جان بلاط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جان بُلاط، ابوالنصرجان بلاط مِن یَشْبَک اشرفی ناصری، دولتمرد و سلطان مملوکی بُرجیة (چِراکَسة)
مصر (حک: ۲ ذیحجة ۹۰۵ـ ۱۸ جمادی الا´خره ۹۰۶). نام او را به صورتهای جانْبُولاط
و جان بولاد
نیز آوردهاند.
اصل این نام ترکیبی از دو واژه فارسی جان و پولاد است
که در عربی به صورت «بولاد» نیز آمده است.
با توجه به مرگ جان بلاط در ۹۰۶ در حدود چهل سالگی، تاریخ
تولد او را میتوان حدود ۸۶۶ تخمین زد.
وی با خاندان جان بلاط کردی ـ دُروزی ارتباطی ندارد،
زیرا در اصل چِرْکَسی بود.
امیر یَشْبَک مِن مهدی چرکسی (متوفی ۸۸۵) او را خرید،
از این رو وی به جان بلاط مِنْ یشبک شهرت یافت.
واژة مِنْ، نسبت مملوکیتِ جان بلاط را به امیر یشبک میرساند
و در صحت اینکه بعضی
او را فرزند عبداللّه یا عبدالملک دانستهاند تردید وجود دارد.
جان بلاط مدتی نزدِ امیر یشبک بود، سپس امیر یشبک او را با دیگر مملوکان به ملک اشرف قایِتْبای (حک: ۸۷۲ ـ۹۰۱) تقدیم کرد. در این مدت وی
قرآن را حفظ کرد و حساب و تیراندازی آموخت.
قایتبای که از خدمت جان بلاط راضی بود، پس از آنکه وی دورة تعلیم نظامی را طی کرد، او را آزاد، و از محافظان خود کرد. جان بلاط سپس به مقام ممالیک جمداریه و خاصکی دوادار (دواتدار) رسید
و در این مقام، بارها به عنوان امیرْحاجْ رَکَبِ اول،
کاروان حجاج را سرپرستی کرد،
چندی بعد ارتقا یافت و در ۸۹۳
کاروان بزرگ
حج را با عنوان امیرْ رَکَبِالْمَحْمِل رهبری کرد.
وی در
صفر ۸۹۴ به رتبة امیرعَشَرة رسید و به نظارت
خانقاه منصوب شد.
پس از سالها اختلاف بین
عثمانی و
مصر ،
بایزید دوم سفیری نزد ممالیک مصر فرستاد و قایتبای نیز در
رجب ۸۹۶ جان بلاط را به عنوان
سفیر صلح با عثمانی بر گزید. جان بلاط باشکوه و هدایای بسیار به عثمانی رفت؛
و در
ربیع الاول ۸۹۷ به
دمشق بازگشت. حاصل این سفر امنیت و صلح برای مردم بود.
وی در آن هنگام امیر طبلخانه و تاجرالممالیک بود. به سبب اهمیت تجارتِ مملوک برای دولت ممالیک، منصب تاجرالممالیک شأن او را ارتقا بخشید
؛ وی در
رجب ۸۹۷ به رتبة مُقَدَّمِ اَلْف (امیر هزار سواره نظام مملوک) ترقی یافت و تا زمان
مرگ قایتبای (۹۰۱) این سِمت را حفظ کرد.
پس از جلوس
محمدبن قایتبای ، ملقب به ناصر (حک: ۹۰۱ـ۹۰۴)، جان بلاط «دوادار کبیر» شد.
در ۹۰۳ جان بلاط نایب (حاکم) حلب گردید.
در ربیع الاول ۹۰۴ قانْصوهِ غوری به سلطنت مصر رسید و جان بلاط را نایب خود در شام (دمشق) کرد
ولی به سبب عصیانِ برخی امیران، خواستار بازگشت او به مصر گردید و به جای وی، قَصْرَوَه را به حکومت شام منصوب کرد و قانصوه در
شوال ۹۰۴ جان بلاط را اتابک عسکر و امیرکبیر سرزمین
مصر کرد و بدین ترتیب وی تا عالی ترین مقام حکومتی پیش رفت.
جان بلاط در مصر اقدام به ساختن آرامگاه سلطانی در جوار باب النّصر کرد.
با بالاگرفتن شورشِ قصروه، که با هم دستی طومان بایِ دوادار، برای رسیدن به سلطنت زمینه چینی میکرد، قانصوه قلعة حکومتی (ارگ سلطنتی) را ترک کرد و در ۲۹
ذیقعده ۹۰۵ گریخت. امیران و لشکریان پس از ورود به قلعة حکومتی، برای انتخاب سلطان به مشورت و مذاکره پرداختند. سردستة شورشیان، امیر طومان بای، با اینکه قصد سلطنت داشت از اتابک جان بلاط و امیرسِلاح تانی بک ترسید و با وجود مخالفت سران سپاه، بر سلطنت جان بلاط اصرار ورزید.
جان بلاط در ۲
ذیحجه ۹۰۵، با تأیید خلیفة عباسی
مصر ،
مستمسک باللّه و قاضیان مذاهب چهارگانه، بر تخت نشست و لقب اشرف و کنیة ابوالنّصر را به پیروی از قایتبای بر گزید.
از روزهای نخست سلطنت جان بلاط، مشکلاتی پدید آمد؛ قصروه، والی قدرتمند
شام ، سلطنت وی را به رسمیت نشناخت. جان بلاط خواست، با اعطای نیابت شام به قصروه، وی را تحت اطاعت خود در آورد اما این امر، بر عصیان قصروه افزود.
سپس جان بلاط برای تهیة نَفَقَةُالْبیعت (بخشش جلوس) به مصادرة املاک و گرفتن اموالِ مردم، اعم از
یهودی و
مسلمان و
مسیحی و بازرگان و دولتمرد، پرداخت که به نارضایی اعیان و مردم انجامید.
در همین سال وی با اصیل بای، همسر سابق قایتبای،
ازدواج کرد
آنگاه جان بلاط مدرسة
جان بلاطیه را در بیرون
باب النّصر افتتاح کرد
و در ۹۰۶ هدایای نفیسی برای
سلطان یمن ،
عامربن عبدالوهاب طاهری، فرستاد.
با گسترش مخالفتها، همه نایبان شام عاصی شدند. جان بلاط، برای فرونشاندن غائله، امیر طومان بای را به سِمَتهایی مهم از جمله امیرسلاحداری و وزارت گماشت و وی را با سپاهی گران به
شام فرستاد.
بدین ترتیب، طومان بای که از جان بلاط با نفوذتر شده بود، عَلم مخالفتِ آشکار برافراشت و به
شام لشکر کشید و در
جمادی الاولی ۹۰۶ در شام سلطنت خود را اعلان کرد
جان بلاط، با شنیدن این خبر، به خدمت امرای عاصی اش در شام خاتمه داد و خانه هایشان را تصرف نمود و برای جلب نظر امرای مصر، به هر کاری روی آورد. طومان بای در اوایل جمادی الا´خره ۹۰۶ از
دمشق خارج شد
و به همراه قصروه، که به اتابکی منصوب شده بود، به
مصر رسید و قلعة
قاهره را محاصره کرد و پس از یک هفته، در ۱۸
جمادی الاخره ۹۰۶، آنجا را تصرف کرد. پس از نبردی شدید در رُمَیْله، سپاهیان به طومان بای پیوستند و جان بلاط، که فرار کرده بود، دستگیر و به
زندان اسکندریه فرستاده شد و در
شعبان ۹۰۶ به
قتل رسید.
جسد وی را پس از یک ماه به آرامگاه اختصاصی اش در بیرون باب النّصر، در قاهره، منتقل کردند و در آنجا به خاک سپردند.
به گفتة ابن ایاس
وی سپیدروی، بلندبالا و خوش سیما بود.
جان بلاط شش
ماه و شانزده یا هجده روز سلطنت کرد.
دوران سلطنت وی با بی ثباتی سیاسی،
فساد حکومتی و تغییر پی درپی حکام همراه بود.
ابن ایاس مصری (متوفی ۹۳۰)، معاصر جان بلاط، او را فردی کم مایه، بی رحم،
ستمگر و منحرف معرفی کرده و گفته است که به سبب سخت گیری وی بر مردم و اعیان
مصر و مصادرة اموال ایشان، زیان بسیار به مردم رسید، به گونهای که ادامة سلطنت او، جز رنج حاصلی برای مردم نداشت.
(۱) ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
(۲) ابن طولون، اعلام الوری بمن ولی نائباً من الاتراک بدمشق الشام الکبری، چاپ محمداحمد دهمان، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۳) همو، مفاکهة الخلاّ ن فی حوادث الزّمان، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۳۸۱ـ۱۳۸۴/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴.
(۴) ابن عماد.
(۵) محمد خیرالدین اسدی، موسوعة حلب المقارنة، حلب ۱۹۸۴ـ ۱۹۸۸.
(۶) اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، تاریخ عثمانی، ترجمة وهاب ولی، ج ۲، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۷) فؤاد افرام بستانی، دائرة المعارف: قاموس عام لِکلّ فنٍّ و مطلب، بیروت ۱۹۵۶ـ.
(۸) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷ ش ـ، ذیل «امیرالحاج» (از محمدرضا ناجی).
(۹) محمداحمد دهمان، العراک بین الممالیک و العثمانیین الاتراک، دمشق ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۱۰) شمس الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
(۱۱) محمدراغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، چاپ محمدکمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.
(۱۲) عبدالقادربن شیخ عیدروس، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۳) نجم الدین محمدبن محمد غزّی، الکواکب السائرة باعیان المئة العاشرة، چاپ جبرائیل سلیمان جبور، بیروت ۱۹۷۹.
(۱۴) احمدبن یوسف قرمانی، کتاب اخبار الدّول و آثار الاول فی التاریخ، چاپ سنگی بغداد ۱۲۸۲، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۱۵) محمد کردعلی، خطط الشام، بیروت ۱۳۸۹ـ۱۳۹۲/ ۱۹۶۹ـ ۱۹۷۲.
(۱۶) علی باشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
(۱۷) ویلیام میور، تاریخ دولة الممالیک فی مصر: ۱۲۶۰ـ۱۵۱۷ م، ترجمه الی العربیة محمود عابدین و سلیم حسن، مصر ۱۳۴۲/ ۱۹۲۴.
(۱۸) عبدالقادربن محمد نعیمی دمشقی، الدّارس فی تاریخ المدارس، چاپ جعفر حسنی، (قاهره) ۱۹۸۸.
(۱۹) توفیق سلطان یوزبکی، تاریخ تجارة مصرالبحریة فی العصر الممالیکی، موصل ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
(۲۰) EI ۱ , sv "Dja ¦nbala ¦t ¤" (by M Sobernheim) .
(۲۱) EI ۲ , sv "Dja ¦nbula ¦t ¤" (by P Rondot) .
(۲۲) TDVIA , sv "Canbolat el- E ref " (by Ka z m Ya ar Kopraman) .
(۲۳) Edward von Zambaur, Manuel de genealogie et de chronologie pour l , historie de l , Islam , Osnabrدck ۱۹۷۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جان بلاط»، شماره ۴۴۱۵.