• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حدیث من سب علیا فقد سبنی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دشمنی با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و سب آن حضرت توسط صحابه، از چیزهایی است که هیچ‌شک و تردیدی در آن وجود ندارد. حتی ابن تیمیه حرانی نیز به این مطلب اعتراف کرده است. در مقابل ابن تیمیه در کتاب‌های اهل سنت روایاتی درباره حکم سب امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقل شده است.
روایت «مَنْ سَبَّ عَلِیًّا فَقَدْ سَبَّنِی» با سند معتبر از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شده است و در کتب اهل‌سنت به صورت روایت صحیح وارد شده است.



رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، درباره امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) روایات بی‌شماری دارند که مقام و عظمت آن حضرت را در عالم هستی و جایگاه ایشان را در نزد پیامبر خدا بیان می‌کند.
در روایات صحیح آمده است که رسول خدا فرموده است: هر که علی را دشنام دهد، مرا دشنام داده است.
متن روایت به نقل حاکم نیشابوری:
(۴۶۱۵) اَخْبَرَنَا اَحْمَدُ بْنُ کَامِلٍ الْقَاضِی، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ الْعَوْفِیُّ، ثنا یَحْیَی بْنُ اَبِی بُکَیْرٍ، ثنا اِسْرَائِیلُ، عَنْ اَبِی اِسْحَاقَ، عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِیِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی اُمِّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَتْ لِی: اَیُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِیکُمْ؟ فَقُلْتُ: مُعَاذَ اللَّهِ، اَوْ سُبْحَانَ اللَّهِ، اَوْ کَلِمَةً نَحْوَهَا، فَقَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: "مَنْ سَبَّ عَلِیًّا فَقَدْ سَبَّنِی".
هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الاِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ، وَقَدْ رَوَاهُ بُکَیْرُ بْنُ عُثْمَانَ الْبَجَلِیُّ، عَنْ اَبِی اِسْحَاقَ بِزِیَادَةِ اَلْفَاظٍ.
ابوعبدالله جدلی می‌گوید: بر‌ ام‌سلمه وارد شدم. به من گفت: آیا کسی در میان شما هست که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را سب کند و دشنام دهد؟ گفتم: پناه بر خدا... فرمود: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که فرمود: هر کس علی (علیه‌السّلام) را سب کند، به درستی که مرا سبّ کرده است.
این روایت سندش صحیح است در حالی که بخاری و مسلم آن را نیاورده‌اند. این روایت را بکیر بن عثمان بجلی از ابو اسحاق با اضافه تعبیرات دیگر روایت کرده است.

همانگونه که در متن فوق، دیده می‌شود، در پاورقی کتاب تصحیح ذهبی نیز نقل شده است: قال فی التلخیص: صحیح
روایت فوق، با سند‌های صحیح دیگر نیز در منابع اهل‌سنت نقل شده است که در مقاله جداگانه آنها را بررسی کرده‌ایم.


دشمنی با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و سب آن حضرت توسط صحابه، از چیزهایی است که هیچ شک و تردیدی در آن وجود ندارد.
حتی ابن تیمیه حرانی نیز به این مطلب اعتراف کرده است:
الرابع ان الله قد اخبر انه سیجعل للذین آمنوا وعملوا الصالحات ودا وهذا وعد منه صادق ومعلوم ان الله قد جعل للصحابة مودة فی قلب کل مسلم لا سیما الخلفاء رضی الله عنهم لَا سِیَّمَا اَبُو بَکْرٍ وَعُمَرُ؛ فَاِنَّ عَامَّةَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِینَ کَانُوا یَوَدُّونَهُمَا، وَکَانُوا خَیْرَ الْقُرُونِ. وَلَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ عَلِیٌّ، فَاِنَّ کَثِیرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِینَ کَانُوا یُبْغِضُونَهُ وَیَسُبُّونَهُ وَیُقَاتِلُونَهُ.
چهارم: خداوند خبر داده است: «مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دلها قرار می‌دهد! » و روشن است که خداوند محبت صحابه را در دل هر مسلمانی قرار داده است؛ به ویژه خلفا و به ویژه ابوبکر و عمر؛ چرا که تمام صحابه و تابعین این دو نفر را دوست داشتند و (آن زمان) بهترین قرن‌ها بود. اما در باره علی این چنین نبود؛ زیرا بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی را در دل داشتند، او را سب می‌کردند و با او می‌جنگیدند.
از کلام ابن تیمیه دو مطلب استفاده می‌شود:
۱. امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) مؤمن نبود و عمل صالح انجام نداده بود؛ به‌همین خاطر خداوند محبت او را دل‌های صحابه و تابعین قرار ندارد؛ با این‌که در قرآن وعده داده محبت مؤمنان را در دل همگان قرار دهد؛
۲. بسیاری از صحابه و تابعین، بغض علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) را در دل داشتند، به آن حضرت فحش می‌دادند و با او می‌جنگیدند.
نکته اول مورد بحث ما نیست و باید در جای دیگر مورد بحث قرار گیرد. آن چه برای ما مهم است، اعتراف ابن تیمیه به این مطلب است که بسیاری از صحابه به علی بن ابی طالب فحش می‌دادند و او را سب می‌کردند.
و باز در جای دیگر در مقام قیاس بین مخالفان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و مخالفان عثمان می‌گوید: فَالْمُنَزِّهُونَ لِعُثْمَانَ الْقَادِحُونَ فِی عَلِیٍّ اَعْظَمُ وَاَدْیَنُ وَاَفْضَلُ مِنَ الْمُنَزِّهِینَ لِعَلِیٍّ الْقَادِحِینَ فِی عُثْمَانَ، کَالزَّیْدِیَّةِ مَثَلًا. فَمَعْلُومٌ اَنَّالَّذِینَ قَاتَلُوهُ وَلَعَنُوهُ وَذَمُّوهُ مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِینَ وَغَیْرِهِمْ هُمْ اَعْلَمُ وَاَدْیَنُ مِنَ الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَیَلْعَنُونَ عُثْمَانَ.
کسانی که عثمان را بی‌گناه می‌دانستند و به علی اشکال می‌گرفتند، بزرگتر و متدین‌تر از کسانی بودند که علی را بی‌گناه می‌دانستند و به عثمان اشکال می‌گرفتند؛ همانند زیدیه.
پس روشن است، کسانی از صحابه و تابعین و دیگرانی که با علی جنگیدند، او را لعن کردند، از او بدگویی کردند، آن‌ها عالم‌تر و متدین‌تر از کسانی بودند که علی را دوست داشتند و عثمان را لعن می‌کردند.
از این سخن ابن تیمیه استفاده می‌شود که کسانی از اصحاب بودند که با علی (علیه‌السّلام) جنگیدند و آن حضرت را لعن می‌کردند.
و باز ابن تیمیه در جای دیگر در رد این روایت که «ما منافقان را با بغض علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) می‌شناختیم» می‌گوید:
الثالث ان یقال لو ثبت انه قاله فمجرد قول ابی سعید قول واحد من الصحابة و قول الصاحب اذا خالفه صاحب آخر لیس بحجة باتفاق اهل العلم وقد علم قدح کثیر من الصحابة فی علی.
سوم: حتی اگر پذیرفته شود که این روایت ثابت است، اما مجرد سخن ابوسعید خدری که یکی از اصحاب است اگر صحابه دیگری با او مخالفت کرده باشد، به اتفاق اهل علم حجت نیست، و روشن است که بسیاری از صحابه به علی بدگویی کرده‌اند.


حال که ثابت شد، تعداد زیادی از اصحاب به امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) فحش داده است، به‌سراغ روایاتی می‌رویم که در کتاب‌های اهل سنت درباره حکم سب امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقل شده است.
روایت «من سب علیا فقد سبنی» با چندین سند نقل شده است که لااقل دو سند آن صحیح است و اشکالی در آن نیست.

۳.۱ - روایت اول

روایت اول: عبدالله جدلی از‌ ام سلمه:
احمد بن حنبل و دیگر بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند:
۲۶۷۴۸ حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی اَبِی ثنا یحیی بن اَبِی بُکَیْرٍ قال ثنا اِسْرَائِیلُ عن اَبِی اِسْحَاقَ عن عبد اللَّهِ الجدلی قال دَخَلْتُ علی اُمِّ سَلَمَةَ فقالت لی اَیُسَبُّ رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فِیکُمْ قلت مَعَاذَ اللَّهِ او سُبْحَانَ اللَّهِ او کَلِمَةً نَحْوَهَا قالت سمعت رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یقول من سَبَّ عَلِیاًّ فَقَدْ سبنی.
[۶] شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج۲، ص۵۹۴، ح۱۰۱۱، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.

عبدالله جدلی می‌گوید: بر‌ ام سلمه وارد شدم، به من فرمود: آیا کسی در میان شما هست که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را سبّ کند؟ گفتم: پناه بر خدا... فرمود: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که فرمود: هرکس علی (علیه‌السّلام) را سب کند، به درستی که مرا سبّ کرده است.
حاکم نیشابوری بعد از حدیث می‌گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه.
سند این حدیث صحیح است؛ ولی بخاری و مسلم آن را نیاورده‌اند.
و هیثمی نیز می‌گوید:
رواه احمد ورجاله رجال الصحیح غیر ابی عبدالله الجدلی وهو ثقة.
احمد آن را نقل کرده و راویان آن، راویان صحیح بخاری هستند، غیر از ابی عبدالله الجدلی که او مورد اعتماد است.

۳.۱.۱ - روایت ابویعلی موصلی

ابویعلی موصلی و برخی از بزرگان اهل سنت، همین روایت را با سند صحیح و عبارت دیگری نقل کرده‌اند:
حَدَّثَنَا اَبُو خَیْثَمَةَ، حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَجَلِیُّ، عَنِ السُّدِّیِّ، عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِیِّ، قَالَ: قَالَتْ اُمُّ سَلَمَةَ: اَیُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عَلَی الْمَنَابِرِ؟ قُلْتُ: وَاَنَّی ذَلِکَ؟ قَالَتْ: " اَلَیْسَ یُسَبُّ عَلِیٌّ وَمَنْ یُحِبُّهُ؟ فَاَشْهَدُ اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کَانَ یُحِبُّهُ "
ابوعبدالله جدلی گوید: ‌ام سلمه گفت" آیا کسی رسول خدا را بر فراز منابر سب می‌کند؟ گفتم: چگونه چنین چیزی ممکن است؟ گفت: مگر نه این‌که آن‌ها علی و دوست دارانش را سب می‌کنند، شهادت می‌دهم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی را دوست داشت.
هیثمی در تصحیح این روایت می‌گوید:
رواه الطبرانی فی الثلاثة وابو یعلی ورجال الطبرانی رجال الصحیح غیر ابی عبدالله وهو ثقة وروی الطبرانی بعده باسناد رجاله ثقات الی‌ام سلمة عن النبی صلی الله علیه وسلم قال مثله.
طبرانی این روایت را در هر سه کتابش نقل کرده، تمام راویان طبرانی راویان صحیح بخاری هستند؛ غیر از ابوعبدالله که او نیز ثقه است. همچنین طبرانی بعدی را با سندی که تمام راویان آن ثقه هستند از‌ ام سلمه نقل کرده‌اند.

۳.۱.۲ - روایت حاکم نیشابوری

حاکم نیشابوری همین روایت را به صورت مفصل‌تر نیز نقل کرده است:
حَدَّثَنَا اَبُو جَعْفَرٍ اَحْمَدُ بْنُ عُبَیْدٍ الْحَافِظُ بِهَمْدَانَ، ثنا اَحْمَدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اِسْحَاقَ التَّیْمِیُّ، ثنا جَنْدَلُ بْنُ وَالْقٍ، ثنا بُکَیْرُ بْنُ عُثْمَانَ الْبَجَلِیُّ، قَالَ: سَمِعْتُ اَبَا اِسْحَاقَ التَّمِیمِیَّ، یَقُولُ: سَمِعْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِیَّ، یَقُولُ: حَجَجْتُ وَاَنَا غُلامٌ، فَمَرَرْتُ بِالْمَدِینَةِ وَاِذَا النَّاسُ عُنُقٌ وَاحِدٌ، فَاتَّبَعْتُهُمْ، فَدَخَلُوا عَلَی اُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فَسَمِعْتُهَا تَقُولُ: یَا شَبِیبَ بْنَ رِبْعِیٍّ، فَاَجَابَهَا رَجُلٌ جِلْفٌ جَافٍ: لَبَّیْکِ یَا اُمَّتَاهُ، قَالَتْ: یُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فِی نَادِیکُمْ؟ قَالَ: وَاَنَّی ذَلِکَ؟ قَالَتْ: فَعَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ، قَالَ: اِنَّا لَنَقُولُ اَشْیَاءَ نُرِیدُ عَرَضَ الدُّنْیَا، قَالَتْ: فَاِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَقُولُ: " مَنْ سَبَّ عَلِیًّا فَقَدْ سَبَّنِی، وَمَنْ سَبَّنِی فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ تَعَالَی ".
ابوعبدالله جدلی گفت: خردسال بودم که عازم حج بیت‌الله گردیدم. در مدینه به‌گروهی از مردم برخورد کردم و همراه آنان حرکت کردم تا اینکه به خانه امّ سلمه، همسر پیغمبر اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) وارد شدیم. پس از آنکه حضّار نشستند، از امّ سلمه شنیدم که صدا زد: ‌ای شیب بن ربعی! مردی که آثار خشکی و خشمگینی از وی ظاهر بود، پاسخ داد:
چه می‌فرمائی، ‌ای مادر! فرمود: آیا معمول شماست که هرگاه مجلسی منعقد می‌سازید، رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) را سب می‌کنید و به آن حضرت ناسزا می‌گوئید؟! وی پاسخ داد: هرگز چنان نیست!
‌ام سلمه گفت: آیا در مجالستان، از علی (علیه‌السّلام) نکوهش می‌کنید؟ در پاسخ گفت: در پاره‌ای از امور دنیوی از وی بدگوئی می‌نمائیم. ‌ام سلمه گفت: این سؤال بدان جهت بود که از رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) شنیدم، می‌فرمود: کسی که به علی (علیه‌السّلام) ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته است. و کسی که مرا سب کند، خدا را سب کرده است.

۳.۲ - روایت دوم

روایت دوم: قیس بن حازم از‌ ام سلمة.
(۴۴۳۱۸)[۴۲: ۲۶۷] اَخْبَرَنَا اَبُو مُحَمَّدِ بْنُ طَاوُسٍ، انا اَبُو الْفَتْحِ عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عَبْدِ الْوَاحِدِ، انا اَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجُرْجَانِیُّ، نا مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ بْنِ یُوسُفَ الاَصَمُّ، نا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ اَبِی الْحُنَیْنِ، نا اِسْمَاعِیلُ بْنُ اَبَانٍ الْوَرَّاقُ، حَدَّثَنِی عَمْرٌو، عَنْ اِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، قَالَ: وَقَالَ قَیْسُ بْنُ اَبِی حَازِمٍ: سَمِعْتُ اُمَّ سَلَمَةَ زَوْجَ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تَقُولُ: " مَنْ سَبَّ عَلِیًّا وَاَحِبَّاءَهُ فَقَدْ سَبَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَاَشْهَدُ اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کَانَ یُحِبُّهُ ".
قیس بن حازم گفت: از‌ ام سلمه شنیدم که می‌گفت: هرکس علی و دوست دارانش را سب کند، به درستی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را سب کرده است، و من شهادت می‌دهم که رسول خدا او را دوست داشت.
در سند این روایت عمر بن شمرو وجود دارد که برخی از علمای اهل سنت او را تضعیف کرده‌اند؛ هرچند که سند روایت صحیح نیست؛ اما می‌تواند برای روایات قبلی مؤید باشد.

۳.۳ - روایت سوم

روایت سوم: عبدالله بن عباس.
شجری جرجانی در کتاب الامالی، محب‌الدین طبری در ذخائر العقبی و ابوسعد آبی در نثر الدر، همین‌مطلب را از عبدالله بن عباس نقل کرده‌اند:
(۴۸۳)[۶۶۴ ] اَخْبَرَنَا اَبُو اَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُؤَدِّبُ الْمَعْرُوفُ بِالْمَکْفُوفِ، بِقِرَاءَتِی عَلَیْهِ، قَالَ: اَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ حَیَّانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا اَبُو سَعِیدٍ الثَّقَفِیُّ، جُنْدَارُ بْنُ وَاثِقٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ زَیْدٍ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ، قَالَ: بَلَغَ ابْنَ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، اَنَّ قَوْمًا یَقَعُونَ فِی عَلِیٍّ (علیه‌السّلام)، فَقَالَ لِابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: خُذْ بِیَدِی فَاذْهَبْ بِی اِلَیْهِمْ، فَاَخَذَ بِیَدِهِ حَتَّی انْتَهَی اِلَیْهِمْ فَقَالَ: اَیُّکُمُ السَّابُّ اللَّهَ؟ قَالُوا: سُبْحَانَ اللَّهِ مَنْ سَبَّ اللَّهَ فَقَدْ اَشْرَکَ، فَقَالَ: اَیُّکُمُ السَّابُّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؟ قَالُوا: مَنْ سَبَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَقَدْ کَفَرَ، فَقَالَ: اَیُّکُمُ السَّابُّ لِعَلِیٍّ؟ قَالُوا: قَدْ کَانَ ذَلِکَ، قَالَ فَاَشْهَدُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، یَقُولُ: " مَنْ سَبَّ عَلِیًّا فَقَدْ سَبَّنِی، وَمَنْ سَبَّنِی فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ، وَمَنْ سَبَّ اللَّهَ کَبَّهُ اللَّهُ عَلَی وَجْهِهِ فِی النَّارِ".
از سعید بن جبیر نقل شده است: به ابن عباس خبر دادند که گروهی به علی (علیه‌السّلام) جسارت می‌کنند. ابن عباس به پسرش گفت: دستم را بگیر و مرا پیش آن‌ها ببر. وقتی پیش آن‌ها رفتند، ابن عباس گفت: کدام یک از شما به خداوند فحش داده است؟ گفتند: سبحان الله! هرکس به خداوند فحش بدهد، مشرک شده است. پس گفت: کدام‌یک از شما به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فحش داده است؟ گفت: هرکس به رسول خدا فحش بدهد، کافر شده است. پس گفت: کدام‌یک از شما به علی فحش داده‌اید؟ گفتند: بلی، ما این کار را کرده‌ایم. ابن عباس گفت: شهادت می‌دهم که به راستی از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: هرکس به علی فحش بدهد، به من فحش داده است، هرکس به من فحش بدهد، به خداوند فحش داده است و خداوند او را با صورت به آتش جهنم خواهد‌ انداخت.

۳.۴ - روایت چهارم

روایت چهارم: عبدالرحمن بن اخی زید بن ارقم:
ابن عساکر دمشقی شافعی، دو روایت دیگر با همین مضمون از عبدالرحمن، پسر برادر زید بن ارقم از‌ ام سلمه نقل کرده است:
کَتَبَ اِلَیَّ اَبُو سَعْدٍ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَاَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ اَحْمَدَ، وَاَبُو الْقَاسِمِ غَانِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ، ثُمَّ اَخْبَرَنَا اَبُو الْمَعَالِیِّ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحُلْوَانِیُّ، انا اَبُو عَلِیٍّ، قَالُوا: انا اَبُو نُعَیْمٍ الْحَافِظُ، نا سُلَیْمَانُ بْنُ اَحْمَدَ، نا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَجَّاجِ بْنِ رَشْدِینٍ، نا یُوسُفُ بْنُ عَدِیٍّ الْکُوفِیُّ، نا عَمْرُو ابْنُ اَبِی الْمِقْدَامِ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ اَبِی زِیَادٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ابْنِ اَخِی زَیْدِ بْنِ اَرْقَمَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی اُمِّ سَلَمَةَ اُمِّ الْمُؤْمِنِینَ، فَقَالَتْ: " مِنْ اَیْنَ اَنْتُمْ؟ " فَقُلْتُ: مِنْ اَهْلِ الْکُوفَةِ، فَقَالَتْ: " اَنْتُمُ الَّذِینَ تَشْتُمُونَ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَقُلْتُ: مَا عَلِمْنَا اَحَدًا یَشْتُمُ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَالَتْ: " بَلَی اَلَیْسَ یَلْعَنُونَ عَلِیًّا، وَیَلْعَنُونَ مَنْ یُحِبُّهُ؟ وَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یُحِبُّهُ.
عبدالرحمن، پسر برادر زید بن ارقم گفت: بر‌ ام سلمه وارد شدم؛ پس گفت: از کجا هستید؟ گفتم: از اهل کوفه هستم. پس گفت: شما به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فحش می‌دهید؟ پس گفتم: کسی را نمی‌شناسم که به پیامبر فحش بدهد. گفت: بلی، ولی آیا علی و دوست داران او را لعن نمی‌کنید؟ در حالی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دوست دار او بود.
اَخْبَرَنَا اَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْفُرَاوِیُّ، انا اَبُو عُثْمَانَ الْبَحِیرِیُّ، انا اَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ اَحْمَدَ بْنِ سُلَیْمٍ النَّجَّادُ الْبَغْدَادِیُّ، نا اَبُو الْعَبَّاسِ اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَمْدَانِیُّ، نا اَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی الصُّوفِیُّ، نا اِسْمَاعِیلُ بْنُ اَبَانٍ الْوَرَّاقُ، نا عَمْرُو بْنُ ثَابِتٍ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ اَبِی زِیَادٍ، حَدَّثَنِی ابْنُ اَخِی بْنِ اَرْقَمَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی اُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَقَالَتْ: مِمَّنْ اَنْتَ؟ قُلْتُ: مِنْ اَهْلِ الْکُوفَةِ، قَالَتْ: مِنَ الَّذِینَ یُسَبُّ فِیهِمْ رَسُولُ اللَّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قُلْتُ: لا وَاللَّهِ یَا اُمَّهْ، مَا سَمِعْتُ اَحَدًا یَسُبُّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَالَتْ: بَلَی وَاللَّهِ اِنَّهُمْ یَقُولُونَ: فَعَلَ اللَّهُ بِعَلِیٍّ، وَمَنْ یُحِبُّهُ، وَقَدْ کَانَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ یُحِبُّهُ.
پسر برادر زید بن ارقم گفت: بر‌ ام سلمه، همسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شدم؛ پس گفت: از کجا هستید؟ گفتم: از اهل کوفه. گفت: چه کسی در میان شما به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فحش می‌دهد؟ گفتم: ‌ای مادر! به خدا سوگند نشنیدم کسی رسول خدا را فحش بدهد. گفت: بلی، به خدا سوگند شنیدم که آن‌ها می‌گویند: "خدا با علی و دوست دارانش چنین و چنان کند" در حالی که رسول خدا دوست‌دار علی بود.


این روایت حداقل با دو سند صحیح و چندین سند دیگر نقل شده است؛ بنابراین در صحت این روایت تردیدی نیست.
طبق این روایت، هرکس به علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) فحش دهد، به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و در حقیقت به خداوند فحش داده است و فحش به خداوند قطعا کفر است.
از طرف دیگر، طبق گفته ابن تیمیه حرانی، بسیاری از صحابه به علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) فحش می‌داده‌اند.
پس کجاست آن عدالت مطلقی که اهل سنت برای تک تک اصحاب قائل هستند؟


۱. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۰.    
۲. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم (متوفای ۷۲۸ ه)، منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۱۳۷۱۳۸، تحقیق:د. محمد رشاد سالم، ناشر:مؤسسة قرطبة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ه.    
۳. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة ج۵، ص۹-۱۰.    
۴. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة ج۷، ص۱۴۶.    
۵. شیبانی، احمد بن حنبل (متوفای۲۴۱ه)، مسند احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۳۲۸، ح۲۶۷۴۸.    
۶. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج۲، ص۵۹۴، ح۱۰۱۱، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۳هـ - ۱۹۸۳م.
۷. نسائی، احمد بن شعیب (متوفای۳۰۳ ه)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابی طالب، ج۱، ص۱۱۱، ح۹۱، تحقیق:احمد میرین البلوشی، ناشر:مکتبة المعلا - الکویت الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ ه.    
۸. حمیری، علی بن محمد (متوفای۳۲۳ه)، جزء الحمیری، ج۱، ص۷۹.    
۹. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله (متوفای ۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۰، ح ۴۶۱۵، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه - ۱۹۹۰م.    
۱۰. هیثمی، علی بن ابی بکر (متوفای ۸۰۷ ه)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۱۳۰، ناشر:دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت - ۱۴۰۷ه.    
۱۱. ابویعلی موصلی تمیمی، احمد بن علی (متوفای۳۰۷ ه)، مسند ابی یعلی، ج۱۲، ص۴۴۴، ح۷۰۱۳، تحقیق:حسین سلیم اسد، ناشر:دار المامون للتراث - دمشق، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۴ ه - ۱۹۸۴م.    
۱۲. طبرانی، سلیمان بن احمد (متوفای۳۶۰ه)، الروض الدانی (المعجم الصغیر)، ج۲، ص۲۱.    
۱۳. طبرانی، سلیمان بن احمد (متوفای۳۶۰ه)، المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۳۲۲، تحقیق:حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر:مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة:الثانیة، ۱۴۰۴ه - ۱۹۸۳م.    
۱۴. طبرانی، سلیمان بن احمد (متوفای۳۶۰ه)، المعجم الاوسط، ج۶، ص۷۴، تحقیق:طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن ابراهیم الحسینی، ناشر:دار الحرمین - القاهرة - ۱۴۱۵ه.    
۱۵. خطیب بغدادی، احمد بن علی (متوفای۴۶۳ه)، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۱۳-۴۱۴، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت.    
۱۶. ابن عساکر، علی بن حسن (متوفای۵۷۱ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل، ج۴۲، ص۲۶۶، تحقیق:محب الدین ابی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۱۷. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر (متوفای۷۷۴ه)، البدایة و النهایة، ج۷، ص۳۹۱.    
۱۸. هیثمی، علی بن ابی بکر (متوفای ۸۰۷ ه)، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۳۰، ناشر:دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت - ۱۴۰۷ه.    
۱۹. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله (متوفای ۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۰، ح۴۶۱۶، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه - ۱۹۹۰م.    
۲۰. ابن عساکر دمشقی شافعی، علی بن حسن (متوفای۵۷۱ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل، ج۴۲، ص۲۶۷، تحقیق:محب الدین ابی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۲۱. شجری جرجانی، یحیی بن حسین (متوفای۴۹۹ ه)، کتاب الامالی وهی المعروفة بالامالی الخمیسیة، ج۱، ص۱۷۸، تحقیق:محمد حسن اسماعیل، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت/ لبنان، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۲ ه - ۲۰۰۱م.    
۲۲. طبری، احمد بن عبدالله (متوفای۶۹۴ه)، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۶۶، ناشر:دار الکتب المصریة - مصر.    
۲۳. آبی، منصور بن حسین (متوفای۴۲۱ه)، نثر الدر فی المحاضرات، ج۱، ص۲۸۶، تحقیق:خالد عبد الغنی محفوط، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت/لبنان، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۴ه - ۲۰۰۴م.    
۲۴. ابن عساکر دمشقی شافعی، علی بن حسن (متوفای۵۷۱ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل، ج۴۲، ص۲۶۶، تحقیق:محب الدین ابی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۲۵. ابن عساکر دمشقی شافعی، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق ج۴۲، ص۲۶۵.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «روایت «من سب علیا فقد سبنی» با سند معتبر».    
موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله « آیا روایت «من سبّ علیا فقد سبنی» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟».    






جعبه ابزار