• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبس مکری مفلس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حبس مکری مفلس از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم زندانی‌کردن کسانی است که ادای حقوق مردم را به تأخیر می‌اندازند. روایت مرسلی از طرق شیعه آمده است که واجب است حبس عالمان فاسق و پزشکان جاهل و کسانی که در ادای حقوق مردم تاخیر می‌کنند. فقیهان ما متعرّض این روایت شده‌اند و برخی از ایشان در کتاب‌های فقهی خود آن را آورده و خواسته‌اند به مضمون آن فتوا دهند؛ مانند یحیی بن سعید در جامع للشرائع و مجلسی اوّل و از معاصران، آیةاللّه گلپایگانی.



۱. و فی روایة احمد بن ابی عبد اللّه البرقی، عن علی (علیه‌السّلام) قال: «یجب علی الامام ان یحبس الفسّاق من العلماء، و الجهّال من الاطبّاء، و المفالیس من الاکریاء …؛ علی (علیه‌السلام) فرمود: بر امام واجب است عالمان فاسق و پزشکان جاهل و کسانی که چارپا کرایه می‌دهند و وجه آن را می‌ستانند، ولی به هنگام سفر چارپایی ندارند را حبس کند …
این روایت را شیخ طوسی در تهذیب الاحکام از احمد بن ابوعبداللّه برقی از پدرش از علی (علیه‌السلام) نقل کرده است.
مجلسی اوّل: مرسل بودن حدیث به جهت این است که ممکن نیست برقی، علی (علیه‌السلام) را دیده باشد. این روایت دلالت دارد که بر امام واجب است، امّا در این که بر حاکمان هم واجب باشد اشکال است. البته شکی نیست که این حکم لازمی است؛ زیرا منشا اصلی فساد در جان و مال و دین مردم، غالبا این افراد هستند.
مجلسی دوم: حدیث، مرسل است.
ابن اثیر: «اکرینا فی الحدیث؛ یعنی سخن را اطاله و ادامه دادیم»؛ و «اکری» از اضداد است. هم به معنای طولانی کردن و هم به معنای کوتاه کردن و هم به معنای زیاد کردن و هم به معنای کم کردن آمده است. «کریّ: کسی است که چارپایش را کرایه می‌دهد». گفته می‌شود: «اکری و مکری و کری: فقیر شد؛ یعنی هنگامی که مالی برای او نمانده باشد».
[۸] مجدالدین، ابن اثیر، النهایه، ج۳، ص۴۷۰.

طریحی: «کروة و کراء به کسر؛ یعنی اجرت مستاجر» و «المفالیس من الاکریاء؛ یعنی کسانی که حقوق دیگران را تاخیر می‌اندازند».
«افلس الرجل؛ یعنی گویا پس از این که دارای درهم بود به حالتی گشت که برای او فلوسی (پولی) باقی نماند و می‌خواهد برساند که از حالت راحتی به سختی افتاد».
فیض کاشانی: «اکریاء، یعنی کسانی که اموال مردم را نمی‌پردازند و تاخیر می‌اندازند از اکری الامر؛ یعنی آن را تاخیر‌ انداخت».
[۱۲] کنی، قضاء (به نقل از: وافی)، ص۲۱۰.

ولایة الفقیه: «اکریاء جمع مکری است. مکری، به معنای مکاری و مکتری هر دو استعمال می‌شود». احتمالا معنای آن شامل دلالان و واسطه‌های معاملات در موارد مختلف بشود. گفته است: گفته شده: «اکریاء، پیمان‌کاران و مقاطعه‌کارانی هستند که مردم را گول می‌زنند و به تعهد خود عمل نمی‌کنند».


۱. یحیی بن سعید: امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) طبیبان جاهل و مکریان مفلس و عالمان فاسق را زندانی می‌کرد تا دین و جان و مال مردم را حفظ کند.
۲. آیةاللّه گلپایگانی (در جواب سؤالی از موارد حبس در اسلام): بر امام واجب است عالمان فاسق و طبیبان جاهل و مکریان مفلس را حبس کند.


۳. ابن رشد: طبیب و مشابه وی اگر در کارش اشتباه کند در صورتی که در کار خود شناخت داشته باشد، در مورد نفس، چیزی بر او نیست و مبلغ دیه اگر بیش از یک سوم باشد بر عاقله است و در کمتر از یک سوم در مال خود اوست و اگر پزشک دارای دانش پزشکی نبود بر او تازیانه، زندان و دیه است؛ بعضی گفته‌اند: دیه در مال خود طبیب است و برخی گفته‌اند: بر عهدۀ عاقله اوست.


امّا مسالۀ ضمان را فقیهان ما در باب‌های ضمان، اجاره و دیات بحث کرده‌اند و فرق گذاشته‌اند میان جایی که پزشک شخصا مباشر معالجه باشد و آنجا که مباشر نباشد و دستور دهد و آنجا که نسخه بپیچد بدون این که دستور دهد که گفته‌اند: در صورت اوّل ضامن است گرچه پزشک حاذق باشد و در صورت دوم و سوم ضامن نیست، البته با کمی تامل و اشکال در مساله. چنان که فرق گذاشته‌اند میان آنجا که پزشک از ابتدا ضمانت نکند و مریض یا ولیّ او بپذیرد و پزشک سعی خود را بکند و احتیاط را از دست ندهد و میان آنجا که چنین نباشد که در صورت اوّل ضامن نیست و در صورت دوم ضامن است.
[۲۱] بروجردی، مرتضی، مستند العروة الوثقی، کتاب «اجاره» ص۲۴۸.



۱. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۰.    
۲. فیض کاشانی، ملامحسن، وافی، ج۱۶، ص۱۰۷۶، ح۳.    
۳. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۱۹، ح۸۵.    
۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة (به نقل از:تهذیب الاحکام)، ج۱۸، ص۲۲۱، ح۳.    
۵. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ج۶، ص۹۰.    
۶. مجلسی، محمدباقر، ملاذ الاخیار، ج۱۰، ص۲۴۵.    
۷. مجدالدین، ابن اثیر، النهایه، ج۴، ص۱۷۰.    
۸. مجدالدین، ابن اثیر، النهایه، ج۳، ص۴۷۰.
۹. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۳۵۸.    
۱۰. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۹۳.    
۱۱. فیض کاشانی، ملامحسن، وافی، ج۱۶، ص۱۰۷۶، ح۳.    
۱۲. کنی، قضاء (به نقل از: وافی)، ص۲۱۰.
۱۳. منتظری، حسینعلی، ولایة الفقیه، ج۲، ص۴۳۲.    
۱۴. منتظری، حسینعلی، ولایة الفقیه، ج۲، ص۴۸۳.    
۱۵. حلی، یحیی بن سعید، جامع للشرائع، ص۵۶۸.    
۱۶. گلپایگاهنی، سید محمدرضا، مجمع المسائل، ج۳، ص۲۰۹، مسالۀ ۸۰.    
۱۷. ابن رشد، محمد بن احمد، بدایة المجتهد، ج۲، ص۲۳۳.    
۱۸. نک:نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۳۲۴.    
۱۹. حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامه، ج۷، ص۲۶۴.    
۲۰. حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۱.    
۲۱. بروجردی، مرتضی، مستند العروة الوثقی، کتاب «اجاره» ص۲۴۸.



• طبسی، نجم‌الدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۲۱۰-۲۱۳.






جعبه ابزار