حارِث بن حَوْط (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَارِث بن حَوْط (به فتح حاء و کسر راء) از
واژگان نهج البلاغه و نام مردى بود كه بعد از
جنگ جمل محضر امام علی (علیهالسلام) آمد و نامش در
حکمت ۲۵۳ آورده شده است.
حَارِث بن حَوْط مردى بود كه بعد از جنگ جمل محضر آن حضرت آمد.
«حارث بن حوت» مردى بود كه بعد از جنگ جمل محضر آن حضرت آمد و گفت: گمان مىكنى كه من اصحاب جمل را در
ضلالت مىدانم (يعنى آنها را
حق مىدانم)؛ امام (صلوات الله عليه) فرمود:
«يَا حَارِث إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ إِنَّکَ لَمْتَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَباهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْباطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتاهُ.» يعنى «به پایين (رأى بد و جمود فكر) نگاه كردى و با رأى عالى و حقگرا نگاه نكردى لذا حيران شدى تو حق را نشناختهاى تا اهل حق را بشناسى و تو
باطل را ندانستهاى تا اهل باطل را بدانى.»
حارث گفت: من مانند
سعد وقّاص و
عبدالله بن عمر كنار مىروم نه با تو مىشوم و نه بر عليه تو. امام (صلوات الله عليه) فرموده:
«إِنَّ سَعيداً وَ عَبْدَاللهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلا الْباطِلَ.» يعنى آن دو حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار ننمودند، يعنى راه آنها راه ناحقّ است، بعد از
بیعت امام، سعد وقاص از آن حضرت كنار كشيد و با گوسفندان خود بيابانگردى پيشه گرفت، عبدالله بن عمر نيز به خواهرش
حفصه توسّل كرد و از آن حضرت كنار كشيد. آرى آن دو نمىتوانستند
عدالت و
تقوی و
ایمان ولّى ذوالجلال را تحمّل كنند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حرث»، ص۲۶۱.