حق والدین بر فرزندان (سیره نبوی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از منظر
اسلام، انسان در مقابل تمام نعمتهای الهی پیرامون خود، موظف و مسئول است، از جمله این نعمتها،
نعمت داشتن
پدر و مادر است.
خداوند کریم در
قرآن مجید در ۲۳
آیه صراحتاً و یا ضمناً فرزندان را به رعایت این حقوق امر فرموده است.
پیامبران بزرگ، بهترین الگوهای بشری هستند که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در میان همه آنها درخشش و ویژگی خاصی دارد؛ بنابراین به عنوان «اسوه حسنه» برای رهپویان راه
کمال و
سعادت، معرفی شده است.
یکی از بحثهای مهم و ارزشمندی که همواره در جوامع انسانی مطرح بوده و هست، بحث
حقوق است که با زندگی انسانها ارتباط مستقیم دارد و از طبیعت اجتماعی بودن انسان سرچشمه گرفته است.
موضوع حقوق در مکتب
انبیای الهی، بهویژه در مکتب نورانی
اسلام مورد توجه خاص قرار گرفته و با عبارتها و تعبیرهای مختلفی از آن سخن به میان آمده است.
از منظر اسلام، انسان در مقابل تمام نعمتهای الهی پیرامون خود، موظف و مسئول است. او باید در عین استفاده و بهرهمندی از این نعمتها شکرگزار لطف الهی باشد و حقوق آنها را به جا آورد؛ از جمله این نعمتها، نعمت داشتن والدین است؛ والدینی که زحمتهای زیادی را با دل و جان برای رشد و پرورش فرزند متقبل میشوند.
خداوند کریم در
قرآن مجید در ۲۳
آیه صراحتاً و یا ضمناً فرزندان را به رعایت این حقوق امر فرموده است.
پیامبران بزرگ، بهترین الگوهای بشری هستند که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در میان همه آنها درخشش و ویژگی خاصی دارد؛ بنابراین بهعنوان «اسوه حسنه» برای رهپویان راه کمال و سعادت، معرفی شده است.
محبت و
احترام به
والدین از جمله اموری است که در تمامی
ادیان و نحلههای بشری از آن بهعنوان امری پسندیده و ارزشی مقدس یاد شده و هتاکان ساحت این حریم مقدس مورد نکوهش قرار گرفته به شدت
تقبیح گردیدهاند. در رهنمودها و آموزههای اسلامی از جمله در کتاب مقدس
مسلمانان و
سیره و کلام رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز از پدران و مادران به نیکویی و عظمت یاد شده و مقام رفیع آنان در نزد مسلمانان ستوده شده است. در این آموزهها بر احترام به والدین تاکید بسیار شده مسلمانان به احترام و رعایت حقوق آنان توصیه شدهاند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای والدین حقوقی را برشمردند و فرزندان را به ادای این حقوق سفارش فرمودند. از جمله این روایات روایاتی ست که در ذیل به آن اشاره میشود.
۱) وقتی
آیه «و بالوالدین احسانا» نازل شد، شخصی از حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسید: «منظور از
احسان چیست؟» حضرت فرمود: «نیکو صحبت کردن؛ و آنچه از شما درخواست میکنند، برآوردهکردن، هر چند خودتان به آن نیازمند باشید.»
۲) شخصی نزد حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرض کرد: «
افضل اعمال نزد خداوند چیست؟» حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «محبوب ترین عمل نزد پروردگار،
نماز است.» آن مرد عرض کرد: «بعد از آن؟» فرمود: «محبت به والدین و
جهاد فی سبیل الله.»
۳) شخصی خدمت پیغمبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرض کرد: «حق والدین بر فرزند چیست؟» حضرت فرمود: «آنها را با اسم صدا نزند، جلوتر از آنها راه نرود، پیش از آنها ننشیند و کاری نکند که مردم، پدرش را
لعنت کنند.»
۴) شخصی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسید: پدر بر فرزند چه حقی دارد؟ فرمود: این که او را به نام نخواند، و پیشاپیش او راه نرود، و جلوی او ننشیند و کاری نکند که مردم به او ناسزا گویند.
۱) «بر فرزند
اطاعت والدین واجب است؛ مگر در
فرایض.»
۲) «اطاعت از خدا، همان اطاعت از پدر است و نافرمانی از خدا، همان نافرمانی از پدر است.»
به نظر همه علما، منظور از اطاعت والدین، در غیر
معصیت خداوند است.
۳) «هر که والدینش را خشنود سازد، خداوند را خشنود ساخته است و هر که والدینش را خشمگین سازد، خداوند را خشمگین ساخته است.»
۱) در روایات زیادی چنین تاکید شده است: «در دوستی پدر پایدار باش و رشته آن را قطع نکن؛ وگرنه خداوند، نور تو را خاموش میکند.»
۲) «هر مردی به چهره والدینش با دیده
رحمت (و محبت) بنگرد، خداوند در قبال آن، یک
حج مقبول و نیکو برایش مقرر میفرماید.»
۳) «نگاه کردن به صورت والدین
عبادت است.»
۴) مردی به محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مشرف شد و عرض کرد: «یا رسولالله! به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «به مادرت.» دوباره سؤال کرد: «سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت.» بار دیگر پرسید: «و سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت.» بار چهارم سؤال کرد: «آنگاه به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «به پدرت.»
۱) در
سیره نبوی، نیکی به والدین، آن قدر اهمیت دارد که ایشان، ضمن حدیثی تاکید فرموده است: «خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی که پیری والدینش یا یک نفر از آنها را درک کند؛ ولی به بهشت نرود.»
۲) «نیکی به والدین، عمر را زیاد؛
دروغ، روزی را کم؛ و
دعا،
قضا را دفع میکند.»
۳) پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هر که میان چشمان مادرش را ببوسد، این کار برای او پوششی از آتش جهنم خواهد بود.»
۴) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «هر که صبح را با اطاعت الهی درباره والدینش آغاز کند، دو درِ بهشت برای او گشوده میشود؛ و اگر
[۵۳] یکی (از آن دو) باشد، یک درِ بهشت برای او گشوده میشود.»
۵) «
صدقه بجا، نیکوکاری، نیکی به والدین و
صله رحم، بدبختی را به خوش بختی تبدیل میکند؛ بر عمر میافزاید و از سقوطهای بد نگه میدارد.»
۱) «
عذر انجام ندادن سه چیز از کسی پذیرفته نیست: محبت به والدین، ادای امانت و وفای به
عهد.»
۲) مردی خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و گفت: «من مردی با نشاط و جوان هستم و
جهاد در راه
خدا را دوست دارم؛ اما مادری دارم که از این کار خوشش نمیآید.» پیامبر فرمود: «برگرد و در کنار مادرت باش. سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برگزیده است، یک شب انس با او، از جهاد یک ساله تو در راه خدا بهتر است.»
۳) مردی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: «مادری دارم که او را بر دوش خود حمل میکنم، تا حوایج او را برآورده سازم؛ لقمه را در دهانش میگذارم؛ و او را تر و خشک میکنم. آیا جبران محبتهای او را کردهام؟» حضرت فرمود: «شاید این محبت تو، بهاندازه یک ناله او هنگام زایمان باشد.»
مردی به حضور خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من
سوگند خوردهام که آستانه در
بهشت، پیشانی
حورالعین را ببوسم. اکنون چه کنم؟» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «پای مادر و پیشانی پدر را ببوس؛ یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود درباره بوسیدن پیشانی حورالعین و آستانه در بهشت میرسی.» او پرسید: «اگر والدینم مرده باشند، چه کنم؟» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «قبر آنها را ببوس.»
همچنین کسی که به والدینش دشنام دهد، در سیره نبوی با عبارت «ملعون، نزد خدا» نکوهش شده است.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نافرمانی و آزردن والدین را از اعمال بسیار زشت و نکوهیده برشمرده آن را از بزرگترین گناهان کبیره نزد خداوند برشمردند.
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آزردن والدین را همتای آزردن خود و خداوند دانسته
فرمودند: «که سه طایفهاند که از فراموش شدگان روز قیامتند کسانی که خداوند با آنان صحبت نمیکند: عاق والدین، دائم الخمر و آن که تقدیر الهی را تکذیب میکند.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ناخشنودی والدین را موجب محروم شدن فرد از بهشت و نعمتهای آن دانستند
و فرمودند: «به آزار دهنده والدین خطاب میشود هر عملی
هر عبادتی که میخواهی، انجام بده؛ اما من تو را نمیآمرزم.»
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به فرزندانی را که وقاحت را از حد گذرانده و حتی دست به ضرب و شتم والدین خود میزنند ملعون خطاب کردند.
ایشان هم چنین کسانی را که به والدین خود ناسزا میگویند و آنان را مورد لعن و نفرین خود قرار میدهند را ملعون دانستند.
در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نارضایتی والدین از جمله گناهانی برشمرده شده است که خداوند جزای آن را تا روز قیامت به تاخیر نمیاندازد
بلکه در کیفر دادن آن تعجیل کرده،
سزای آن را در همین دنیا و پیش از مرگ به مرتکبین آن میچشاند.
آن بزرگوار درباره
عاق والدین میفرماید: «
عقاب و مجازات، سه دسته از گناهان، زودرس است و به قیامت کشانده نمیشود: ایجاد ناراحتی برای والدین، ظلم در حق مردم، ناسپاسی در مقابل کارهای نیک دیگران.»
پیامبر میفرماید: «خدای تعالی، چهار کس را وارد بهشت نمیکند و از نعمتهای آن به آنان نمیچشاند: شرابخوار،
رباخوار، آنکه به ناحق مال
یتیم میخورد و آنکه والدینش از او ناخشنود باشند.»
روزی به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، خبر دادند که جوان مسلمانی در
مدینه مدتی است که در
سکرات مرگ افتاده و جان دادن بر او سخت شده است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر بالین آن جوان حاضر شدند و به او فرمود: بگو «لا اله الا الله»؛ ولی جوان قدرت تکلم خود را از دست داده بود، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چند بار کلمه طیبه «لا اله الا الله» را به او تلقین کردند؛ اما جوان قادر بر گفتن آن نبود.
زنی در کنار بستر جوان حاضر بود، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آن زن سؤال نمود: آیا این جوان مادر دارد؟ پاسخ داد: بله، من مادرش هستم. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: آیا از پسرت راضی هستی؟ گفت: نه، بلکه از دست او ناراضی و خشمگین هستم حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود دوست دارم که: از او راضی گردی. مادر شفاعت حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را پذیرفت و عرض کرد: به احترام شما از او راضی شدم خداوند نیز از او راضی باشد.
سپس حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به جوان فرمود: بگو «لا اله الا الله»، در این موقع آن جوان سریع کلمه طیبه را بر زبان خود جاری کرد. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود: دقت کن، بگو چه میبینی؟ عرض کرد: مردی سیاه چهره با لباسهای کثیف و بدبو همین الان در کنارم میباشد و سخت گلوی مرا میفشارد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، اظهار نمود: بگو: «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر، اقبل منی الیسیر، واعف عنی الکثیر، انک اءنت الغفور الرحیم؛ ای خدایی که عمل اندک و ناچیز را میپذیری و از گناهان بزرگ میگذری، عمل خیر مرا هر چند که اندک است بپذیر و گناه من هر چند که بزرگ است ببخش؛ بدرستی که تو آمرزنده و مهربانی».
وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: اکنون چه میبینی؟ گفت: مردی خوش چهره و سفید روی و خوش بو با بهترین لباس، در کنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: بار دیگر آن جملات را بخوان، وقتی تکرار کرد. در همان لحظه روح، از بدنش خارج شد و به دست پر برکت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، نجات یافت و سعادتمند گردید.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نه تنها در کلام بلکه در سیره عملی خود نیز جایگاه رفیع والدین را محترم میشمرد.
نقل شده که روزی حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به یاران خود فرمودند: «هر فرزند نیکوکاری که از روی
شفقت و مهربانی به والدین خود نگاه کند به ازای
ثواب و پاداش یک
حج مقبول برای او نوشته میشود. اصحاب گفتند: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حتی اگر روزی صد مرتبه نگاه کند همین پاداش برای او منظور میشود. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: خداوند کریمتر و بزرگوارتر است».
جایگاه حقوق والدین تا آن حد نزد حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) محترم بود که پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کسانی را که اجازه والدین نداشتند، رد کرده حتی از انجام امور مهمی چون هجرت و جهاد آنان را معاف میداشت.
۱) نقل شده «مردی نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمدهام تا با تو بیعت بر هجرت کنم و این در حالی است که والدینم را با چشمانی گریان رها کردهام. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: به نزد آنان برگرد و آنها را مسرور و شادمان گردان.»
۲)
ابوسعید خدری نیز روایت کرده که «شخصی از
یمن به سوی پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هجرت کرد. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسید: آیا در یمن کسی را داری؟ گفت: والدینم. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسید: اجازه دادهاند؟ گفت: نه. فرمود: برگرد و اجازه بگیر؛ اگر اجازه دادند جهاد کن، وگرنه به آنان نیکی نما.»
۳) هم چنین در روایتی دیگر آمده: «شخصی خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و به آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد: ای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من خیلی دوست دارم که در راه خداوند جهاد کنم. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود: در راه خداوند جهاد کن که اگر در این راه به
شهادت برسی نزد خداوند زنده خواهی بود و در
بهشت رزق و روزی خواهی خورد و اگر بمیری مزد و پاداش تو با
خداوند است و اگر زنده از جهاد باز گردی از گناهان خود پاک شدهای همانند روزی که از مادر به دنیا آمدهای. آن شخص عرض کرد: یار رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) والدین پیری دارم که آنها با من انس گرفتهاند و نمیخواهند که من از آنان جدا شوم. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: پس با والدین خود باش سوگند با آن خدایی که جان من در دست اوست انسی که ایشان یک شبانه روز با تو داشته باشند بهتر است از یک سال جهاد در راه خدا.»
اهمیت احترام و خوشرفتاری نسبت به والدین در نظر
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اندازهای بود که رفتار شایسته تر فرزندان با پدران و مادران خود، ملاک
احترام و
محبت بیشتر حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به افراد بود.
روایت شده «روزی یکی از خواهران رضاعی حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نزد آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با دیدن او شاد شد و ردای خود را برای او پهن کرده و او را بر روی ردای خویش نشانید و مشغول صحبت کردن با او شد و گاه بر روی او میخندید. بعد از گذشت مدتی خواهر آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخاست و رفت و برادر رضاعی او آمد؛ اما پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به برادرش آن چه را که نسبت به خواهرش انجام داده بود، اعمال نکرد. یاران گفتند: یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چرا رفتاری را که با خواهرت کردی، با برادرت نکردی؟ فرمود: بخاطر این که خواهرم نسبت به والدینش نیکوکارتر بود.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حتی به مسلمانان توصیه میفرمودند که در برخورد با والدین خود اگرچه کافر و فاجر هم باشند جانب ادب را نگهدارند و با احترام با آنان رفتار کنند.
از
اسماء دختر
ابوبکر روایت شده است که میگفت: «روزی مادرم به دیدارم آمد
از رفتن او نزد پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفتم و به آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشتم: یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مادر من زنی مشرک است و نزد من میآید آیا با او قطع رابطه کنم یا این که با او پیوند برقرار نمایم؟ حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: با او پیوندت را برقرار کن و با او قطع رابطه نکن.»
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زحمات والدین را با هیچ چیز قابل مقایسه ندانستند و تمام زحمات فرزندان را در برابر زحمت والدین بسیار ناچیز برمی شمردند.
۱) نقل شده که «مردی به خدمت حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرض کرد: مادری دارم که او را بر دوش خود حمل میکنم، تا حوائج او را برآورده سازم، لقمه را در دهانش میگذارم و او را تر و خشک میکنم، آیا جبران محبت او را نمودم. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: شاید این محبت تو به اندازه یک ناله مادر هنگام زایمان باشد.»
۲) در روایتی دیگر نقل شده: «که مردی خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و عرض کرد: مادر من پیر و سالخورده شده و اینک در خانه و نزد من است؛ من او را به دوش میکشم و از در آمد خود به او غذا میدهم و با دست خودم اذیتها و آسیبها را از او دور میکنم با این حال به خاطر شرم و
حیا و بزرگداشت او چهرهام را از او برمی گردانم آیا با این اعمال جبران زحمات او را کردهام؟ فرمود: نه؛ برای این که شکم مادر جای زندگی و نشو و نمای تو بوده و سینه اش موجب سیری و سیرابی تو، قدمش پای تو و دستش نگهدارنده تو و دامانش محل آسایش تو بوده است و او با تحمل این همه مشقات آرزوی زنده ماندن تو را داشت و تو این محبتها را به او مینمایی و دوست میداری که او بمیرد.»
از جمله اموری که در سیره و کلام
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جایگاه والایی برخوردار بوده و جایگاه ممتازی را به خود اختصاص داده است احترام به
پدر و
مادر و اجتناب از نافرمانی آنان است.
در
احادیث و
روایات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رضایت والدین رضایت
خداوند و
خشم و
غضب آنان خشم و غضب خداوند بیان شده
و والدین شخص
بهشت و
جهنم او خوانده شدهاند.
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جایگاه کسانی را که مطیع والدین و خدای خود باشند را در درجات اعلای بهشت دانستند.
در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیکی به والدین پس از
نماز، بهترین و محبوبترین امور نزد خداوند عنوان شده است.
ایشان نیکی به والدین را باعث افزایش عمر دانستند
و فرمودند: «هر که خوش دارد عمرش دراز و روزی اش فراوان شود، به والدینش نیکی کند و صله رحم به جا آورد.»
خدمت به والدین در بیان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن قدر با اهمیت جلوه داده شده که آن را مایه امید پذیرش توبه و بخشودگی گناهان فرزندان از سوی خداوند عنوان کردند.
از امام سجاد علیهالسّلام روایت شده که «مردی خدمت پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و گفت: ای پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچ کار زشتی نیست که نکرده باشم. آیا راه بازگشتی برایم وجود دارد؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: آیا از والدینت، کسی زنده هست؟ گفت. پدرم فرمود: برو و به او نیکی کن. وقتی آن مرد رفت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود. کاش مادرش میبود.»
در حدیثی دیگر از آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز، بر این نکته تاکید شده و آمده: «خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی که در پیری والدینش را و یا یک نفر از آنان را درک کند؛ ولی به بهشت نرود.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در توصیههای خود به مسلمانان تاکید میفرمودند: «که نیکی کردن به والدین را تنها منحصر در حیاتشان نسازند و پس از مرگ والدین نیز نیکی به آنان را از یاد نبرند میفرمود: والدینت را فرمان ببر و به آنان، چه زنده باشند و چه مرده، نیکی کن....»
وقتی از حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره نیکی کردن به والدین بعد از درگذشت آنان
چگونگی آن سئوال شد ایشان دعا کردن برای آنها، آمرزش خواستن برای شان، اجرا کردن وصیت هایشان بعد از مرگ آنها، صله رحم کردن با خویشان آنها و احترام گذاشتن به دوستان آنان را از مصادیق احترام و نیکی به والدین پس از مرگ آنان برشمردند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سرور نیکوکاران را در روز قیامت، مردی دانستند که پس از درگذشت والدین خود نیز، به آنان نیکی کند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ایام طفولیت خود از نعمت والدین محروم گردید و از فیض حضورشان بی بهره؛ اما والدین رضاعی ایشان تا مدتها پس از
بعثت ایشان نیز، در قید حیات بودند حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روابط عاطفی خود را همواره با آنان حفظ کرده پیوسته آنان را مورد مرحمت و تفقد خود قرار میدادند و برای شان صله و لباس میفرستاد.
روایت شده قبل از بعثت، زمانی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با
خدیجه (سلاماللهعلیها) ازدواج کردند،
حلیمه نزد آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
مکه آمد و از قحطی و خشکسالی و هلاکت گوسفندان و چهارپایان شکایت کرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مورد با خدیجه (سلاماللهعلیها) صحبت کردند که به او کمک کند؛ خدیجه (سلاماللهعلیها) چهل گوسفند و شتری راهوار که برای سواری زنها در کوچیدن تربیت شده بود به حلیمه بخشید و او به بادیه برگشت.
بعد از
رسالت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز، والدین رضاعی حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بخصوص
حلیمه نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآمدند و پیوسته مورد احترام و تکریم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار میگرفتند حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ردای خود را به احترام آنان پهن میکردند و آنان را بر آن مینشاندند و حاجتشان را بر آورده میکردند.
ابن سعد با اسنادش از
محمد بن منکدر روایت میکند که «زنی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اجازه ورود گرفت این زن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را شیر داده بود همین که او را آوردند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخاست و مادر مادر گویان ردای خویش را برای او گسترد تا روی آن بنشیند.»
ابی طفیل نیز روایت کرده که «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
جعرانه (آبی است بین
طائف و
مکه، که به شهر مکه نزدیک تر است.)
بودند و بین مردم گوشت تقسیم میکردند من در آن زمان کودک بودم و گوشت شتر حمل میکردم پس دیدم زنی به سویش آمد پس چون نزدیک شد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ردایش را برای او پهن کرد و آن زن بر آن نشست گفتم: او کیست؟ گفتند: مادر رضاعی اش است.»
مرحوم
شیخ مفید، به نقل از
امام صادق (علیهالسّلام) حکایت میکند:
«روزی به پیامبر، خبر دادند که فلان جوان مسلمان، مدتی است در
سکرات مرگ و جان دادن به سر میبرد و نمیمیرد.» چون حضرت رسول بر بالین آن جوان حضور یافت، فرمود: «بگو: لاالهَالاّاللّه»؛ ولی مثل اینکه زبان جوان قفل شده بود و نمیتوانست آن را حرکت دهد.حضرت چند بار تکرار کرد و جوان نمیتوانست کلمه طیبه «لاالهَالاّاللّه» را بگوید.
زنی در کنار بستر جوان، مشغول پرستاری از او بود. حضرت از آن زن پرسید: «آیا این جوان مادر دارد؟» زن پاسخ داد: «آری، من مادرش هستم.» حضرت فرمود: «آیا از فرزندت ناراحت و ناراضی هستی؟» گفت: «آری، مدت پنج سال است که با او سخن نگفتهام.» حضرت پیشنهاد داد: «از فرزندت راضی شو.» عرض کرد: «به احترام شما از او راضی شدم و خداوند نیز از وی راضی باشد.»
سپس حضرت به جوان فرمود: «بگو: لاالهَالاّاللّه.» در این موقع، آن جوان، به سرعت، کلمه طیبه را بر زبان خود جاری کرد. بعد از آن، حضرت به او فرمود: «دقت کن، اکنون چه میبینی؟» عرض کرد: «مردی سیاه چهره با لباسهای کثیف و بدبو همین الان در کنارم است و سخت گلوی مرا میفشارد.»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اظهار کرد: «بگو: یا مَنْ یقْبَلُ الْیسیرَ وَ یعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، اقبَلْ مِنِّی الْیسیرَ، وَاعْفُ عنّی الْکَثیرَ، انّکَ انْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم.»
«ای کسی که عمل ناچیز را پذیرا هستی و از خطاهای بسیار در میگذری. کمترین عمل مرا بپذیر و گناهان بسیارم را ببخش؛ همانا که تو آمرزنده و مهربان هستی.»
وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت فرمود: «اکنون چه میبینی؟» گفت: «مردی خوشچهره و سفید روی و خوشبو با بهترین لباس در کنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت.»
حضرت فرمود: «بار دیگر، آن جملات را بخوان.» وقتی تکرار کرد، در همان لحظه، روح از بدنش خارج شد و به دست پر برکت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نجات یافت و سعادتمند شد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حق والدین بر فرزندان در سیره نبوی»تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۰۶/۱۴. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حقوق والدین در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۰۶/۱۴.