• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جَدَح (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جَدَح (به فتح جیم) یکی از مفردات نهج البلاغه، به معنای خلط و آميختن است.
حضرت علی (علیه‌السلام) در پاسخ مردی از قبیله بنی اسد نسبت به موضوع خلافت، از این واژه استفاده نموده است.



جَدَح (به فتح جیم) به معنای خلط و آميختن، آمده است. چنان‌که گفته می‌شود: «جدح السويق: خلطه».


یک مورد که در نهج البلاغه استفاده شده به شرح ذیل می‌باشد:

۲.۱ - جَدَحوا - خطبه ۱۶۲ (درباره حق خود)

امام (صلوات‌الله‌علیه) در پاسخ مردى از بنى اسد که از او پرسيد با آن‌كه شما حق بوديد، چرا قوم شما از مقامتان دفاع نكردند؟ فرموده است:
... «حَاوَلَ الْقَوْمُ اِطْفَاءَ نَورِ اللهِ مِنْ مِصْباحِهِ، وَسَدَّ فَوَّارِهِ مِنْ یَنْبُوعِهِ، وَ جَدَحوا بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ شِرْباً وَبِیئاً، فَانْ تَرْتَفِعْ عَنَّا وَعَنْهُمْ مِحَنُ الْبَلْوَی، اَحْمِلْهُمْ مِنَ الْحَقِّ عَلَی مَحْضِهِ»؛
«آن‌ها كوشيدند نور خدا را كه از چراغش مى‌درخشيد خاموش سازند و مجراى فوران چشمه فیض الهی را مسدود كنند و اين آب زلال را ميان من و خودشان به بيمارى‌ها و سموم آلوده سازند. هرگاه اين مشكلات موجود از ما و آن‌ها برطرف شود، من آن‌ها را به سوى حق خالص مى‌برم».
اين واژه یک‌بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۴.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۲، ص۳۴۴.    
۳. شرتونی، سعید، أقرب الموارد، ج۱، ص۴۰۱.    
۴. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۳۵۴، خطبه ۱۶۲.    
۵. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۲، ص۸۰، خطبه ۱۵۷.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۱، خطبه ۱۶۲.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۵۵.    
۸. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۳۵.    
۹. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴۰.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۶، ص۲۹۳.    
۱۱. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۹.    
۱۲. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۲۴۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جدح»، ص۲۰۴.    






جعبه ابزار