میانه اسلامی‌، پی‌جویی‌ یک‌ تاریخ‌ پیوسته‌ برای‌ قبیله‌ای‌ مشخص‌ چون‌ افشار با دشواری‌ فراوان‌ روبه‌رو باشد.


گفتنی‌ است‌ که‌ طوایف‌ گوناگون‌ افشار در خلال‌ قرون‌ متمادی‌ نقشی‌ پی‌گیر، ولی‌ نه‌ همواره‌ آشکار را در تاریخ‌ آناتولی‌ و شام‌ برجای‌ نهاده‌اند. این‌ قبیله‌ اگرچه‌ در بخش‌هایی‌ از این‌ مناطق‌ با ثباتی‌ چشمگیر تا امروز ادامه حیات‌ داده‌ است‌، اما به‌ علت‌ کمبود گزارش‌های‌ مستقیم‌، بازسازی‌ تصویری‌ از نقش‌آفرینی‌ آن‌ در صحنه تاریخ‌ هنوز با دشواری‌ بسیاری‌ روبه‌روست‌. در این‌ راستا، فاروق‌ سومر در تحقیقاتش‌، توفیق‌ یافته‌ است‌ تا تصویری‌ پایه‌ از این‌ تاریخ‌ ارائه‌ دهد. وی‌ که‌ بررسی‌ خود در باره افشار را نخست‌ طی‌ مقاله‌ای‌ در مجموعه «ارمغان‌ کوپریلی‌» منتشر ساخت‌، توانست‌ مطالعات‌ خود را به‌ نحوی‌ گسترده‌تر و نظام‌یافته‌تر در کتاب‌ «اغوزان‌» (چ‌ ۲، ۱۹۷۲م‌) عرضه‌ نماید (برای‌ برخی‌ منابع‌ در باره زبان‌ و فرهنگ‌ افشار نک:
[۸] IA, II, P۳۷-۳۸
)


به‌ عنوان‌ نقطه آغاز بر حضور افشار در تاریخ‌ آناتولی‌، باید توجه‌ داشت‌ که‌ بر پایه شواهد تاریخی‌، جنگجویان‌ افشار در جریان‌ فتح‌ آناتولی‌ نقشی‌ اساسی‌ ایفا کرده‌اند؛ در واقع‌ بر پایه تحلیل‌ مورخان‌، همین‌ ویژگی‌ موجب‌ بوده‌ است‌ تا بازتاب‌ حضور این‌ قبیله‌ در جغرافیای‌ تاریخی‌ منطقه‌ بسیار گسترده‌ باشد.
[۹] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
[۱۰] Ovezov, K & N Gadzharov, X Turkmeny Iraka n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۶۰، Ashkhabad، ۱۹۹۳.

بر پایه نوشته سلجوق‌نامه‌، از یازیجی‌ اوغلی‌، خاندان‌ قرامان‌ که‌ در ردیف‌ نخستین‌ سلسله‌های‌ حکومت‌گر اسلامی‌ در آسیای‌ صغیر شناخته‌ می‌شوند، خود از منسوبان‌ افشار بوده‌اند (برای‌ نسخه خطی‌ توپکاپی‌ نگاه کنید به
[۱۱] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
)، باید افزود که‌ بر پایه یک‌ وقایع‌نامه ارمنی‌ از مؤلفی‌ ناشناس‌ پرداخته‌ شده‌ در ۶۹۹ق‌/۱۳۰۰م‌، شخصی‌ به‌ نام‌ اسلام‌بیک‌ رئیس‌ ایل‌ افشار در ۶۵۲ق‌/۱۲۵۴م‌، از حمله‌اش‌ به‌ نواحی‌ مرزی‌ فتح‌ نشده‌ سخن‌ گفته‌ است‌
[۱۲] Cahen, C, X Quelques textes n E glig E s concer- nant les Turcomans de R C m au moment de l'invasion mongole n, Byzantion, P۱۳۱، ۱۹۳۹, vol XIV.
سومر بر آن‌ است‌ که‌ این‌ رئیس‌، احتمالاً با حکام‌ خاندان‌ قرامان‌ در ارتباط بوده‌ است‌.
[۱۳] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.

به‌ عنوان‌ نکته‌ای‌ درخور تأمل‌ باید به‌ رابطه‌ای‌ تاریخی‌ اشاره‌ کرد که‌ میان‌ برخی‌ از جمعیت‌های‌ افشار در سواحل‌ جنوب‌ شرقی‌ آناتولی‌، با افشارهای‌ شام‌ برقرار بوده‌ است‌؛
[۱۴] قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشی‌، ج۷، ص۱۹۰، قاهره‌، المؤسسه المصریه العامه‌.
[۱۵] قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشی‌، ج۷، ص۲۸۲، قاهره‌، المؤسسه المصریه العامه‌.
برای‌ مورخ‌ تنها الهام‌بخش‌ چنین‌ ارتباطی‌ بوده‌ باشد، اما وجود چنین‌ پیوندی‌ در حدود سده ۹ق‌/۱۵م‌، به‌ خوبی‌ دانسته‌ است‌. در حدود همین‌ سده‌، شعبه‌ای‌ مهم‌ از افشار در منطقه سیس‌ (در کیلیکیه‌)، شناخته‌ است‌ که‌ در نتیجه پایگیری‌ بیک‌نشین‌ ذوالقدری‌، و فتح‌ سیس‌ از سوی‌ ممالیک‌، از افشارهای‌ شمال‌ سوریه‌ جدا افتاده‌اند.
[۱۶] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
همچنین‌ در حدود سده بعد، باید به‌ تشکل‌ قومی‌ «ترکمنان‌ دیاربکر» اشاره‌ کرد که‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از ارکان‌ خود، بر قبیله افشار تکیه‌ داشت‌ و با دو تشکل‌ شامی‌، یعنی‌ «ترکمنان‌ حلب‌» (در بردارنده بخشی‌ از افشار) و «افشار ذوالقدری‌» اتحادی‌ تاریخی‌ یافته‌ بود.
به‌ هر روی‌ باید توجه‌ داشت‌ که‌ بر اساس‌ دفاتر تحریر عثمانی‌، در آناتولی‌ از قرن‌ ۱۰ق‌/۱۶م‌ نام‌های‌ جغرافیایی‌ پرشماری‌ به‌ ثبت‌ رسیده‌ که‌ از واژه افشار یا ترکیبی‌ از آن‌ ساخته‌ شده‌ است‌. در یک‌ مقایسه‌، می‌توان‌ گفت‌ که‌ پس‌ از قبیله رقیب‌ قایی‌، افشار از نظر کثرت‌ تأثیر در نام‌های‌ جغرافیایی‌ منطقه‌ رتبه پسین‌ را داراست‌. چنین‌ نام‌هایی‌ با پایه افشار، افزون‌ بر مناطق‌ مرکزی‌ و غربی‌ آناتولی‌، مانند قسطمونی‌، قونیه‌، کتاهیه‌، آنکارا و قیصریه‌، حتی‌ در روملی‌ نیز دیده‌ می‌شوند..
[۱۷] P۲۶۴، somer, F, Oguzlar (T O rkmenler) , Ankara, ۱۹۷۲.
[۱۸] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
[۱۹] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۴۳۴-۴۳۶، Ankara, ۱۹۷۲.
[۲۰] Karabaev, B, X Turkmeny Turtsii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۲۳۵، Ashkhabad, ۱۹۹۳.
[۲۱] refik, A, Anadoluda T O rk a s iretleri, P۴۷، Istanbul, ۱۹۸۹.
[۲۲] refik, A, Anadoluda T O rk a s iretleri, P۲۰، Istanbul, ۱۹۸۹.


۴.۱ - افشار شام‌

در باره نخستین‌ مراحل‌ راه‌یابی‌ افشار به‌ منطقه شام‌، جز دانسته‌های‌ عمومی‌ در باب‌ حضور ترکمانان‌، سخن‌ آشکاری‌ نمی‌توان‌ گفت‌. در واقع‌ از حدود سده ۸ق‌/۱۴م‌ است‌ که‌ افشار به‌ طور خاص‌ در متون‌ تاریخی‌ از خود ردی‌ مشخص‌ برجای‌ نهاده‌ است‌. در خلال‌ سده‌های‌ ۸ و ۹ق‌/۱۴ و ۱۵م‌، در میان‌ جناح‌ بوز - اوق‌ از ترکمنان‌ ساکن‌ در حلب‌، عینتاب‌ و انطاکیه‌، قبیله افشار از نظر اهمیت‌ در ردیف‌ نخست‌ دیده‌ می‌شود و حتی‌ قبیله‌ای‌ پرتوان‌ چون‌ بیات‌ را تحت‌ الشعاع‌ قرار داده‌ است‌.
[۲۳] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۵، Ankara, ۱۹۷۲.

در آغاز سده ۹ق‌، بیات‌ها و نیز اینالوها، با استفاده‌ از منازعات‌ میان‌ امیران‌ مملوک‌، به‌ دست‌اندازی‌ پرداختند و از همین‌ رو، چکیم‌ امیر مملوک‌، تحرک‌ شدیدی‌ را بر ضد آنان‌ سامان‌ داد. با وجود چندی‌ گریز از معرکه‌، پس‌ از قتل‌ چکیم‌، آنان‌ به‌ موطن‌ خود بازگشتند و در کشاکش‌ قدرت‌ میان‌ امیران‌ مملوک‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداختند. در این‌ میان‌، گزارشی‌ از سال‌ ۸۱۱ق‌ ناظر به‌ حضور جماعت‌ افشار در سپاه‌ امیر دمرداش‌، نایب‌ حلب‌،
[۲۴] مقریزی‌ احمد، السلوک‌، ج۴، ص۸۶، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
گزارشی‌ از سال‌ ۸۱۲ق‌ حاکی‌ از ایفای‌ نقش‌ برخی‌ سرداران‌ افشاری‌ به‌ عنوان‌ امیر لشکر و گزارشی‌ دیگر از سال‌ ۸۲۰ق‌ مبنی‌ بر حضور جمع‌ کثیری‌ از سربازان‌ افشاری‌ در لشکر سلطان‌ آقبای‌ نایب‌ شام‌، نمونه‌هایی‌ یادکردنی‌ است‌.
می‌دانیم‌ که‌ در همین‌ اوان‌، افشارها در اتحاد با بیات‌ و اینالو، به‌ تحرکاتی‌ خشونت‌بار روی‌ آوردند و از جمله‌، حمله‌ای‌ را به‌ ناحیه ماردین‌ ترتیب‌ دادند. از آن‌جا که‌ افشارها و متحدان‌ آنان‌ منافع‌ قراقویونلوها را تهدید می‌کردند، به‌ هنگام‌ لشکرکشی‌ قرایوسف‌ در ۸۲۱ق‌ به‌ عینتاب‌، با اینکه‌ وی‌ دشمن‌ دیگری‌ را تعقیب‌ می‌کرد، افشارها منطقه‌ را ترک‌ گفته‌، به‌ ناحیه طرابلس‌ گریختند، اما درنگ‌ آنان‌ در طرابلس‌ با استقبال‌ گرمی‌ مواجه‌ نگردید و دیری‌ نپایید که‌ مجموع‌ شرایط، آنان‌ را وادار به‌ بازگشت‌ به‌ موطن‌ ساخت‌.
[۲۷] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
افشارهای‌ شام‌ با آق‌قویونلوها روابط حسنه‌ای‌ داشتند و در میان‌ یاران‌ نزدیک‌ اوزون‌ حسن‌، منصور بیک‌ از افشارهای‌ شام‌ دیده‌ می‌شد.
[۲۸] طهرانی‌، ابوبکر، دیاربکریه‌، ج۱، ص۲۱۸، به‌ کوشش‌ نجاتی‌ لوغال‌ و فاروق‌ سومر، آنکارا، ۱۹۶۲-۱۹۶۴م‌.



در طول‌ سده‌های‌ ۱۰ و ۱۱ق‌/۱۶ و ۱۷م‌، افشارهای‌ شام‌ برخی‌ از تشکل‌های‌ قومی‌ جدید را پی‌ریختند که‌ در آن‌ میان‌، باید به‌ تشکل‌ «ترکمن‌های‌ حلب‌» با مراکز ثقلی‌ چون‌ افشارهای‌ کوپک‌ و گوندوز اشاره‌ کرد که‌ از سده پیشین‌ به‌ عنوان‌ دودمانهای‌ غالب‌ در میان‌ افشار شام‌ ایفای‌ نقش‌ کرده‌ بودند. تشکل‌ دیگر «افشار ذوالقدری‌» بود که‌ خود از شعبه‌هایی‌ متنوع‌ تشکیل‌ می‌یافت‌ و سرانجام‌، باید به‌ تشکلی‌ با عنوان‌ «بوز الوس‌» اشاره‌ کرد که‌ از اتحادی‌ میان‌ این‌ دو تشکل‌ شامی‌ با تشکل‌ «ترکمن‌های‌ دیاربکر» پدید آمده‌ بود.
[۲۹] somer، F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۷۶-۲۷۲، Ankara, ۱۹۷۲.
به‌ عنوان‌ نکته‌ای‌ دیگر برای‌ تأمل‌ باید به‌ جای‌ دادن‌ شماری‌ از قبایل‌، از جمله‌ افشار از سوی‌ دولت‌ عثمانی‌، در نواحی‌ حران‌ و رها اشاره‌ کرد که‌ در سده ۱۱ق‌/۱۷م‌ صورت‌ گرفته‌ است‌.
[۳۰] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۱۹۳، Ankara, ۱۹۷۲.

گفتنی‌ است‌ که‌ در گزارش‌های‌ تاریخی‌ مربوط به‌ افشار شام‌ در سده‌های‌ ۱۲ و ۱۳ق‌/۱۸ و ۱۹م‌، بیشتر از بازماندگان‌ تشکل‌ «ترکمن‌های‌ حلب‌» سخن‌ رفته‌
[۳۱] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۸۶-۲۷۸، Ankara, ۱۹۷۲.
برای‌ جایگاه‌ افشار در میان‌ ترکمانان‌ شام‌، نیز رجوع کنید به:
[۳۲] Sakhatmuradov, A, X T O rkmeny Sirii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۹۲، Ashkhabad، ۱۹۹۳.
[۳۳] Sakhatmuradov, A, X T O rkmeny Sirii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۲۰۸، Ashkhabad، ۱۹۹۳.



در اینجا به‌ عنوان‌ اشاره‌ای‌ به‌ جایگاه‌ افشار در میان‌ ترکمنان‌ عراق‌، باید یادآور شد که‌ برخی‌ تحلیل‌گران‌، ورود قبایل‌ ترکمن‌ به‌ عراق‌، به‌ خصوص‌ منطقه موصل‌ در شمال‌ آن‌ سرزمین‌ را همزمان‌ با گسترش‌ مهاجرت‌ ترکمنان‌ به‌ ایران‌ و سرزمین‌های‌ غربی‌ آن‌ دانسته‌اند
[۳۴] somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۱۳۲-۱۳۳، Ankara, ۱۹۷۲.
[۳۵] Ovezov, K & N Gadzharov, X Turkmeny Iraka n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۶۰، Ashkhabad، ۱۹۹۳.
با آنکه‌ قوم‌ ترکمن‌ تاکنون‌ به‌ عنوان‌ اقلیتی‌ کوچک‌ در سرزمین‌ عراق‌ مانده‌ است‌،
[۳۶] بندر اوغلو، عبداللطیف‌، ج۱، ص۱ به بعد، عراق‌ ترکمن‌ دیلی‌، بغداد، ۱۹۷۶م‌.
نشانه‌ای‌ از تمایز میان‌ قبیله‌های‌ ترکمن‌، آن‌گونه‌ که‌ در آناتولی‌ و شام‌ به‌ چشم‌ می‌خورد، دیده‌ نمی‌شود. در این‌ میان‌، آنچه‌ به‌ عنوان‌ پایه‌ای‌ برای‌ بررسی‌ جایگاه‌ افشار در عراق‌ درخور توجه‌ است‌، می‌تواند کاربرد واژه افشار در نام‌های‌ جغرافیایی‌ منطقه‌ باشد
[۳۷] Ovezov, K & N Gadzharov, X Turkmeny Iraka n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۶۰، Ashkhabad، ۱۹۹۳.



(۱) ابن‌اثیر، علی، الکامل‌ فی التاریخ، دار صادر.
(۲) ابن‌تغری‌، بردی‌، النجوم‌.
(۳) ابوالحسن‌، مستوفی‌، گلشن‌ مراد، به‌ کوشش‌ غلامرضا طباطبایی‌ مجد، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
(۴) ابوالغازی‌، بهادرخان‌، شجرة ترک‌، به‌ کوشش‌ دمزن‌، ۱۲۸۷ق‌/۱۸۷۱م‌.
(۵) اروج‌بیک‌ بن‌ سلطان‌ علی‌ بیک‌، دون‌ ژوان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ لسترنج‌، ترجمة مسعود رجب‌نیا، تهران‌، ۱۳۳۸ش‌.
(۶) استرابادی‌، محمدمهدی‌، جهانگشای‌ نادری‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۷) اسکندربیک‌، منشی‌، عالم‌ آرای‌ عباسی‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
(۸) افشار، محمودلو عبدالرشید، تاریخ‌ افشار، به‌ کوشش‌ محمود رامیان‌ و پرویز شهریار افشار، تبریز، ۱۳۴۲ش‌.
(۹) بابن‌و هوسه‌، سفرنامة جنوب‌ ایران‌، ترجمة محمد حسن‌ اعتمادالسلطنه‌، به‌ کوشش‌ هاشم‌ محدث‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
(۱۰) باور، محمود، کوه‌گیلویه‌ و ایلات‌ آن‌، تهران‌، ۱۳۲۴ش‌.
(۱۱) باستانی‌ پاریزی‌، محمدابراهیم‌، «افشارها در تاریخ‌ و سیاست‌ کرمان‌»، ناموارة دکتر محمود افشار، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار و کریم‌ اصفهانیان‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج‌ ۴.
(۱۲) بدرالدین‌، عینی‌، السیف‌ المهند، به‌ کوشش‌ فهیم‌ محمد شلتوت‌، قاهره‌، ۱۹۶۶-۱۹۶۷م‌.
(۱۳) بدلیسی‌، شرف‌الدین‌، شرف‌نامه‌، به‌ کوشش‌ محمد عباسی‌، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌.
(۱۴) بنداری‌ اصفهانی‌، فتح‌، زبدة النصرة، مختصر تاریخ‌ آل‌ سلجوق‌ عمادالدین‌ کاتب‌، قاهره‌، ۱۹۷۴م‌.
(۱۵) پورکریم‌ هوشنگ‌، ترکمن‌های‌ ایران‌، هنر و مردم‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌، شم ۶۱ -۶۲.
(۱۶) جمالی‌ اسدآبادی‌، ابوالحسن‌، «چند سند از طایفة افشار اسدآباد»، بررسیهای‌ تاریخی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌، س‌ ۱۰، شم ۲.
(۱۷) خواندمیر، غیاث‌الدین‌، حبیب‌ السیر، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۱۳۳۳ش‌.
(۱۸) دوبد، س‌، سفرنامة لرستان‌ و خوزستان‌، ترجمة محمدحسین‌ آریا، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۱۹) راوندی‌، محمد، راحة الصدور، به‌ کوشش‌ محمد اقبال‌، تهران‌، ۱۳۳۳ش‌.
(۲۰) رشیدالدین‌، فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ بهمن‌ کریمی‌، تهران‌، ۱۳۳۸ش‌.
(۲۱) روملو، حسن‌، احسن‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌.
(۲۲) ژوبر، پ‌ ا، مسافرت‌ در ارمنستان‌ و ایران‌، ترجمة علیقلی‌ اعتماد مقدم‌، تهران‌، ۱۳۴۷ش‌.
(۲۳) ساروی‌، محمدفتح‌الله‌، تاریخ‌ محمدی‌، به‌ کوشش‌ غلامرضا طباطبایی‌ مجد، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۲۴) سرشماری‌ اجتماعی‌ - اقتصادی‌ عشایر کوچنده‌، (۱۳۶۶ش‌)، نتایج‌ تفصیلی‌، ایل‌ افشار، مرکز آمار ایران‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۲۵) شیروانی‌، زین‌العابدین‌، بستان‌ السیاحة، تهران‌، ۱۳۱۵ق‌.
(۲۶) فرهنگ‌ جغرافیایی‌ ایران‌ (آبادیها)، تهران‌، ۱۳۲۸-۱۳۳۱ش‌.
(۲۷) فسایی‌، حسن‌، فارس‌نامة ناصری‌، به‌ کوشش‌ منصور رستگار فسایی‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
(۲۸) فیلد، هنری‌، مردم‌شناسی‌ ایران‌، ترجمة عبدالله‌ فریار، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌.
(۲۹) قاضی‌، احمدقمی‌، خلاصة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
(۳۰) قدوسی‌، محمدحسین‌، نادرنامه‌، مشهد، ۱۳۳۹ش‌.
(۳۱) قزوینی‌، یحیی‌، لب‌ التواریخ‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
(۳۲) قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشی‌، قاهره‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.
(۳۳) کاشغری‌، محمود، دیوان‌ لغات‌ الترک‌، استانبول‌، ۱۳۳۳ق‌.
(۳۴) کسروی‌، احمد، کاروند، به‌ کوشش‌ یحیی‌ ذکاء، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
(۳۵) کیهان‌، مسعود، جغرافیای‌ مفصل‌ ایران‌، تهران‌، ۱۳۱۱ش‌.
(۳۶) گلریز، محمدعلی‌، مینودر، قزوین‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۳۷) لایارد، هنری‌ و دیگران‌، سیری‌ در قلمرو بختیاری‌ و عشایر بومی‌ خوزستان‌، ترجمة مهراب‌ امیری‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۳۸) مروی، محمدکاظم‌، عالم‌ آرای‌ نادری‌، به‌ کوشش‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌.
(۳۹) مظلوم‌زاده‌، محمدمهدی‌، طایفة افشار کازرون‌، ناموارة دکتر محمود افشار، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار و کریم‌ اصفهانیان‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌، ج‌ ۴.
(۴۰) مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، لیدن‌، ۱۹۰۶م‌.
(۴۱) مقریزی‌، احمد، السلوک‌، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
(۴۲) میرنیا، علی‌، ایلها و طایفه‌های‌ عشایری‌ خراسان‌، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
(۴۳) مینورسکی‌، ولادیمیر، تاریخچة نادرشاه‌، ترجمة رشید یاسمی‌، تهران‌، ۱۳۱۳ش‌.
(۴۴) وزیری‌ کرمانی‌، احمدعلی‌، تاریخ‌ کرمان‌، به‌ کوشش‌ محمدابراهیم‌ باستانی‌ پاریزی‌، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌.
(۴۵) وزیری‌ کرمانی‌، احمدعلی‌، جغرافیای‌ کرمان‌، به‌ کوشش‌ محمدابراهیم‌ باستانی‌ پاریزی‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.
(۴۶) آیتی‌، عبدالمحمد، وصاف‌، تاریخ‌، تحریر، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
(۴۷) ابوبکر طهرانی‌، دیاربکریه‌، به‌ کوشش‌ نجاتی‌ لوغال‌ و فاروق‌ سومر، آنکارا، ۱۹۶۲-۱۹۶۴م‌.
(۴۸) بندر اوغلو، عبداللطیف‌، عراق‌ ترکمن‌ دیلی‌، بغداد، ۱۹۷۶م‌.
(۴۹) وصاف‌، تاریخ‌، تحریر عبدالمحمد آیتی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
(۵۰) هروات‌، آندراس‌ پ‌، پچنگ‌ها، کومان‌ها و یاس‌ها، ترجمه رقیه بهزادی‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
(۵۱) Avery, P, X Nadir Shah and the Afsharid Legacy n , The Cambridge History of Iran, ۱۹۹۱, vol VII.
(۵۲) Chardin, J, Voyages, Paris, ۱۸۱۱.
(۵۳) EI ۲.
(۵۴) Iranica.
(۵۵) Lockhart, L, Nadir Shah, Lahore, ۱۹۷۶.
(۵۶) id, X The Persian Army in the W afav/ Period n , Der Islam, Berlin, ۱۹۵۹, vol XXXIV.
(۵۷) Minorsky, V, X Ainallu/Inallu n , Rocznik Orientalistyczny, Krak F w, ۱۹۵۳, vol XVII.
(۵۸) id, X A Civil and Military Review in F rs in ۸۸۱/۱۴۷۶ n , Bulletin of the School of Oriental and African Studies, London, ۱۹۷۵, vol X.
(۵۹) Nikitine, B, X Les Af l rs d'Urumiyeh n , JA, Paris, ۱۹۲۹, vol CCXIV.
(۶۰) Shiel, M, Glimpses of Life and Manners in Persia, New York, ۱۹۷۳.
(۶۱) Sykes, P M, Ten Thousand Miles in Persia, New York, ۱۹۰۲.
(۶۲) Barthold, VV, X Ocherk istorii turkmenskogo naroda n , Sochineniya, Moscow, ۱۹۶۳, vol II (۱).
(۶۳) Cahen, C, X Quelques textes n E glig E s concer- nant les Turcomans de R C m au moment de l'invasion mongole n , Byzantion, ۱۹۳۹, vol XIV.
(۶۴) IA.
(۶۵) Jirmunskiy, VM, X Sirderya boyunda Oguzlara dair izler n , Belleten, Istanbul, ۱۹۶۱, vol XXV.
(۶۶) Karabaev, B, X Turkmeny Turtsii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, Ashkhabad, ۱۹۹۳.
(۶۷) Ovezov, K & N Gadzharov, X Turkmeny Iraka n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, Ashkhabad، ۱۹۹۳.
(۶۸) refik, A, Anadoluda T O rk a s iretleri, Istanbul, ۱۹۸۹.
(۶۹) somer, F, Oguzlar (T O rkmenler) , Ankara, ۱۹۷۲.
(۷۰) Sakhatmuradov, A, X T O rkmeny Sirii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, Ashkhabad، ۱۹۹۳.
(۷۱) Shakerim Qudaiberdiuly, Tur o k, qyrqyz- qazaq ham khandar shezh o res o , Almaty, ۱۹۹۱.
(۷۲) Yagmurov, A, X Turk- meny Afganistana n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, Ashkhabad, ۱۹۹۳؛


۱. هروات‌، آندراس‌ پ‌، پچنگ‌ها، کومان‌ها و یاس‌ها، ج۱، ص۴۵-۴۹، ترجمه رقیه بهزادی‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
۲. هروات‌، آندراس‌ پ‌، پچنگ‌ها، کومان‌ها و یاس‌ها، ج۱، ص۴۵-۴۹، ترجمه رقیه بهزادی‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
۳. وصاف‌، تاریخ‌، ج۱، ص۸۶، تحریر عبدالمحمد آیتی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۴. Shakerim Qudaiberdiuly, Tur o k, qyrqyz- qazaq ham khandar shezh o res o , P۶۳, Almaty, ۱۹۹۱.
۵. Barthold, VV, X Ocherk istorii turkmenskogo naroda n , Sochineniya, P۵۷۹, Moscow, ۱۹۶۳, vol II (۱).
۶. Yagmurov, A, X Turk- meny Afganistana n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۱۱, Ashkhabad, ۱۹۹۳.
۷. Jirmunskiy, VM, X Sirderya boyunda Oguzlara dair izler n , Belleten, P۴۷۱, Istanbul, ۱۹۶۱, vol XXV.
۸. IA, II, P۳۷-۳۸
۹. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
۱۰. Ovezov, K & N Gadzharov, X Turkmeny Iraka n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۶۰، Ashkhabad، ۱۹۹۳.
۱۱. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
۱۲. Cahen, C, X Quelques textes n E glig E s concer- nant les Turcomans de R C m au moment de l'invasion mongole n, Byzantion, P۱۳۱، ۱۹۳۹, vol XIV.
۱۳. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
۱۴. قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشی‌، ج۷، ص۱۹۰، قاهره‌، المؤسسه المصریه العامه‌.
۱۵. قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشی‌، ج۷، ص۲۸۲، قاهره‌، المؤسسه المصریه العامه‌.
۱۶. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
۱۷. P۲۶۴، somer, F, Oguzlar (T O rkmenler) , Ankara, ۱۹۷۲.
۱۸. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
۱۹. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۴۳۴-۴۳۶، Ankara, ۱۹۷۲.
۲۰. Karabaev, B, X Turkmeny Turtsii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۲۳۵، Ashkhabad, ۱۹۹۳.
۲۱. refik, A, Anadoluda T O rk a s iretleri, P۴۷، Istanbul, ۱۹۸۹.
۲۲. refik, A, Anadoluda T O rk a s iretleri, P۲۰، Istanbul, ۱۹۸۹.
۲۳. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۵، Ankara, ۱۹۷۲.
۲۴. مقریزی‌ احمد، السلوک‌، ج۴، ص۸۶، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
۲۵. ابن‌تغری‌، بردی‌، النجوم‌، ج۱۳، ص۹۹.    
۲۶. ابن‌تغری‌، بردی‌، النجوم‌، ج۱۴، ص۴۸.    
۲۷. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲.
۲۸. طهرانی‌، ابوبکر، دیاربکریه‌، ج۱، ص۲۱۸، به‌ کوشش‌ نجاتی‌ لوغال‌ و فاروق‌ سومر، آنکارا، ۱۹۶۲-۱۹۶۴م‌.
۲۹. somer، F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۷۶-۲۷۲، Ankara, ۱۹۷۲.
۳۰. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۱۹۳، Ankara, ۱۹۷۲.
۳۱. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۸۶-۲۷۸، Ankara, ۱۹۷۲.
۳۲. Sakhatmuradov, A, X T O rkmeny Sirii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۹۲، Ashkhabad، ۱۹۹۳.
۳۳. Sakhatmuradov, A, X T O rkmeny Sirii n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۲۰۸، Ashkhabad، ۱۹۹۳.
۳۴. somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۱۳۲-۱۳۳، Ankara, ۱۹۷۲.
۳۵. Ovezov, K & N Gadzharov, X Turkmeny Iraka n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۶۰، Ashkhabad، ۱۹۹۳.
۳۶. بندر اوغلو، عبداللطیف‌، ج۱، ص۱ به بعد، عراق‌ ترکمن‌ دیلی‌، بغداد، ۱۹۷۶م‌.
۳۷. Ovezov, K & N Gadzharov, X Turkmeny Iraka n , Turkmeny zarubezhnogo vostoka, P۱۶۰، Ashkhabad، ۱۹۹۳.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «افشار»، شماره۳۷۲۹.    






جعبه ابزار