جهاد اصحاب صفه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصحاب صفه در راه خدا و در رکاب پیامبر
جهاد میکردند و این امر، مانع از مسافرت آنان براى كسب معاش شده بود؛ و همچنین سبب میشد در سختی و مشقت قرار بگیرند.
اصحاب صُفّه به منظور جهاد در راه خدا، در
تنگنا و سختى قرار گرفتند:
• «لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد که در راه
خدا، در
تنگنا قرار گرفتهاند؛ (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته؛ و شرکت در ميدانِ
جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمىتوانند مسافرتى کنند (و سرمايهاى به دست آورند؛) و از شدت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند؛ اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمىخواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا
انفاق کنيد،
خداوند از آن آگاه است».
کلمه (حصر) که مصدر فعل مجهول (احصروا) است، به معناى منع و حبس است و اصل در معناى آن
تنگ گرفتن است.
راغب مىگوید: (حصر) و (احصار) هر دو به معناى راه نیافتن به خانه
کعبه است؛ اما چیزى که هست (احصار)، ممنوع شدن به خاطر وجود مانعى ظاهرى از قبیل دشمن و امثال آن است، و حصر به معناى ممنوع شدن از ناحیه منع باطنى و درونى از قبیل مرض و امثال آن است، و کلمه حصر در غیر از این مورد
استعمال نشده است؛ پس اینکه در آیه: (فان احصرتم) احصار آمده مىتواند به هر دو معنا باشد.
و همچنین آیه: (الاذین حصروا...) و اما در آیه: (او جاؤ کم حصرت صدورهم) تنها به یک معناست، و آن همان بیمارى درونى است که در مورد
آیه به معناى
تنگى سینه به خاطر
بخل و
ترس است. این بود گفتار راغب.
جهاد اصحاب صُفّه، مانع از مسافرت آنان براى كسب معاش شده بود:
• «لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد که در راه
خدا، در
تنگنا قرار گرفتهاند؛ (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته؛ و شرکت در ميدانِ
جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمىتوانند مسافرتى کنند (و سرمايهاى به دست آورند؛) و از شدت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند؛ اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمىخواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا
انفاق کنيد،
خداوند از آن آگاه است».
(للفقراء الذین احصروا فى سبیل الله)؛ یعنى کسانى که به خاطر
اشتغال به جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن و یادگیرى فنون جنگى یا تحصیل علوم لازم دیگر از تلاش براى معاش و تأمین هزینه زندگى باز ماندهاند، که یک نمونه روشن آن،
اصحاب صفه در عصر
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند.
سپس براى تأکید مىافزاید: همانها که نمىتوانند سفرى کنند و سرمایهاى به دست آورند (لا یستطیعون ضربا فى الارض).
تعبیر به ضرب فى الارض به جاى سفر، به خاطر آن است که مسافران مخصوصا آنها که براى هدفهاى مهمى پیاده به سفر مىروند، پیوسته پاى بر
زمین مىکوبند و پیش مىروند.
بنابراین کسانى که مىتوانند تأمین زندگى کنند، باید
مشقت و رنج سفر را تحمل کرده، از دسترنج دیگران استفاده نکنند؛ مگر اینکه کار مهمترى همچون
جهاد در راه خدا یا فرا گرفتن علوم
واجب، مانع از سفر گردد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جهاد اصحاب صفه».