حرص منافقان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از صفات
منافقان که
در آیات قرآن به آن اشاره شده، «حرص» است.
حرص و طمع ورزى، از ويژگيهاى
اهل نفاق:
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ ... وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ... إِنَّ الْمُنافِقِينَ ...
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و
پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز
در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهرهای نصیب
کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم
در برابر
مؤمنان ، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)»
خداوند
در روز رستاخیز ، میان شما داوری میکند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
طمع ناپسند و بى حاصل منافقان، براى بهرهگيرى از
پاداش مؤمنان
در قیامت:
«يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ • يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ؛
همان روزى كه مردان و زنان منافق به مؤمنان مىگويند: نظرى به ما بيفكنيد تا از نور شما پرتوى برگيريم. به آنها گفته مىشود: به پشت سرِ خود بازگرديد و نورى به دست آوريد.
در اين هنگام ديوارى ميان آنها زده مىشود كه درى دارد، درونش رحمت است و از طرف برونش عذاب. آنها
بهشتیان را صدا مىزنند: مگر ما با شما نبوديم؟! مى گويند: آرى، ولى شما خود را به
گمراهی افكنديد و انتظار نابودى
حق را كشيديد، و
در همه چيز شك و ترديد داشتيد، و آرزوهاى دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرا رسيد، و شيطان فريبكار شما را
در برابر فرمان خداوند فريب داد.»
چشمداشت طمعكارانه منافقان صدر اسلام، براى دريافت صدقات، به رغم عدم استحقاق آن:
«وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ • وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ • إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛
و
در میان آنها کسانی هستند که
در (تقسیم)
غنایم به تو خرده میگیرند؛ اگر از آن (غنایم، سهمی) به آنها داده شود، راضی میشوند؛ و اگر داده نشود، خشم میگیرند (؛ خواه حقّ آنها باشد یا نه)! (
در حالی که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضی باشند، و بگویند: خداوند برای ما کافی است! و بزودی خدا و رسولش، از فضل خود به ما میبخشند؛ ما تنها رضای او را میطلبیم.» (برای آنها بهتر است)! زکاتها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن زحمت میکشند، و کسانی که برای جلب محبّتشان اقدام میشود، و برای (آزادی) بردگان، و (ادای دین ) بدهکاران، و
در راه (تقویت آیین) خدا، و واماندگان
در راه؛ این، یک فریضه (مهم) الهی است؛ و خداوند دانا و حکیم است!»
خضوع زنان
در گفتار، باعث طمع منافقان بيماردل:
«يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا
تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً؛
اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از زنان عادى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان
در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد.»
مقصود از «مرض» مرض نفاق است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۳۱، ص۱۴۵، برگرفته از مقاله «صفات منافقان (حرص)»