جوانی یتیمان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
دین مبین
اسلام حفظ اموال یتیمان،
واجب است.
رسیدن دو نوجوان یتیم به دوران
رشد و جوانی، برای دستیابی به
گنج نهان خود در زیر دیوار فرسوده،
تقدیر الهی و هدف
خضر علیهالسّلام از ترمیم و بازسازی آن:
•«واما الجدار فکان لغلـمین یتیمین فی المدینة وکان تحته کنز لهما وکان ابوهما صــلحـا فاراد ربک ان یبلغا اشدهما ویستخرجا کنزهما رحمة من ربک وما فعلته عن امری ذلک تاویل ما لم تسطع علیه صبرا:و اما آن
دیوار از آن دو
پسر نوجوان
یتیم در
شهر بود و در زیر آن گنجى براى آن دو بود و پدرشان هم مردى نیكوكار بود، پس پروردگارت خواست كه آن دو به حد
بلوغ خود رسند، و گنج خود را بیرون آورند، به جهت رحمتى كه پروردگارت به آن دو داشت، و من آن را به خواست خود نكردم. این (اسرارى كه براى تو بازگفتم) تأویل آن سرگذشت ها بود كه نتوانستى بر آنها
صبر ورزى.».
از سیاق این
آیه استظهار می شود كه
مدینه (شهر) مذكور در این آیه غیر از آن قریه اى بوده كه در آن دیوارى مشرف به خرابى دیده و بنایش كردند، زیرا اگر مدینه همان قریه بوده دیگر زیاد احتیاج نبوده كه بفرماید: دو غلام یتیم در آن بودند، پس گویا عنایت بر این بوده كه اشاره كند بر اینكه دو یتیم و سرپرست آن دو در قریه حاضر نبوده اند.ذكر یتیمى دو پسر، و وجود گنجى متعلق به آن دو در زیر دیوار، و این معنا كه اگر دیوار بریزد گنج فاش گشته از بین مى رود، و اینكه پدر آن دو یتیم مردى صالح بوده، همه زمینه چینى براى این بوده كه بفرماید:" فَأَرادَ رَبُّكَ أَنْ یبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یسْتَخْرِجا كَنزَهُما"، و جمله" رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ"
تعلیل این
اراده است.پس
رحمت خداى تعالى سبب اراده او است به اینكه یتیم ها به گنج خود برسند، و چون محفوظ ماندن گنج منوط به اقامه دیوار روى آن بوده، لا جرم
خضر آن را به پا داشت، و سبب برانگیخته شدن رحمت خدا همان
صلاح پدر آن دو بوده كه مرگش رسیده و دو یتیم و یك گنج از خود به جاى گذاشته است.در موافقت دادن میان صلاح پدر ایتام و دفینه كردنش گنج را براى فرزندان بحث هایى طولانى كرده اند با اینكه خداى تعالى دفینه كردن پول را
مذمت نموده و فرموده:«وَ الَّذِینَ یكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا ینْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ:كسانى كه
طلا و
نقره را دفینه مى كنند و در راه خدا انفاقش نمى كنند به
عذاب دردناكى نویدشان ده. »
لكن آیه مورد بحث متعرض بیش از این نیست كه در زیر دیوار گنجى از براى آن دو یتیم بوده، و دیگر
دلالت ندارد بر اینكه پدرشان آن را دفن كرده باشد. علاوه بر اینكه به فرضى هم كه پدر آنان دفن كرده باشد توصیف پدر آنان به اینكه مردى صالح بوده خود دلیل بر این است كه گنج مزبور هر چه بوده مذموم نبوده. از این هم كه بگذریم ممكن است پدر صالح آن دو گنجى را به ملاك جایزى براى فرزندانش دفن كرده باشد. این كار بالاتر از سوراخ كردن كشتى نیست، چطور آن دو كار با تاویل امر الهى جائز باشد اینهم لا بد تاویلى داشته است، این آیه
دلالت دارد بر اینكه صلاح انسان گاهى در
وارث انسان اثر نیك مى گذارد، و
سعادت و
خیر را در ایشان سبب مى گردد، هم چنان كه آیه شریفه" وَ لْیخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیةً ضِعافاً خافُوا عَلَیهِمْ ..."
نیز دلالت دارد بر اینكه صلاح پدر و مادر در سرنوشت فرزند مؤثر است. و اینكه فرمود" وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی" كنایه است از
اینکه حضرت خضر هر كارى كه كرده به امر دیگرى یعنى به امر خداى سبحان بوده نه به امرى كه نفس اش كرده باشد.
از سؤالات دیگرى كه پیرامون این داستان به وجود آمده این است كه اصولا گنجى را كه
دوست عالم موسى اصرار بر نهفتن اش داشت چه بود؟ وانگهى چرا آن مرد با ایمان یعنى پدر یتیمان چنین گنجى اندوخته بود؟! بعضى گفته اند كه این گنج در
حقیقت بیش از آنچه جنبه مادى داشته،جنبه معنوى داشت، این گنج طبق بسیارى از
روایات شیعه و
اهل تسنن لوحى بوده كه بر آن كلمات حكمت آمیزى نقش شده بود.و در اینكه این كلمات حكمت آمیز چه بوده؟ در میان مفسران گفتگو است.در كتاب
کافی از
امام صادق ع چنین نقل شده كه فرمود: این
گنج طلا و نقره نبود، تنها لوحى بود كه چهار جمله بر آن ثبت بود: لا اله الا اللَّه، من ایقن بالموت لم یضحك، و من ایقن بالحساب لم یفرح قلبه، و من ایقن بالقدر لم یخش الا اللَّه:" معبودى جز
اللَّه نیست، كسى كه به
موت ایمان دارد (بیهوده) نمى خندد، و كسى كه
یقین به حساب الهى دارد (و در فكر مسئولیت هاى خویش است) خوشحالى نمى كند، و كسى كه یقین به مقدرات الهى دارد جز از خدا نمى ترسد".
ولى در بعضى دیگر از روایات آمده لوحى از طلا بود، و به نظر مى رسد این دو با هم منافات ندارد، زیرا هدف روایت اول این است كه انبوهى از
درهم و
دینار آن چنان كه از مفهوم گنج به ذهن مى آید نبوده است.و به فرض كه ما ظاهر كلمه" كنز" را بگیریم، و به معنى اندوخته اى از زر و سیم تفسیر كنیم باز مشكلى ایجاد نمى كند، زیرا آن گنجى ممنوع است كه انسان مقدار قابل ملاحظه اى از اموال گران قیمت را براى مدتى طولانى اندوخته كند در حالى كه در جامعه نیاز فراوان بان باشد، اما اگر فى المثل براى حفظ مال، مالى كه در گردش معامله است، یك یا چند روز آن را در زیر زمین مدفون كنند (آن چنان كه در زمان هاى گذشته بر اثر ناامنى معمول بوده كه حتى براى یك
شب هم اموال خود را گاهى دفن مى كردند) و سپس صاحب آن بر اثر حادثه اى از دنیا برود چنین گنجى هرگز نمى تواند مورد ایراد باشد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جوانی یتیمان».