• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حی (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از اسما و صفات خداوند حی است یعنی خدای تعالی حیاتی دارد که دستخوش مرگ و زوال نمی‌شود، پس خدای تعالی حی بالذات است و هر زنده دیگری با احیای او دارای حیات شده است.



حی، از اسما و صفات خداوند و به معنای دارای حیات ثابت است. این کلمه مانند هر صفت مشبهه دلالت بر دوام دارد. حیات خداوند حیات حقیقی و عین ذات اوست و عارض شدن مرگ بر او محال است.


صفت حی در آیات ذیل مطرح شده است.
«الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذه سنة و لا نوم له ما فی السماوات و ما فی الارض من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشی ء من علمه الا بما شاء وسع کرسیه السماوات و الارض و لا یؤده حفظهما و هو العلی العظیم؛ هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرا نمی‌گیرد (و لحظه‌ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‌ماند) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‌کنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمی‌کاهد.) آنچه را در پیش روی آنها (بندگان) و پشت سرشان است می‌داند (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته و نگاهداری آن دو (آسمان و زمین)، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست.»
«الله لا اله الا هو الحی القیوم؛ معبودی جز خداوند یگانه زنده و پایدار و نگهدارنده، نیست.»
«و عنت الوجوه للحی القیوم و قد خاب من حمل ظلما؛ و (در آن روز) همه چهره‌ها در برابر خداوند حی قیوم، خاضع می‌شود و مایوس (و زیانکار) است آن که بار ستمی بر دوش دارد.»
«و توکل علی الحی الذی لا یموت و سبح بحمده و کفی به بذنوب عباده خبیرا؛ و توکل کن بر آن زنده‌ای که هرگز نمی‌میرد و تسبیح و حمد او را بجا آور و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است.»
«هو الحی لا اله الا هو فادعوه مخلصین له الدین الحمد لله رب العالمین؛ زنده (واقعی) اوست معبودی جز او نیست پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کرده‌اید! ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.»

۲.۱ - حی بالذات

"هو الحی لا اله الا هو فادعوه مخلصین له الدین... " در جمله "هو الحی" اطلاقی است که به هیچ وجه مقید نمی‌شود، نه عقلا و نه نقلا.
علاوه بر این، انحصار را هم افاده می‌کند، در نتیجه معنایش این می‌شود که: تنها خدای تعالی حیاتی دارد که دستخوش مرگ و زوال نمی‌شود، پس خدای تعالی حی بالذات است و هر زنده دیگری با احیای او دارای حیات شده.
و چون معلوم شد که در این میان یک حی بالذات است و یک حی به وسیله غیر، در نتیجه تنها کسی بالذات مستحق عبادت است که حیاتش نیز بالذات باشد و او خدای تعالی است.


۱. بیهقی، ابوبکر، الاسماء و الصفات، ص۱۷۵.    
۲. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۲، ص۳۲۸.    
۳. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۲، ص۳۳۰.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۲.    
۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۱.    
۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۸.    
۸. غافر/سوره۴۰، آیه۶۵.    
۹. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۵۲۴.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حی».    




جعبه ابزار