جَلال (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَلال (به فتح جیم) یا
جَلل از
مفردات نهج البلاغه به معنای بزرگی قدر و عظمت است.
حضرت علی (علیهالسلام) در بزرگی سنّ و عوامل پایندگی
نعمتها از این واژه استفاده نموده است.
جَلال یا
جَلل به معنای بزرگیِ قدر و
عظمت آمده است.
چنانکه
راغب اصفهانی در این خصوص معتقد است:
«جلالت بزرگی قدر است، جلال بدون تاء بالاترین عظمت است و از صفات مخصوص
خدا است و در غیر او به کار نرود.»
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در خصوص بزرگی سنّ، خطاب به
عثمان میفرماید:
«فَلا تَكونَنَّ لِمَرْوانَ سَيِّقَةً يَسوقُكَ حَيْثُ شاءَ بَعْدَ جَلالَ السِّنِّ وَ تَقَضّي الْعُمُرِ.» «بعد از بزرگی سنّ و گذشتن عُمر برای
مروان مانند چهار پای سوق شده مباش که به هر طرف بخواهد تو را سوق بدهد.»
در مورد واژه «سیّقة» در لغت آمده است:
«
اَلسَّیّقَة: ما استاقَه العَدُوّ مِن الدَّوابّ.»
امام (علیهالسلام) در بیانی دیگر در خصوص عظمت و بزرگی خدای تعالی فرموده است:
«إِنَّ مِنْ حَقِّ مَنْ عَظُمَ جَلالُ اللهِ في نَفْسِهِ ... أَنْ يَصْغُرَ عِنْدَهُ ... كُلُّ ما سِواهُ.» «کسی که خداوند سبحان در جان او پر شکوه و جلال است و جایگاه بلند و با عظمتی در
دل او دارد، شایسته است که هر چیزی جز خدا ـ به خاطر بزرگی او ـ در نظرش کوچک باشد.»
منظور از واژه «جلال»، عظمت و کبریائی است.
این واژه ۲۵ بار در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جلال»، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۵.