حابس بن سعد طائی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حابس بن سعد طائی،
صحابی و از بزرگان
قبیله طَیّ میباشد.
او برادرِ همسر
عدی بن حاتم طائی (متوفی ۶۸)، فرزند
حاتِم طائی بود.
وی از اهالی
یمن بود
که در میان مردم
شام به حابس یمانی شهرت داشت.
برخی او را در زمره
عابدان شمردهاند.
با آنکه
ابن سعد وی را در شمار اصحاب
پیامبر که ساکن شام بودهاند، آورده و
بخاری نیز معتقد است که وی پیامبر را درک کرده است، برخی در صحابی بودن او تردید
و برخی نیز در اینباره سکوت کردهاند.
به گفته
ابن سکن (متوفی ۳۵۳) برمبنای روایتی که از حابس نقل شده، گمان میرود که او افتخار مصاحبت با پیامبر اکرم را داشته است.
حابس چند حدیث از
ابوبکر و
حضرت فاطمه سلاماللّه علیها روایت کرده است
و
ابوطفیل و
جبیر بن نفیر راوی احادیث او بودهاند، اما حدیثهای او مجهول و متروک دانسته شده است.
حابس به دستور ابوبکر به همراه عدهای روانه شام شد و در
حمص سکنا گزید.
بنابر بیشتر منابع، خلیفه دوم حابس را به عنوان
قاضی شهر حمص برگزید،
اما به دلایلی پس از مدت کوتاهی او را عزل کرد.
حابس بن سعد، بزرگ قوم
طیّ، مورد احترام شامیان و از نزدیکان
معاویه بود. هنگامی که
خفاف بن عبداللّه ، پسر عموی حابس، برای دیدار او از
عراق به شام میرفت، عدیّ بن حاتم به علی علیهالسلام پیشنهاد کرد که
خفاف ، با یاری و همراهی حابس، با معاویه گفتگو و او را به
بیعت دعوت کند. خفاف و حابس نزد معاویه رفتند. خفاف در آن مجلس مطالبی گفت که معاویه گمان برد او
جاسوس علی علیهالسلام است و از حابس خواست تا او را از شام بیرون کند.
حابس در
جنگ صِفّین همراه معاویه و پرچمدار و فرمانده
قبیله طیّ بود.
طبق گزارش
دینوری ،
وی در اثنای
جنگ ، ابیاتی در
اعتراض به علی علیهالسلام و یارانش سروده است.
حابس در جنگ صفین، در سال ۳۷ کشته شد. بنابر روایتی،
هنگامی که
امام علی علیهالسلام از کنار جسدهای کشتهگان جنگ صفّین میگذشت،
مالکاشتر با دیدن پیکر حابس بن سعد در میان مقتولان لشکر معاویه تعجب کرد و گفت من او را
مؤمن میدانستم و امام علی بدون رد کردن سخن مالک، پاسخ داد که او حالا مؤمن است.
با توجه به تاریخ درگذشت او، گزارش
مبرّد مبنی بر آنکه
حوثرة بن وداع اسدی (متوفی ۴۱)، پس از
شهادت امام علی برایحابس طائی نامه نوشت تا ریاست
خوارج را بپذیرد، صحیح نیست.
(۱) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۲) ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۳) ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت.
(۴) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲).
(۵) ابن سعد (لیدن).
(۶) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۷) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۸) محمد بن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، (بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶).
(۹) احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
(۱۰) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۱۱ـ۴۰ه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷، ۱۳۹۰۰.
(۱۱) محمد بن احمد ذهبی، المغنی فی الضعفاء، چاپ نورالدین عتر، ۱۳۹۰۱.
(۱۲) محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت، ۱۳۹۰۲.
(۱۳) صفدی.
(۱۴) محمد بن یزید مبرّد، الکامل فی اللغة و الادب، چاپ تغارید بیضون و نعیم زرزور، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۵) نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۱۶) عبداللّه بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حابس بن سعد طائی»، شماره۵۶۳۵.