حارث بن قیس سهمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حارث بن قیس بن عدی سهمی، مشهور به
ابن الغیطله بود.
حارث بن قیس بن عدی سهمی، مشهور به ابن الغیطله
(ابن الطلاطله)
از اشراف
قریش و از مستهزئان بود.
برخی
مفسران ،
آیه ۲۳
جاثیه را درباره وی دانستهاند که به پیروی از
هوای نفس خویش، هر چه را میپسندید
معبود خویش قرار میداد؛
همچنین مقصود از «مستهزئین» در آیه ۹۵
حجر وی و تنی چند از سران
شرک دانسته شده که
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را
مسخره میکردند.
براساس نقل برخی
مفسران،
سوره کافرون، درباره چند تن از
سران قریش، از جمله، حارث نازل شده است.
ابن عباس و
سعید بن جبیر گویند: پنج تن از قریش بودند که پیامبر را
استهزا می کردند و
خداوند آنها را
هلاک کرد:
عاص بن وائل،
ولید بن مغیره،
ابو زمعه،
اسود بن یغوث و حرث بن قیس.
برخی گویند: آنها شش نفر بودند و ششمی آنها حارث بن طلاطله- که نام مادرش عیطله است- بود.
گویند:
جبرئیل بر پیامبر نازل شد، در حالی که آنان مشغول
طواف خانه
کعبه بودند و پیامبر در کنار کعبه ایستاده بود، ولید بن مغیره از کنارش گذشت و جبرئیل به ساقش اشاره کرد. هنگامی که از کنار آهنگری می گذشت و لباسهایش را بر
زمین می کشید، میخی به لباسش آویخت و او از فرط خودخواهی برای کندن میخ، خم نشد، بلکه با پایش می خواست آن را بیندازد، ولی میخ به ساقش نشست و سوراخ کرد، بر اثر این
زخم، هم چنان
بیمار بود تا در گذشت. هنگامی که عاص بن وائل از کنار پیامبر گرامی عبور می کرد، جبرئیل به پایش اشاره کرد. طولی نکشید که خاری به پایش خلید و بر اثر آن در گذشت. چون ابو زمعه (اسود بن مطلب بن عبد مناف) از آنجا گذشت، جبرئیل به چشمش اشاره کرد و
کور شد و برخی گویند: برگ سبزی بجانب او پرتاب کرد و کور شد. او همواره سر خود را بدیوار می کوبید، تا هلاک شد. هنگامی که اسود از آنجا می گذشت، جبرئیل به شکمش اشاره کرد و دچار
بیماری استسقا شد و در گذشت.
برخی گویند: بر اثر مسمومیت، چنان رنگش سیاه شده بود که وقتی بخانه آمد، او را نشناختند. طولی نکشید که در گذشت، در حالی که می گفت: خدای
محمد مرا کشت.
چون حارث بن طلاطله، آمد، به سرش اشاره کرد. در نتیجه، از بینیش چرک می آمد تا
جان سپرد. برخی گفته اند: حرث بن قیس
ماهی شور خورد و دچار
عطش شد. او چندان
آب خورد تا شکمش پاره شد و در گذشت.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حارث بن قیس».