جامع التواریخ (تاریخ هند و سند و کشمیر)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«جامع التواریخ» اثر رشیدالدین فضل الله همدانی، یکی از معظمترین و درخور توجهترین کتابهای
تاریخ و
زبان فارسی است و میتوان گفت، اولین کتاب فارسی بوده که در حجمی وسیع، با شیوهای یگانه نوشته شده است.
نگارش این کتاب که از سال ۷۰۲ ق به دستور غازان خان- ایلخان
مغول - آغاز شد، در سال ۷۱۰ ه ق. در روزگار «اولجایتو» به پایان رسید. این کتاب، به همراه کتاب تاریخ جهانگشا، اثر عطاملک جوینی، از جمله بی بدیلترین منابع تاریخ مغول به شمار میروند، که دربردارنده اطلاعات بسیار مفید ادبی، فرهنگی و اجتماعی هستند. در متن کوتاه شدهای که پیش رو دارید، نویسنده نخست به چگونگی مراحل شکل گیری و تالیف «جامع التواریخ» پرداخته و سپس زبان و بیان این کتاب را مورد بررسی قرار داده و در فرجام با ارایه نمونههایی به مقایسه مواردی از نثر «جامع التواریخ» و «
تاریخ جهانگشا » پرداخته است.
پس از فهرست مندرجات کتاب، پیشگفتاری پیرامون ترجمه تازی تاریخ هند و سند، ترجمه
آلمانی تاریخ عالم جامع التواریخ، شناخت نسخهها، چاپهای جامع التواریخ و منابع کتاب سخن میگوید. در ادامه تاریخ
هند و
کشمیر در دو قسمت که قسمت اول در ده فصل و قسمت دوم در بیست فصل ادامه پیدا میکند. در ادامه آن استدراک و شرح نسخه بدلها ذکر شده و در بخشی واژهها بیان گردیده است و در انتها فهارس کتاب ذکر شده است.
تاریخ هند از نظر محتوایی به وضوح به سه بخش بزرگ تقسیم میشود:
یک قسمت غنی جغرافیایی-
گاه نگاری، که تقریبا به تمامی مبتنی بر تاریخ ماللهند شاهکار بیرونی است و با توصیفی از چهار دوره زمانی عالم هندوان «یوگیها»، که یک
عالم بودایی (بخشی) از کشمیر به نام کمالاشری مصنف آن است، ادامه مییابد.
تاریخ سلاطین دهلی که تا حد بسیار زیادی براساس جلد سوم اثر تاریخی بزرگ
تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار ، اثر تحت الحمایة رشیدالدین، شرف الدین عبدالله شیرازی، بیشتر معروف با لقب خود وصاف (الحضرة) است.
توصیف «زندگی و تعالیم ساکیامونی که همراه با تاریخ مختصر کشمیر و فهرستی از کتب بودایی، باز هم به کمالاشری مذکور بازمی گردد. بدین ترتیب
تاریخ هند تقریبا در قسمتهای مساوی بر منابع شناخته شده اسلامی و منابع نوظهور بودایی مبتنی است. این نکته آخر است که به این اثر در چارچوب آثار مکتوب فارسی، مرتبه و اهمیت یک ابتکار منحصر به فرد را اعطا میکند.
کتاب سترگ «جامع التواریخ» حاوی دو جلد بزرگ است، یکی در تاریخ مغول و دیگری در تاریخ عمومی جهان. اجزاء این کتاب عبارت است از؛ تواریخ
انبیا ،خلفا، پادشاهان قدیم
ایران ، ملوک و سلاطین
اسلام ، اقوام ترک، چینیان،
یهود ، فرنگ و
روم و هند.
سخن گفتن در باب زبان و بیان «جامع التواریخ» کاری دشوار است، چرا که رشیدالدین در تدوین این اثر دستیاران زیادی داشته است، و انجمنی از دانشمندان و نویسندگان را برای این کار گرد آورده بوده و نمیتوان گفت که تمامی بخشهای مختلف آن، زاده قلم رشیدالدین است، هر چند نظارت عالیه آن برعهده خود وی بوده است.
دیگر آنکه از آنجا که قصد موءلف فراهم آوردن مجموعهای از تاریخهای ملل و اقوام گونه گون عالم بوده است، بیشتر قسمتهای این کتاب برگرفته از دیگر متون تاریخی است؛ چه به صورت اقتباس و نقل عین عبارات و چه به صورت اختصار و چه با تطویل بیشتر. از این رو بحث درباره زبان و بیان این قسمتها نه مربوط به «جامع التواریخ»، بلکه مربوط به آن منابع خواهد بود. تاثیر نثر آن کتابها در جامع التواریخ به نحو بارزی نمایان است و به همین جهت نثر قسمتهای مختلف کتاب یک دست نیست و دارای نوسانات زیادی است. و شاید به همین علت، مرحوم بهار هم در مورد خصوصیات سبکی و زبان و بیان «جامع التواریخ» سکوت اختیار کرده و فقط مینویسد که: «جامع التواریخ به طرز ساده نوشته شده است و در نقل عبارات متکلفانه
مورخان قبل از خود؛ مانند عطاملک و غیره، نیز سعی کرده است که حتی الامکان لغات دشوار و غیر مشهور را حذف کند، مگر گاهی که به ناچار به نقل عین عبارات پرداخته است و این مورد غلبه ندارد و محدود است.»
درتاریخ هند و اخلاق و آداب و جغرافیای هند از کتب «
تحقیق ماللهند »
ابوریحان بیرونی و مهاباراتا استفاده شده است.
رشیدالدین فضل الله در نگارش و آرایش «تاریخ هند» میگوید:
«از آن جهت که طول و عرض ممالک هندوستان بغایت وسیع و فسیح است، و پادشاهان بی حصر و مر و رایان بی حد و عد دارد... در این ملک کسی که بر تاریخ ایشان کما ینبعی اطلاع داشتی، میسور و مقدور نشد؛ مگر آن که بعضی فواید از افواه روات مجتازان و قصاد مسافران استماع افتاده و بعضی ملتقطات از کتابی که تصنیف و تالیف مفخر الحکما ابوریحان البیرونی است که... مدت چهل سال تمام، در آنجا از(ملل) و نحل و
نجوم و
فقه و حساب و مبدا و معاد نفس و کمیت و کیفیت
کوهها و
صحراها و
آبها و
شهرها و قصبات و ضیاع و عقار و آیین و رسوم و حالات و مقالات ایشان غث و سمین، آنچه دیده و شنیده، در قید کتابت و سلک عبارت کشیده...» .
و بعضی از حکایات و روایات پادشاهان دهلی که متاخر بودند، قریب عهد ما و از تاریخ پادشاهان
کشمیر ، و ولادت و حالت و مقالت شاکمونی که به زعم ایشان پیغامبر و راهنمای است مر هند و ختای را، از روایت کمالشری بخشی که مولد و منشا او از بلاد کشمیر است، و بر معرفت نوم که کتاب شاکمونی است آگاه و دانا.
تاریخ هند اگرچه در میان تاریخ عالم وی همواره در بخش آخر جای میگیرد، معهذا از نظر زمانی باید پیش از دیگر تاریخهای مقدم بر آن پدید آمده باشد. تاریخهای ذکر شده در آن (۷۰۳- ۷۰۲ ق.) خود هنوز بر دوره ایلخان غازان (۱۳۰۴- ۱۲۹۵ م.) ، سفارش دهنده اصلی جامع التواریخ دلالت دارد.
تا دوره
مغول آگاهی از آئین بودایی در
جهان اسلام در واقع به اطلاعات اندکی که «اثر هندی» بیرونی در برداشت، محدود باقی مانده بود. اما بیرونی دانستههای خود را به منبعی فرعی استناد کرده بود، چرا که او، به شهادت شخص خود، نه با بوداییان تماس داشته و نه هیچ
گاه کتب بودایی را دیده بود. این منبع به نظر او نه چندان موثق، اثری از شخصی به نام ابوالعباس ایرانشهری مربوط به آغاز قرن دهم بود.
برداشتهایی که این کتاب که امروزه دیگر در دسترس نیست، متضمن آن است، به طور کلی آگاهی نویسندگان اسلامی از
مذهب بودایی پیش از دوره مغول را منعکس میکند.
اثر منحصر به فرد رشیدالدین، درست مانند تاریخ دیگر ملل غیر اسلامی، فقط در «تاریخ جهان بناکتی» پژواکی ضعیف یافته است؛ اما از چنین فهرست روشن گرانهای در این کتاب حتی به اشاره نیز ذکری به میان نیامده است. از این قرار مسلم است که بناکتی در شرح مختصر خود منحصرا از روایت فارسی خلاصه شده تاریخ هند که احتمالا کمی بعدتر نوشته شده، آن گونه که در نسخههای نوشته شده، در زمان حیات خود رشیدالدین، اما به ویژه در نسخههای دوره تیموری به دست ما رسیده، استفاده کرده است.
بدین ترتیب پرداختن شرق اسلامی به
هند و مذاهب آن در حقیقت به پایان خود رسید. چرا که هنگامی که توجه به هند حتی در زمان حکام قبایل ترک موسوم به مغولان کبیر در قرون شانزده و هفده حیاتی دوباره یافت، و حتی در زمان اکبر با «مذهب وحدت همه خدایی» جهانی او، شکوفایی شایان توجهی به بار آورد،
جهان غربی ، سرسخت اسلامی؛ ولی البته دقیقا به همین دلیل استوار، از تاثیرات چنین پیشرفتی کاملا برکنار باقی ماند.
فهرست مندرجا کتاب در ابتدای آن و فهارسی چون
آیهها ، عبارتهای تازی، اشعار فارسی، شعر تازی، نامهای کسان، اقوام، شهرها و کتابها در انتهای کتاب بیان شده است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.