حدیث حب علی حسنة لایضر معها سیئة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از احادیثی که در باب فضائل
امام علی (علیهالسّلام)، از وجود مقدس
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از طرق مختلف وارد شده و در منابع
اهلسنت نقل شده است، روایت: «حب علی حسنة، لا یضر معها سیئه» است.
در مورد این روایت
شبهه شده که آیا با وجود محبت علی (علیهالسّلام) هیچ گناهی ضرر نمیرساند، و آیا فقط
محبت آن حضرت کافی است و دیگر نیازی به انجام اعمال دیگر نیست؟؛ این روایت را از جهت سندی و محتوایی بررسی خواهیم کرد تا جواب شبهه روشن شود.
از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره
امام علی (علیهالسّلام) نقل شده است:
حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَبُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة.
«دوستی علی حسنهای است که با داشتن آن،
سیئه زیانی نمیرساند و دشمنی علی سیئهای است که با وجود آن
حسنه سودی ندارد.»
اولاً: مقصود از این روایت که میگوید: با وجود عشق و محبت علی (علیهالسّلام) هیچ گناهی ضرر نمیرساند، چیست؟
ثانیاً: آیا انسان بدون این که
نماز و اعمال واجب دیگری را انجام دهد و فقط محبت علی (علیهالسّلام) را داشته باشد کافی است؟
اگر کاربرد محبت علی (علیهالسّلام) تا این حد است؛ پس
ایمان به
خدا و پیامبر و همه
عقاید دینی و تکالیف و
احکام شرعی ساقط است و غیر از دوستی علی (علیهالسّلام) در
شریعت اسلام چیزی دیگر باقی نمیماند! یا مقصود چیزی دیگر است؟
این شبهه در دو قسمت قابل بررسی است:
قسمت اول: تبیین مقصود روایت.
قسمت دوم: عدم سقوط انجام بقیه تکالیف با وجود عشق و محبت علی (علیهالسّلام).
قبل از بررسی مطالب فوق، لازم است طرق این روایت را که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کردهاند؛ متذکر شویم.
آیتالله العظمی مرعشی نجفی (رحمةاللهعلیه) در شرح
احقاق الحق،
این روایت را از سه طریق نقل کرده که در هر طریق، تعدادی از محدثان
اهلسنت وجود دارد.
این روایت را شیخ منتجبالدین
ابنبابویه در
الاربعون حدیثا،
با این سند آورده است.
انا ابو زرعة عبد الکریم بن اسحاق بن سهلویه، بقراءتی علیه: انا ابو القاسم عبد الرحمان بن الحسن بن علیک: انا ابو سعد احمد بن محمد بن حفص المالینی الحافظ. اخبرنا ابو الحسن احمد بن علی بن احمد الرفاء: نا ابو عروبة الحسین بن محمد بن مودود: نا المسیب بن واضح: نا نقبة بن الولید، عن ثور بن یزید، عن خالد بن معدان، عن معاذ بن جبل قال رسول الله صلی الله علیه وآله: حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَبُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة.
گروهی از محدثان این روایت را از معاذ نقل کردهاند:
۱. علامه
محمدصالح الکشفی الترمذی الحنفی.
۲. علامه
المناوی، محمد عبدالرؤوف بن علی بن زینالعابدین (متوفای ۱۰۳۱هـ).
۳. علامه
منیر محمد البدخشی.
۴. علامه
القندوزی الحنفی، الشیخ سلیمان بن ابراهیم (متوفای۱۲۹۴هـ).
۵. علامه
فاضلالدین محمد بن
محمد بن اسحاق الحموینی الخراسانی.
۶. علامه الشیخ
عبیدالله الامرتسری الحنفی.
۷. علامه
عبدالرحمن بن
عبدالسلام بن
عبدالرحمن بن عثمان (متوفای ۸۹۴ هـ).
ایشان در آخر روایت به جای کلمه (سیئة) «معصیه» دارد.
از این طریق نیز جماعتی این روایت را نقل کردهاند:
۱. علامه
خطیب الخوارزمی، الموفق بن احمد بن محمد المکی (متوفای۵۶۸هـ).
سلسه سند روایت طبق نقل خوارزمی اینگونه است:
قال: انبانی مهذب الائمة ابو المظفر عبد الملک بن علی بن محمد الهمدانی، اخبرنی احمد بن نصر بن احمد، اخبرنی سلیمان بن احمد الطبرانی، حدثنی عمرو بن حمرة ابو اسد القیسی، حدثنی خلف بن مهران، حدثنا ابو الربیع، عن انس بن مالک قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم: حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَبُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة.
۲. علامه فاضلالدین محمد بن محمد بن اسحاق الحموینی الخراسانی.
۳. علامه قندوزی، الشیخ سلیمان بن ابراهیم (متوفای۱۲۹۴هـ).
از طریق
ابنعباس نیز گروهی از محدثین روایت را نقل کردهاند؛ از جمله علامه موصلی حنفی که مشهور به
ابنحسنویه است؛ در کتاب
بحر المناقب،
اینگونه آورده است:
عن عبدالله بن عباس رضی الله عنه قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَبُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة.
زینالدین علی بن
یوسف بن جبر از علمای
قرن هفتم، طریق دیگری را نیز برای این روایت ذکر کرده و تصریح نموده است که جماعتی این روایت را از
عبدالله بن عمر نقل کردهاند:
وجماعة عن ابن عمر قال: قال النبی (علیهالسّلام): حب علی بن ابی طالب حسنة لا تضر معها سیئة، وبغضه سیئة لا تنفع معها حسنة.
اینها طرقی بود که بزرگان گذشته از محدثان فریقین این روایت را نقل کردهاند و محدثان بعد از آنها نیز در جوامع روائی مفصل آوردهاند.
طرق این روایات از دو جهت بررسی میشود.
اگر روایتی به سندهای متعدد نقل شد؛ تعدد سند، موجب استفاضه و اعتبار سند میشود (حتی در باب الزامیات) و در نتیجه آن روایت معتبر است.
برای روشن شدن مساله لازم است که در ابتدا
خبر مستفیض را تعریف و سپس اعتبار روایت مستفیض را بررسی کنیم.
شهید ثانی در تعریف خبر مستفیض میگوید:
ثم هو: ای خبر الواحد. مستفیض: ان، زادت رواته عن ثلاثة فی کل مرتبة، او زادت عن اثنین عند بعضهم.
خبر واحد در صورتی مستفیض است که در هر مرتبه راویانش از سه تا بیشتر باشد و بعضی گفتهاند از دو تا بیشتر باشد.
خبر مستفیض، در منابع دیگر درایة الحدیث نیز همینگونه تعریف شده است به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خود داری میکنیم.
با توجه به تعریف فوق، این روایت در زمره خبر مستفیض است و طبق نظر بزرگان، احتیاج به بررسی سندی نیست.
آقاضیا عراقی درباره خبر مستفیض میگوید:
استفاضتها کافیة فی الوثوق الاجمالی بصدور بعضها،
مستفیض بودن خبر در وثوق اجمالی به صدور بعض روایت کافی است.
صاحب جواهر میگوید:
... فلا ریب فی استفاضتها بحیث تستغنی عن ملاحظة السند کما هو واضح.
بدون شک، استفاضه خبر، از بررسی سند انسان را بینیاز میکند و این مطلب روشن است.
آقارضا همدانی درباره خبر مستفیض گفته است:
واستفاضة هذه الاخبار مغنیة عن البحث عن سندها....
بنابراین با توجه به تعدد طرق این روایت، حتی اگر فرض کنیم همه آنها ضعیف باشند، بازهم طبق این قاعده نیازی به بررسی سندی ندارد و حجت میشود.
روایاتی که در باب مناقب و فضائل وارد میشود نیازی به تصحیح و بررسی سند ندارد و حتی علمای اهل سنت و از جمله
احمد بن حنبل گفته است: ما در باب فضائل صحابه سختگیری نمیکنیم. یعنی برفرض این که در باب مناقب روایت ضعیف هم باشد؛ طبق آن عمل میشود.
مقدسی میگوید:
فصل فی العمل بالحدیث الضعیف وروایته والتساهل فی احادیث الفضائل دون ما تثبت به الاحکام والحلال والحرام والحاجة الی السنة وکونها بیانا للقرآن یحب اتباعه.
ولاجل الآثار المذکورة فی الفصل قبل هذا ینبغی الاشارة الی ذکر العمل بالحدیث الضعیف والذی قطع به غیر واحد ممن صنف فی علوم الحدیث حکایة عن العلماء انه یعمل بالحدیث الضعیف فیما لیس فیه تحلیل ولا تحریم کالفضائل وعن الامام احمد ما یوافق هذا...
قبل از بیان آثاری که در این فصل ذکر شده سزاوار است که به مساله عمل به حدیث ضعیف اشاره شود. آنچه را که علمای علوم حدیث قطع دارند این است که به حدیث ضعیفی که در مورد
حلال و
حرام نباشد بر طبق آن عمل میشود؛ مانند روایاتی که در باب فضائل است. و از امام احمد موافق این نظر نقل شده است.
علاءالدین مرداوی حنبلی نیز همین مطلب را در کتابش آورده است.
نووی نیز میگوید:
اهل العلم متفقون علی العمل بالضعیف فی غیر الاحکام واصول العقائد.
علماء در عمل به خبر ضعیفی که درباره احکام و اصول عقائد نباشد؛ اتفاق دارند.
و از آن جائی که این روایات یکی از مناقب امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را بیان میکند، طبق این قاعده حتی اگر همه آنها هم ضعیف باشند، حجت میشوند.
روایاتی که ثابت میکند:
گناه و
عصیان، با وجود محبت و دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) ضرری به شخص نمیرساند، قابل قبول هستند.
بزرگان علماء شیعه این روایت را در جوامع حدیثیشان نقل کرده و در ضمن توجیه و تفسیر هم کردهاند. ما هم پاسخ این سؤال را از زبان این بزرگان بیان میکنیم.
مقصود از ضرر، ضرر نسبی است.
زینالدین علی بن یوسف بن جبر در تاویل این روایت میفرماید:
مقصود این است که دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام)
ایمان به خدا و دشمنی او
کفر به خدا است؛ از اینرو، محب علی اگر مرتکب گناهی شد؛ فقط گرفتار
کیفر مقطعی است که با
شفاعت حل شدنی است؛ اما اگر کسی به جای دوستی با امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، دشمنی او را در دل داشته باشد و گرفتار گناه شود؛ چون ایمان کامل ندارد، مستحق عذاب دائمی است و روزنهای از شفاعت هم برای او باز نیست.
بنابراین، گناه و عصیان با وجود محبت امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، ضررش نسبت به کسی که هم دشمن آن حضرت است و هم گناه میکند، کمتر و عقوبت آن نیز خفیف تر است؛ تا آنجا که میتوان گفت با وجود شفاعت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) هیچ ضرری ندارد.
زینالدین علی بن یوسف بن جبر از علمای قرن هفتم شیعه در اینباره مینویسد:
تاویل الخبر: لما کان حبه هو الایمان بالله تعالی وبغضه هو الکفر استحق محبه الثواب الدائم ومبغضه العذاب الدائم، فان قارن هذه المحبة سیئة استحق بها عقابا منقطعا، ومع ذلک یرجی له عفو من الله تعالی او شفاعة من الرسول علیه السلام. وکل شئ قل ضرره باضافته الی ما کثر ضرره، جاز ان یقال: انه غیر ضار، کما یقال: لا ضرر علی من یحب نفسه فی مهلکة وان تلف ماله. فحبه (علیهالسّلام) یصحح
العقیدة، وصحة
العقیدة تمنع من الخلود، فلا تضر سیئته کل الضرر، وبغضه یفسدها وفسادها یوجب الخلود ویحبط کل حسنة.
چون محبت علی (علیهالسّلام) ایمان به خدا و دشمنی او کفر به خداست؛ محبان او مستحق پاداش دائمی و
دشمنان او مستحق
عذاب دائمی است. اگر این محبت با سیئهای همراه شد به خاطر آن مستحق کیفر مقطعی میشود و امید بخشش خدا و شفاعت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد اوست. بنابراین، هرچیزی را که ضررش کمتر باشد نسبت به آنچه که ضررش بیشتر است؛ میتوان گفت او غیر مضر است. چنانچه درباره کسی که دوست دارد جانش از مهلکه نجات یابد گرچه مالش تلف شود؛ ضرر نکرده است.
محبت و عشق علی (علیهالسّلام)
عقیده را درست میکند و درستی
عقیده مانع از خلود در آتش است پس سیئه با وجود این محبت ضرری ندارد اما از آن طرف، دشمنی با علی (علیهالسّلام)
عقیده را فاسد میکند و فساد در
عقیده باعث خلود در آتش و حبط و از بین بردن تمام حسنات است.
این دانشمند دینی پس از ارائه پاسخ فوق، روایتی را از
ابنمردویه نقل میکند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده: کسی که ولایت علی را ندارد، حتی بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.
وروی ابن مردویه بالاسناد عن زید بن علی عن ابیه عن جده قال: قال النبی صلی الله علیه وآله: یا علی لو ان عبدا عبدالله (مثل) ما قام نوح فی قومه، وکان له مثل احد ذهبا فانفقه فی سبیل الله، ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه، ثم قتل بین الصفار والمروة مظلوما، ثم لم یوالک یا علی لم یشم ریح الجنة (ولم یدخلها)
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای علی! اگر بندهای به مدت عمر
حضرت نوح خدا را
عبادت کند و همانند
کوه احد طلا داشته باشد و او را در راه خدا
انفاق کند و آنقدر عمرش طولانی شود که در این مدت هزار
حج پیاده انجام دهد سپس بین
صفا و مروه مظلوم کشته شود اما تو را دوست نداشته باشد و
ولایت تو را نداشته باشد؛ بوی بهشت را استشمام نمیکند.
آنگاه در توضیح این روایت مینویسد:
بیان: هذا الخبر (یدل علی) ان
العقیدة (لو کانت) غیر صحیحة، فکان عمله هباء منثورا، قال الله تعالی (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ. عامِلَةٌ ناصِبَةٌ. تَصْلی ناراً حامِیَة) وقال تعالی (وَ قَدِمْنا اِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً). والدلیل علی ان
العقیدة غیر صحیحة (ما) اثبتُّ فی هذا الکتاب من وجوب امامته وحجته علیه السلام، فلما لم یات المکلف بما وجب علیه من حق الامامة فسدت
عقیدة دینه فحبطت اعماله.
این روایت دلالت دارد بر اینکه اگر
عقیده درست نبود عمل او همچون ذرات غبار پراکنده در هواست. خداوند فرموده است: در آن روز، چهرههایی زبونند، که تلاش کرده، رنج (بیهوده) بردهاند. (ناچار) در آتشی سوزان درآیند.
و در جای دیگر میفرماید: و به هر گونه کاری که کردهاند میپردازیم و آن را (چون) گَردی پراکنده میسازیم.
دلیل بر این که
عقیده دشمن علی صحیح نیست و فاسد است آن چیزی است که در این کتاب وجوب
امامت و حجت بودن علی را اثبات کردهام. بنابراین، زمانیکه مکلف حق امامت را که برایش واجب است بجا نیاورد؛
عقیده دینی او فاسد و اعمالش باطل است.
توجیه ایشان (که با وجود محبت
امیرمؤمنان (علیهالسلام)، سیئه عذاب مقطعی و بدون محبت عقاب دائمی را به دنبال دارد) برگرفته از روایت دیگر رسول خداست که به جای «حب علی حسنة» تعبیر «ولایة علی حسنة» دارد.
این روایت در ذیل
آیه ۸۰
سوره بقره از
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) در تفسیر منسوب به ایشان ذکر شده و مرحوم
مجلسی نیز در
بحار نقل کرده است:
(تفسیر الامام (علیهالسّلام)) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ اِلَّا اَیَّاماً مَعْدُودَةً» قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: اِنَّ وَلَایَةَ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا شَیْ ءٌ مِنَ السَّیِّئَاتِ وَاِنْ جَلَّتْ اِلَّا مَا یُصِیبُ اَهْلَهَا مِنَ التَّطْهِیرِ مِنْهَا بِمِحَنِ الدُّنْیَا وَبِبَعْضِ الْعَذَابِ فِی الْآخِرَةِ اِلَی اَنْ یَنْجُوا مِنْهَا بِشَفَاعَةِ مَوَالِیهِمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَاِنَّ وَلَایَةَ اَضْدَادِ عَلِیٍّ وَمُخَالَفَةَ عَلِیٍّ (علیهالسّلام) سَیِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا شَیْ ءٌ اِلَّا مَا یَنْفَعُهُمْ بِطَاعَاتِهِمْ فِی الدُّنْیَا بِالنِّعَمِ وَ الصِّحَّةِ وَالسَّعَةِ فَیَرِدُوا الْآخِرَةَ وَلَا یَکُونُ لَهُمْ اِلَّا دَائِمُ الْعَذَاب.
در ذیل آیه «وقالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة» (وگفتند جز روزهایی چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید) فرمودند: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودهاند که ولایت علی، حسنهای است که هیچ بدی، به همراه آن ضرر نخواهد زد؛ حتی اگر بزرگ باشد! جز این مصیبت که ممکن است در دنیا، با سختیهای دنیا پاک شود، و یا با مقداری عذاب در
آخرت، تا اینکه از آتش با شفاعت رهبران پاک و طاهرشان، نجات پیدا کنند؛ و ولایت دشمنان علی، و مخالفت با او، بدی است، که هیچ چیزی با آن سود نمیدهد، مگر سودی که به خاطر عبادت در
دنیا، به صورت
نعمت و سلامتی و گشایش به آنها داده شود، و در آخرت در حالتی میآیند که جز عذاب دائم، برای آنان نیست!
بنابراین، نخستین معنا که از روایات
اهلبیت (علیهمالسّلام) به دست میآید و در کلام علما نیز ذکر شده است، این است که:
شخصی که ولایت حضرت امیر (علیهالسّلام) را دارد، در صورتی که گناه کند، در ابتدا پاکیزه شده و سپس به بهشت میرود؛ اما اگر ولایت حضرت را نداشته باشد و حتی نیکوکار نیز باشد، در دنیا پاداش آن را میگیرد و در
قیامت عذاب دائم خواهد داشت.
كسی كه ولايت اميرمومنان داشته باشد، با
توبه و پاک از دنيا میرود.
علی بن یونس العاملی در تاویل این روایات میگوید: محبان امیرمؤمنان (علیهالسّلام) دو دستهاند:
یک دسته کسانی هستند که با توبه از دنیا میروند؛ در این صورت هیچ گناهی ندارند و پرونده عملشان سرشار از محبت و ولایت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است.
دسته دوم کسانیاند که موفق به توبه نشوند؛ اما در اثر ابتلاء به انواع گرفتاریها و بعد از امتحان، پاک از دنیا میروند که در نتیجه باز هم تنها چیزی که در پرونده آنها ثبت میشود، محبت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است و هیچ گناهی به همراه ندارند.
در هر دو صورت، محبت علی (علیهالسّلام) منشا توفیق توبه و پاک شدن اوست.
وتاویل ذلک ان من احب علیا لا یخرج من الدنیا الا بتوبة تکفر سیئاته، فتکون ولایته خاتمة عمله، ومن لم یوفق للتوبة ابتلی بغم فی نفسه، او حزن علی ماله، او تعسیر فی خروج روحه، حتی یخرج من الدنیا ولا ذنب له یؤاخذ به.
تاویل روایت این است که دوست دار علی (علیهالسّلام) با توبه که
کفاره گناهان اوست از دنیا میرود، و ولایت علی مهر صحت عمل اوست. و کسی هم که موفق به توبه نشود به انواع مواد امتحانی همانند وارد شدن مصیبت جانی،اندوه بر فقدان مال یا مشکل خارج شدن روحش امتحان میشود تا از دنیا بدون گناه خارج شود.
مقصود ولايت حقيقی است، يعنی اطاعت محض:
شهید ثانی از علمای قرن نهم تحلیل دقیقتری را در مورد این روایت دارد و به نظر ایشان دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) یک عامل قوی باز دارنده از گناه است. به این معنا که محب آن حضرت هیچ وقت به طرف گناه نمیرود و مطیع محض است.
واقرب التاویلات حمله علی المحبة الحقیقیة الکاملة، وهی توجب عدم ملابسة شئ ء من الذنوب البتة، لان المحب الحقیقی یؤثر رضا المحبوب کیف کان. ولا شک ان رضا علی (علیهالسّلام) فی ترک المحرمات والقیام بالواجبات، فمحبة علی الحقیقة تؤثر لاجله ذلک، فلا یفعل موجب النار فیدخل الجنة، ومن خالف هوی محبوبه فمحبته معلولة.
نزدیکترین تاویل روایت این است که مراد از محبت، محبت حقیقی و کامل علی (علیهالسّلام) است که با هیچ گناهی مخلوط و همراه نیست؛ زیرا دوست حقیقی در پی رضایت محبوب است و بدون شک رضایت علی (علیهالسّلام) در ترک
محرمات و انجام
واجبات است. بنابراین، محبت حقیقی علی (علیهالسّلام) به این خاطر مؤثر است. در نتیجه دوستدار علی (علیهالسّلام) کاری را که موجب دخول در آتش شود؛ انجام نمیدهد و این محبت علت دخول در بهشت است.
مقصود از «سيئه»، گناهانی است كه در غير اركان
اسلام باشد.
شیخ
ماحوذی در کتاب الاربعین توجیه این روایت را از بعض بزرگان که اسمش را نبرده اینگونه بیان میکند:
انّ محبّة علی (علیهالسّلام) توجب الایمان الخاصّ، والتشیّع بقول مطلق، وحینئذ لا یضرّ معه سیئة، لانّ العصیان فی غیر الاُصول الخمسة لا یوجب الخلود فی النار، بل المفهوم من اخبارنا الواردة عن ائمّتنا (علیهمالسّلام): انّ ذنوب الشیعة الامامیة مغفورة.
محبت امام علی (علیهالسّلام) باعث ایمان ویژه میشود که با وجود آ ن هیچ سیئهای ضرر نمیزند؛ زیرا محب آن حضرت، در اصول پنجگانه عصیان نمیکند و عصیان در غیر اصول پنجگانه (اشاره به روایت بنی الاسلام علی الخمس دارد، و این ارکان عبارتند از نماز،
روزه،
زکات، حج و ولایت) باعث جاودانگی در آتش نمیشود؛ بلکه بالاتر از آن، آنچه از روایات
ائمه (علیهمالسّلام) استفاده میشود این است که سایر گناهان
شیعه امامیه بخشیده شده است.
مقصود از «حب»، ولایت حقیقی است که سبب شفاعت میشود.
فخرالدین طریحی نیز دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را به ایمان کامل تفسیر کرده که با وجود آن سیئه ضرر نمیرساند؛ چون با وجود حب علی، امید به بخشش گناه از طریق شفاعت وجود دارد؛ بنابراین، دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) حسنه میشود:
الظاهر ان المراد بالحب الحب الکامل المضاف الیه سائر الاعمال لانه هو الایمان الکامل حقیقة واما ما عداه فمجاز، واذا کان حبه ایمانا وبغضه کفرا فلا یضر مع الایمان الکامل سیئة بل تغفر اکراما لعلی (علیهالسّلام) ولا تنفع مع عدمه حسنة اذ لا حسنة مع عدم الایمان. وقد سبق فی «عصی» کلام للزمخشری فی توجیه «لادخل الجنة من اطاع علیا وان عصانی» نافع فی هذا المقام.
مراد از «حب»، همان حب و دوستی کامل علی (علیهالسّلام) است که باعث انجام بقیه اعمال نیک است و این حقیقتاً همان ایمان کامل است و محبتی که اینگونه نباشد دورغین و مجازی است. پس زمانی که حب علی ایمان و بغض او
کفر باشد با این ایمان کامل سیئه ضرر ندارد؛ بلکه به خاطر آن حضرت بخشیده میشود و با نبود حب علی، حسنهای به درد نمیخورد؛ زیرا با نبود ایمان کامل حسنه نیست. کلام
زمخشری در توجیه
روایت قدسی «لادخل الجنة من اطاع علیا وان عصانی»، در بحث واژه «عصی» گذشت که این سخن را روشن میکند.
فخرالدین طریحی در ذیل واژه «عصی» میگوید: زمخشری در ذیل حدیث قدسی (لادخل الجنة من اطاع علیا وان عصانی وادخل النار من عصاه وان اطاعنی؛ کسی را که از علی اطاعت نماید گرچه مرا عصیان کند؛ وارد بهشت مینمایم و کسی را که او را عصیان کند گرچند مرا اطاعت کند؛ وارد آتش میکنم) گفته است:
وهذا رمز حسن، وذلک ان حب علی (علیهالسّلام) هو الایمان الکامل والایمان الکامل لا تضر معه السیئات. قوله: (وان عصانی) فانی اغفر له اکراما وادخله الجنة بایمانه، فله الجنة بالایمان وله بحب علی العفو والغفران.
وقوله: (وادخل النار من عصاه وان اطاعنی) وذلک لانه ان لم یوال علیا فلا ایمان له وطاعته هناک مجاز لا حقیقة، لان طاعة الحقیقة هی المضاف الیها سائر الاعمال، فمن احب علیا فقد اطاع الله ومن اطاع الله نجا فمن احب علیا نجا، فعلم ان حب علی هو الایمان وبغضه کفر، ولیس یوم القیامة الا محب ومبغض، فمحبه لا سیئة له ولا حساب علیه ومن لا حساب علیه فالجنة داره، ومبغضه لا ایمان له ومن لا ایمان له لا ینظر الله الیه بعین رحمته، وطاعته عین المعصیة وهو فی النار، فعدو علیهالک وان جاء بحسنات العباد ومحبه ناج ولو کان فی الذنوب غارقا الی شحمتی اذنیه واین الذنوب مع الایمان المنیرام این من السیئات مع وجود الاکسیر؟ فمبغضه من العذاب لا یقال ومحبه لا یوقف ولا یقال فطوبی لاولیائه وسحقا لاعدائه.
این رمز نیکویی است که محبت علی (علیهالسّلام) ایمان کامل است و با وجود ایمان کامل سیئات زیانی نمیزند. معنای گفته خداوند (وان عصانی) این است که من او را از جهت اکرام میبخشم و با این ایمانی که دارد او را وارد بهشت مینمایم. پس وارد شدن او در بهشت به خاطر ایمان و بخشیده شدنش به خاطر محبت علی است.
معنای فرموده خداوند: (وادخل النار من عصاه وان اطاعنی) به خاطر این است کسی که علی را دوست ندارد ایمانی ندارد و اطاعت او از من مجازی و دورغین است نه اطاعت حقیقی؛ زیرا اطاعت حقیقی در بقیه اعمال، به اضافه محبت و ولایت علی است نه بدون آن. پس کسی که علی را دوست داشته باشد خدا را اطاعت کرده و کسی که خدا را اطاعت کند نجات یافته است در نتیجه کسی که علی را دوست دارد نجات یافته است. بنابراین دانسته شد که حب علی (علیهالسّلام) ایمان و
دشمنی او کفر است و
روز قیامت، روز حشر دوست و دشمن است و محبان علی چون گناهی ندارند حسابی ندارند و کسی که حساب ندارد جایگاهش در
بهشت است. اما دشمنان علی چون ایمان ندارند؛ خداوند به نظر رحمت به او نگاه نمیکند در این صورت اطاعت او عین معصیت است و جایگاه او در آتش خواهد بود پس دشمن علی اگر چه بهاندازه حسنات تمام بندگان حسنه داشت باشد هلاک شده و دوستان علی اگرچه تا نرمی گوش غرق در گناه باشند؛ نجات یافته است. کجاست در قیامت خبر از گناه با این ایمان روشن و با وجود این اکسیر؟ پس در قیامت سخن دشمنان علی در مقابل گناهشان شنیده نمیشود و دوستان او متوقف نمیشود و سخنی از گناه او نیست. پس خوشا به حال دوستان و بدا به حال دشمنان علی (علیهالسلام).
در این معنا باید تمام شروطی که برای شفاعت گفته شده است، در نظر گرفته شود؛ یعنی ممکن است شفاعت بعد از ورود در آتش و چشیدن طعم عذاب باشد؛ و به معنی عدم عذاب نیست! همانطور که ممکن است در دنیا به خاطر سختیها، گناه او پاک شده باشد و مستحق شفاعت قبل از ورود در آتش گردد.
در مجموع از این تفاسیر، سه نتیجه به دست میآید:
۱. سیئه با وجود این ایمان که بزرگترین حسنه است سبب عقاب دائمی نمیشود؛ بلکه عقاب کسی که عشق و محبت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را دارد؛ اما گناه هم کرده است، مقطعی است و با شفاعت از میان خواهد رفت و به خاطر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) بخشیده خواهد شد.
۲. این ایمان کامل (عشق و محبت امیرمؤمنان (علیهالسّلام)) منشا توفیق برای توبه و یا پاک شدن گناه از پرونده اعمال دوستان آن حضرت در اثر ابتلا به انواع امتحانها (در صورت عدم توفیق توبه) است.
۳. با وجود این ایمان کامل، محبان و عاشقان امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، هرگز به طرف گناه نمیرود تا چه رسد به ارتکاب آن. که تحلیل شهید ثانی از روایت همین بود. در تفسیر ایشان، عشق و محبت علی قویترین عامل باز دارنده از گناه است.
برابر این سه نتیجه، معنای روایت روشن است که دوستی و عشق به علی (علیهالسّلام) حسنه است. . البته باید دقت کرد که منظور از حب، دوستی ظاهری نیست؛ بلکه مراد از آن، حب قلبی است که منشا این همه آثار عجیبانگیز است.
نکته مهم این است که از دیدگاه
قرآن اگر کسی گناهی را که محیط بر اعمالش باشد مرتکب شود؛ در آتش جاودانه است و از طرف دیگر کسی که عمل صالح و حسنه انجام دهد در بهشت جاودانه است:
«بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَاَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَاُولئِکَ اَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ اُولئِکَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ؛
آری، کسی که بدی به دست آورد، و گناهش او را در میان گیرد، پس چنین کسانی اهل آتشند، و در آن ماندگار خواهند بود. و کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته کردهاند، آنان اهل بهشتند، و در آن جاودان خواهند ماند.»
در روایت مورد بحث نیز، بغض علی، به «سیئه» تعبیر شده است؛ بنابراین، کسی که بغض علی را دارد طبق این آیه، گرفتار عذاب جاودانی است؛ زیرا طبق خود روایت بغض علی سیئه ا ی است که هیچ حسنهای با وجود آن منفعت ندارد.
قسمت دوم شبهه، این است که اگر کاربرد دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) تا این حد است که با وجود آن سیئه ضرر ندارد؛ پس ایمان به خدا و پیامبر و همه عقائد دینی و تکالیف و احکام شرعی ساقط است و غیر از دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در شریعت اسلام چیزی دیگری باقی نمیماند و باید هرچه توان داریم برای به دست آوردن عشق آن حضرت بکوشیم. البته پاسخ این مطلب، از آنچه در بالا مطرح شد، مشخص میشود؛ اما برای تکمیل بحث پاسخ را از زبان یکی از علمای معاصر بیان میکنیم.
عشق و محبت علی (علیهالسّلام) موجب التزام به تکالیف الهی میشود.
ابوطالب تجلیل تبریزی از علمای فرهیخته معاصر در پاسخ این
شبهه مینویسد:
اگر در مورد دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) این همه سفارش شده، به خاطر این است که او ولی خدا، وصی رسول خدا، پیشوای امت از جانب خدا و محبوبترین مردم در نزد خدا بعد از رسول خدا است. عشق و محبت او به این معنا برگرفته از عشق به خدا و پیامبر است؛ بنابراین، در قلب کسی که حب و عشق به خدا پا برجا و محکم شد، به اطاعت از احکام و تکالیف الهی ملتزم میشود.
اقول: لیس المراد حب علی (علیهالسّلام) لاجل شکله ومظهره، او لاجل کونه من قبیلة فلان، او سائر الجهات الدنیویة فحسب، بل لاجل کونه ولی الله ووصی رسوله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم، والامام علی الامة من قبل الله، واحب الناس الیه بعد رسوله. وحبه بهذه المعانی انما ینشا من حب الله ورسوله، وتلک رشحة من رشحات حب الله، ومن ارتکز فی قلبه حب الله یلتزم بطاعة احکامه وتکالیفه. ومن کان مدعیا لحب علی بهذا المعنی وکان غیر مبال باحکام الله وتکالیفه فهو کاذب فی دعوی حب علی علیه السلام.
مراد از محبت علی این نیست که او را به خاطر شکل ظاهری، زیبایی، قبیلهای یا سائر جهات دنیوی دوست بدارید؛ بلکه محبت او به این جهت است که آن حضرت، ولی خدا، جانشین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پیشوای امت اسلامی از جانب خداوند و محبوبترین مردم بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در نزد خدا است.
طبق این معنا، حب علی نشاتگرفته از حب خدا و پیامبر یا تراوش حب خداست و کسی که در دلش حب خدا ثابت و پا برجا شد به اطاعت از احکام و تکالیف الهی ملتزم میشود؛ بنابراین، کسی که حب علی را به این معنا مدعی است؛ اما نسبت به احکام خدا و تکالیف او توجهی ندارد؛ او در این ادعا دروغگو است.
ایشان سخن خود را در مورد این که حب علی (علیهالسّلام) التزام به تکالیف الهی را به دنبال دارد؛ به این روایت استناد کرده است:
اَبُو عَلِیٍّ الْاَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ اَحْمَدَ بْنِ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ اَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ اَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) قَالَ قَالَ لِی یَا جَابِرُ اَیَکْتَفِی مَنِ انْتَحَلَ التَّشَیُّعَ اَنْ یَقُولَ بِحُبِّنَا اَهْلَ الْبَیْتِ فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا اِلَّا مَنِ اتَّقَی اللَّهَ وَاَطَاعَهُ وَمَا کَانُوا یُعْرَفُونَ یَا جَابِرُ اِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَالتَّخَشُّعِ وَالْاَمَانَةِ وَکَثْرَةِ ذِکْرِ اللَّهِ وَالصَّوْمِ وَالصَّلَاةِ وَالْبِرِّ بِالْوَالِدَیْنِ وَالتَّعَاهُدِ لِلْجِیرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَاَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَالْغَارِمِینَ وَالْاَیْتَامِ وَصِدْقِ الْحَدِیثِ وَتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَکَفِّ الْاَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ اِلَّا مِنْ خَیْرٍ وَکَانُوا اُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِی الْاَشْیَاءِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا نَعْرِفُ الْیَوْمَ اَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ یَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ اَنْ یَقُولَ اُحِبُّ عَلِیّاً وَاَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا یَکُونَ مَعَ ذَلِکَ فَعَّالًا فَلَوْ قَالَ اِنِّی اُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ- فَرَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خَیْرٌ مِنْ عَلِیٍّ (علیهالسّلام) ثُمَّ لَا یَتَّبِعُ سِیرَتَهُ وَلَا یَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ اِیَّاهُ شَیْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَبَیْنَ اَحَدٍ قَرَابَةٌ اَحَبُّ الْعِبَادِ اِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَاَکْرَمُهُمْ عَلَیْهِ اَتْقَاهُمْ وَاَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ یَا جَابِرُ وَاللَّهِ مَا یُتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَی اِلَّا بِالطَّاعَةِ وَمَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَلَا عَلَی اللَّهِ لِاَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَمَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَمَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا اِلَّا بِالْعَمَلِ وَالْوَرَع.
جابر گوید:
امام باقر (علیهالسّلام) به من فرمود: ای جابر! آیا کسی که ادعای
تشیع میکند، او را بس است که از محبت ما خانواده دم زند؟ به خدا شیعه ما نیست، جز آنکه از خدا پروا کند و او را
اطاعت نماید، ای جابر! ایشان شناخته نشوند، جز با فروتنی و خشوع و امانت و بسیاری یاد خدا و روزه و نماز و نیکی به پدر و مادر و مراعات همسایگان فقیر و مستمند و قرضداران و یتیمان و راستی گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از مردم، جز از نیکی آنها، و آنها امانت نگهدار فامیل خویش باشند.
جابر میگوید: عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! ما امروز کسی را دارای این صفات نمیشناسیم، فرمود: ای جابر! مبادا فریفته راههای مختلف شوی! آیا برای مرد کافی است که بگوید، من علی را دوست دارم و از او پیروی میکنم، و با وجود این فعالیت دینی نکند؟! پس اگر بگوید: من رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را دوست دارم- در حالی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهتر از علی (علیهالسّلام) است- سپس از رفتار او پیروی نکند و به سنتش عمل ننماید، محبت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برایش هیچ سودی ندهد، پس از خدا پروا کنید و برای آنچه نزد خداست عمل کنید، خدا با هیچکس خویشی ندارد، دوستترین بندگان خدای (عزّوجلّ) (و گرامیترین شان نزد او) با تقواترین و مطیعترین آنهاست.
ای جابر! به خدا جز با اطاعت از خدای تبارک و تعالی تقرب نمیتوان جست. و همراه ما برات آزادی از
دوزخ نیست و هیچکس بر خدا حجت ندارد، هر که مطیع خدا باشد دوست ما و هر که نافرمانی خدا کند دشمن ماست، ولایت ما جز با عمل کردن به ورع به دست نیاید.
در این روایت حداقل ده مورد از ویژگی شیعه و محبان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بیان شده است و خود امام باقر (علیهالسّلام) فرموده که بین خدا و هیچ یکی از بنده قرابت و نسبتی نیست فقط وسیله این قرابت، اطاعت و تقوای الهی است و در پایان تصریح نموده که هرکه این تقوای الهی را نداشته باشد به ولایت و محبت ما دست پیدا نخواهد کرد.
نکته مهم در روایت این است که اگر کسی محبت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را که از نظر رتبه برتر از امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است، داشته باشد؛ ولی در عمل به
سنت و سیره او ملتزم نباشد؛ این محبت برایش نفعی ندارد؛ زیرا محبت او واقعی نیست؛ پس ادعای محبت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نیز بدون انجام تکالیف دینی قطعاً کافی نخواهد بود.
با توجه به این روایت، پاسخ این قسمت شبهه نیز روشن است و نتیجه میگیریم که محبت و عشق به علی (علیهالسّلام) باعث نمیشود که بقیه تکالیف الهی از انسان ساقط شود؛ بلکه با توجه به روایات، محبت و عشق آن حضرت باعث میشود که بیشتر از گذشته به تکالیف خدا ملتزم شد؛ زیرا شخص محب و عاشق در پی کسب رضایت محبوب و دوست است و رضایت محبوب (امیرمؤمنان (علیهالسّلام)) در اطاعت از خدا و انجام تکالیف خداوند است. و اگر کسی، به دنبال اطاعت نباشد، در واقع محبت ندارد.
در قسمت گذشته ثابت شد که دوستی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) برخواسته از عشق به خدا و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، میبایست این دوستی در برخوردها و اعمال خارجی انسان انعکاس داشته باشد و نخستین مظهر انعکاس آن، اطاعت از اوامر و اجتناب از نواهی خداوند است. از نظر عقلی هم به دور است کسی ادعای محبت خدا و پیامبرش را داشته باشد اما بر خلاف دستورات عمل نماید.
قرآن کریم این مطلب را به صورت خیلی شفاف بیان کرده است:
«قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛
بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.»
در پایان، با کلامی از
امام صادق (علیهالسّلام) در توضیح این معنی، مقاله خویش را به پایان میبریم.
شیخ مفید از علمای برجسته شیعه در امالی آورده است:
حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل (رحمه الله)، قال: حدثنا علی بن ابراهیم، عن ابیه ابراهیم بنهاشم، عن محمد بن اَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ سَمِعَ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) یَقُولُ مَا اَحَبَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ عَصَاهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ فَقَالَ:
تَعْصِی الْاِلَهَ وَ اَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ هَذَا مُحَالٌ فِی الْفِعَالِ بَدِیعُ
لَوْ کَانَ حُبُّکَ صَادِقاً لَاَطَعْتَهُ اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیع
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: هر که خدا را نافرمانی کند او را دوست ندارد. سپس به این شعر مثل آورد: عصیان الهی با تظاهر حب خدا امر محال و کار بدیع است. اگر دوستی تو از راستی بود او را فرمان میبردی؛ زیرا عاشق امر و گفتار محبوبش را اطاعت میکند.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا روایت «مقصود از روایت:«حب علی حسنة، لا یضر معها سیئة» چیست؟».