خالق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خالق:(أَحْسَنُ الْخالِقينَ) «خالق» از مادّۀ «
خلق» (بر
وزن حلق) در اصل به معنى «اندازه گيرى» است.
هنگامى كه يک قطعه چرم را براى بريدن، اندازهگيرى مىكنند،
عرب واژۀ «خلق» دربارۀ آن به كار مىبرد و از آنجا كه در
آفرینش مسئله اندازه گيرى بيش از همه چيز اهميت دارد اين كلمه خلق دربارۀ آن به كار رفته است.
به موردی از کاربرد «خالق» در
قرآن، اشاره میشود:
(ثُمَّ خَلَقْنا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنا الْمُضْغَةَ عِظامًا فَكَسَوْنا الْعِظامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْناهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ) «سپس
نطفه را بصورت
علقه (
خون بسته)، و
علقه را بصورت
مضغه (چيزى شبيه
گوشت جويده شده)، و مضغه را بصورت استخوانهايى درآورديم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را آفرينش تازهاى بخشيديم؛ پس بزرگ و پر
برکت است خدايى كه بهترين آفرينندگان است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
از اينكه فرمود: او بهترين خالقها است فهميده مىشود كه
خلقت تنها مختص به او نيست و همين طور هم هست، چون همانطور كه قبلا هم گفتيم كه خلقت به معناى
تقدیر است و تقدير يعنى مقايسه چيزى با چيز ديگر.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
تعبير به
(أَحْسَنُ اَلْخالِقينَ) (بهترين آفرينندگان) اين
سؤال را به
وجود مىآورد كه مگر غير از خدا آفريدگار ديگرى وجود دارد؟
بعضى از مفسران توجيهات گوناگونى براى
آیه كردهاند، درحالى كه نيازى به اين توجيهات نيست و كلمۀ خلق به معنى اندازهگيرى و صنعت دربارۀ غير خداوند نيز صادق است، ولى البته خلق خدا با خلق غير او از جهات گوناگونى متفاوت است.
خداوند
ماده و
صورت اشياء را مىآفريند، درحالى كه اگر انسان بخواهد چيزى ايجاد كند تنها مىتواند با استفاده از مواد موجود اين
جهان صورت تازهاى به آن ببخشد مثلا از مصالح ساختمانى خانهاى بسازد، يا از
آهن و
فولاد، اتومبيل يا كارخانهاى
اختراع كند.
از سويى ديگر خلقت و آفرينش خداوند نامحدود است و او آفريدگار همه چيز است:
(اَللّٰهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ) در حالى كه انسان موجودات بسيار محدودى را مىتواند
ابداع كند و گاه توأم با انواع ضعفها و نقصهاست كه در جريان عمل بايد آنها را تكميل كند، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هرگونه
عیب و
نقص است.
از سوى سوم در آنجا كه انسان توانايى بر اين
امر پيدا مىكند، آن نيز به
اذن و فرمان خداست كه بىاذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمىجنبد چنان كه درباره
حضرت مسیح (علیهالسلام) در
سوره مائده آيه ۱۱۰ مىخوانيم:
(وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ اَلطّينِ كَهَيْئَةِ اَلطَّيْرِ بِإِذْني) در آن هنگام كه تو از گل، صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مىكردى.»
از مادّۀ «خلق» در اصل به معنى «ابداع چيزى بدون سابقه» است.
سپس اين كلمه به «دروغ» نيز اطلاق شده، چرا كه دروغگو در بسيارى از مواقع مطالب بىسابقهاى را مطرح مىكند.
آيۀ مورد بحث دربارۀ سخنان سران بتپرستان است كه گفتند:
«ما هرگز چنين چيزى را (اين كه فقط يك خدا را پرستش كنيم) از پدران خود نشنيدهايم، اين فقط يک
دروغ و
کذب است.»
(إِنْ هذا إِلاّ اِخْتِلاقٌ) آنها با اين سخنان مىخواستند روحيۀ متزلزل پيروان خود را تقويت كنند و از سقوط هرچه بيشتر اعتقاداتشان جلوگيرى به عمل آورند.
بنابراين منظور از «اختلاق» در آيه (از نظر بتپرستان) اين است كه ادعاى
توحید ادعاى نوظهور و بىسابقهاى است كه
محمّد (صلیاللهعلیهوآله) آن را مطرح كرده و در ميان ما و پيشينيانمان كاملا ناشناخته بوده است.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خالق»، ج۱، ص ۷۳۲.